چادر، بمب هسته ای و ارزشها

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

بمب هسته ای نهایت ابزار خشونتی است که بشر آفریده است؛ نماد نسل کشی که بدون تبعیض قتل عام میکند.اما

لاله افتخاری نماینده مردم تهران درمجلس شورای اسلامی در گفتگو با شبکه قران چادر مشکی را با آخرین ابزار اقتدارگرایی مقایسه می کند و می گوید: ”امروز چادر مشکی برای ما از بمب هسته ای مهمتر است”.

نگرشی که به حجاب نه به عنوان یک توصیه دینی که به عنوان ابزاری از خشونت عریان و مهمتر از کارکرد بمب هسته اینگاه میکند.

نگاهی که اعتراف میکند اجبار به رعایت حجاب مانند یک سلاح اتمی آنچنان تهدید آمیز عمل میکند که در صورت هر گونه تمرد از دستورات حاکم اسلامی، متمردین را از سیاست و اجتماع و حتی زندگی حذف میکند وچه بسیار مردم ایران که طعم تلخ این حذف و تبعیض را چشیده و با گوشت و پوست خود حس کرده اند.

این نماینده مجلس صراحتا اعلام میکند که حجاب و چادربرای دولتمردان و دولت زنان جمهوری اسلامی، نه به مثابه یک دستور دینی که همچون سلاح می تواند نماد زور و اعمال سلطه و قدرت برای کنترل هر چه بیشتر باشد. نمادی که مردم را به خودی و غیر خودی، بهشتی و جهنمی تبدیل کرده و به جای حذف فیزیکی، هویت و شخصیت و انسانیت زنان و مردان ایرانی را هدف گرفته است.

لاله افتخاری و همفکرانش بخوبی میدانند کهمی توان به بهانه حفظ و گسترش حجاب و عفاف، شهرو کشور را تبدیل به پادگان کرد.

می توانچهره کوچه و خیابان را با تقدس مآبی، همچون حکومت نظامی امنیتی و پلیسی نمود و دهها موتور سوار و لباس شخصی و غیر شخصی را روانه دانشگاه و ادارات و اماکن عمومی و خصوصی نمود. به حریم خصوصی خانواده هاسرک کشید وبه نام مقابله با تهاجم فرهنگی و انقلابات رنگارنگ و جمع کردن ماهواره، با طناب از دیوارمردم بالا رفت. اعمال خشونت کرد و هر روز به مردم یاد آوری نمود که جمهوری اسلامی با اتکا به زندان و بازجویی و انفرادی و باطوم و گاز اشک آور همچنان بر جان و مال مردم مسلط است.

اظهار نظر لاله افتخاری اعترافی به طول جمهوری اسلامی است که چگونه بامکانیسم کنترل حجاب، میتوان انسانهایی تابع و ساکت و نظاره گر تربیت کرد. آنگونه که وقتی زنی را به قصد ارشاد، کشان کشان سوار ماشین پلیس جهت اعمال قانون میکنند، مردان و زنان نظاره گر، تحقیر شده و مستاصل توان ایستادگی و دفاع از هم شهری و هم وطن خود را نداشته باشند.

در چنین شرایطی تحقیر زنان، تحقیر مردان است. اجبار به رعایت حجاب و حتی چادر ارزشمند تر از بمب هسته ای برای حاکمان اسلامی نتیجه بخش.

آنچه بدیهی است حجاب برای چنین دیدگاهی فاقد هر گونه ارزش و احترامی است که شعار آن را می دهند. حجاب برای آنها مانند دیگر منابع سلطه و اعمال قدرت است.

در فقدان آزادی و حق انتخاب، حجاب برای با حجابان نیز معنای خود را از دست میدهد. برای آنها نیز هر گونه اجباری مانند آحاد جامعه یادآور حاکم و محکوم، فرمانده و فرمانبر است.

اما این حجاب اجباری را باید در نگاهی دیگر نگریست. نگاهی که برای واعظان و مشوقان و مداحان کارکردهای بسیاری دارد.

حجاب و اندازه آن به عنوان وجه المصالحه برای زدو بندهای سیاسی و تبلیغاتی و انتخاباتی بکار میرود. بده بستان های سیاسی، ابزار فشار گروه ها بر یکدیگر، ورود و خروج به پست های سیاسی و گاهی اخذ مجوزهای اقتصادی و رانت های پیرامون آن وابسته به موضع گیری افراد در مقابل حجاب است.

آنچه در میان این همه تبلیغ و تظاهر به اسلام خواهی و فریب مردم با مقدس مابی قابل توجه است، قدرت تشخیص و آگاهی مردمی است کهدر طول سالیان دراز پس از انقلاب، و با وجود همه سو استفاده ای که از احساسات و تعلقات دینی آنهاشد به مرور دریافتند، آنچه به مردم وعده داده شده بود دروغی بزرگ بیش نبود. سرابی که میلونها انسان را به عشق برابری و ظلم ستیزی به دنبال خود کشید و جز عطش و تشنگی چیزی نصیب آنها نساخت.

سواستفاده ای که از مردم ایران شد را تاریخ خواهد نوشت. سوءاستفاده از باورها و احساسات و خون یک ملت، که بجای آزادی ره آوردی جز استبداد نداشت.