آناتول لیون
همه شواهد حاکی از آن است که حمله اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران، فاجعه ای را برای خاورمیانه بزرگ، اقتصاد جهانی و امنیت غرب به همراه خواهد آورد. با اینکه اسرائیل از قدرت بازدارنده هسته ای برخوردار است، این حمله حتی به نفع آن کشور هم نیست و در درازمدت با نزدیک کردن ارتباط میان تندروهای شیعه و سنی عملا شانس بقای آن کشورکمتر خواهد شد. اظهارات هفته گذشته دریاسالار مایک مولن رئیس ستاد مشترک آمریکا هم نشان داد، ارتش ایالات متحده با وقوع یک حمله قویاً مخالف است. آمریکا اولین ضربه انتقامی از ایران را متحمل خواهد شد. از آنجا که ایران، آمریکا را به حق شریک هرگونه حمله ای علیه خود تلقی می کند، سربازان آن کشور در عراق و افغانستان خیلی بیشتر از خود اسرائیل در معرض حملات انتقام جویانه ایران قرار خواهند گرفت.
دولت انگلستان می تواند جلوی این اقدام بیهوده را بگیرد. تنها کاری که لازم است انگلیس انجام دهد این است که اول در خفا و اگر لازم شد به طور علنی، برای دولت بوش روشن کند که بر اثر هرگونه حمله ای، نظامیان انگلستان نه فقط از عراق بلکه از افغانستان نیز خارج خواهند شد.
از آنجا که کوتاه ترین مسیر دستیابی به ایران از فراز عراق تحت کنترل آمریکا می گذرد، اسرائیل می بایست رضایت آمریکا را برای دست زدن به این حمله جلب کند. همزمان با آغاز خروج نیروهای ناتو از افغانستان، خارج شدن انگلیسی ها با سنگین تر شدن مسؤولیت ارتش آمریکا همراه خواهدبود. ضمناً عملیات در افغانستان دیگر از نظر بین المللی مشروعیت خود را از دست داده است و تقریباً به طور حتم به شکست خواهد انجامید.
به همه این دلایل و به عنوان یک دوست افغانستان، این اقدامی نیست که من طرفدارش باشم، چون یک حقیقت کاملا واضح است : حمله اسرائیل به ایران با پشتیبانی آمریکا، تحت هرشرایطی حضور ما در افغانستان را با شکست جبران ناپذیری همراه خواهد کرد. از لحظه ای که مهامات اسرائیل بر سر ایران فرو بریزد، تمام امیدهای غرب برای ثبات در افغانستان به یأس تبدیل خواهد شد. از آن لحظه به بعد، هر سرباز انگلیسی که در افغانستان کشته شود، جان خود را برای هیچ از دست داده است.
حداقل اینکه مرگ آنها از نظر اهداف سیاسی ملموس، برای هیچ خواهد بود. البته کشته شدن آنها مانند مرگ هر سرباز دیگری انگلیسی است که جان خود را از دست می دهد، مرگ در راه غرور و وفاداری به همرزمان خود، که شایسته عالی ترین افتخارات است. اما دولت انگلستان که اجازه می دهد آنها بدون دلیل قانع کننده ای کشته شوند، اصلاً لایق افتخار نیست.
نکته اصلی در یک واقعیت ساده است و آن اینکه افغانستان یک جزیره نیست و نمی تواند با انزوا حفظ شود. شرق و جنوب این کشور با پاکستانی هم مرز است که دولتش به حضور نظامی غرب و دولت حامد کرزای با دیده تردید نگاه می کند. جمعیت پشتو پاکستان در امتداد مرز با افغانستان، رفتار خصومت آمیزی با نظامیان غربی دارند و این نه تنها یک بهشت امن را برای طالبان فراهم آورده، بلکه سهم بزرگی در گستره قدرت آنها را به خود اختصاص داده است.
افغانستان از غرب با ایرانی هم مرز است که مهمترین شریک تجاری اش محسوب می شود. غرب در رقابت با کمک های فعال ایرانی ها در افغانستان، شانس بزرگ خود برای توسعه آن کشور را از دست داده است. اگر رفتار نظارت کننده همراه حضور ایران در آن کشور با خصومت آشکار و حمایت همه جانبه از طالبان همراه گردد، در اینصورت افغانستان تحت حمایت غرب از سه جهت تحت محاصره دشمنان قرار خواهد گرفت. این نظیر اتفاقی است که برای افغانستان تحت حمایت شوروی در دهه 1980 رخ داد.
به گفته منابع آگاه غربی، استراتژی فعلی ایران درقبال طالبان به بازنگهداشتن کانال ارتباطی و تدارک حداقلی از کمک ها محدود بوده است. به هرحال، روابط طالبان افغانستان و ایران به قدری خصومت آمیز بوده که این دو کشور را در سال 1998 در آستانه جنگ قرار داده بود. ضمناً ایران بعد از ماجرای یازدهم سپتامبر، آمریکا را در سرنگونی طالبان افغانستان یاری کرد. بااینحال موضع کنونی ایران این است که اگر مورد حمله اسرائیل و آمریکا قرار بگیرد، کمک خود به طالبان را تا حد چشمگیری ا فزایش خواهد داد.
دولت کرزای از همه این اخبار مطلع است. به همین دلیل است که همه اعضای بلندپایه دولت او مخالف حمله به ایران هستند و تمام سعی خود را برای بهبود روابط با ایران به کار بسته اند. ضمناً این خط مشی دولت عراق نیز هست. اگر آمریکا تمامی این دیدگاه ها را به کناری بزند و اجازه عبور اسرائیل از فضای عراق را بدهد، دراینصورت اقتدار ملی افغان ها و عراقی ها را نادیده گرفته است.
حمایت دولت انگلیس از “روابط ویژه” با آمریکا، عمدتاً به این دلیل است که نزدیکی به واشنگتن به انگلستان اجازه می دهد در دنیا “از قدرتی بالای وزن” خود برخوردار باشد. این اعتقاد تا حدزیادی غیرواقعی است. به هرحال موضوع حمله اسرائیل به ایران چیزی است که دولت انگلستان می تواند تأثیر قاطعی بر آن داشته باشد، و در این مورد وظیفه آشکاری هم دارد.
منبع: فایننشیال تایمز- 7 ژوئیه 2008