این روزها ظاهرا مطالعات کم مایه در باره موضوعات روز رسانه ای در سطح برخی دانشگاه ها بدجوری همه گیر شده و نخستین سوالی که برای خواننده ایرانی این آمارها مطرح می شود آن است که چرا با وجود آنکه در چند سال اخیر موضوع دستگیری، بازداشت و تهدید وبلاگ نویسان ایرانی به طرز گسترده ای در رسانه های جهان و به ویژه سازمان های حقوق بشر مطرح شده است، آمار مربوط به ایران تا این حد ناقص است؟
در حاشیه یک گزارش دانشگاهی
سرهم بندی آمریکایی
این روزها ظاهرا مطالعات کم مایه در باره موضوعات روز رسانه ای در سطح برخی دانشگاه ها بدجوری همه گیر شده است.
باور کردنی نیست که یک گروه از دانشجویان دوره لیسانس ارتباطات دانشگاه واشنگتن زیر نظر استاد خود با استفاده از یافته های گوگل و آرشیو روزنامه های آمریکایی آماری از وضعیت دستگیری وبلاگ نویسان در جهان منتشر کنند و بعد با تکرار این یافته ها در سایت های مختلف دانشگاهی و خبری بخواهند به مرجعی برای این امر بدل شوند.
خبرگزاری ایسنا که خبر این “مطالعه” را بر روی خروجی خود منتشر کرده است از آن به عنوان ”وبلاگنویسان دستگیر شده به افشای فساد در دولت، نقض حقوق بشر و سرکوبی مخالفان پرداختهاند و از سیاستهای عمومی انتقاد کرده و چهرههای سیاسی را به عمل فراخواندهاند.” نام برده است و طبق معمول البته بخش های مربوط به ایران را سانسور کرده است.
نخستین سوالی که برای خواننده ایرانی این آمار مطرح می شود آن است که چرا با وجود آنکه در چند سال اخیر موضوع دستگیری، بازداشت و تهدید وبلاگ نویسان ایرانی به طرز گسترده ای در رسانه های جهان و به ویژه سازمان های حقوق بشر مطرح شده است، آمار مربوط به ایران تا این حد ناقص است.
در اطلاعات مربوط به ایران، بنا بر داده های این گزارش کل دستگیری های وبلاگ نویسان در طول پنج سال اخیر تنها هفت مورد بوده است که شامل: سینا مطلبی (2003)، امید شیخان(2004)،مجتبی سمیع نژاد (2005)، آرش سیگارچی (2005 دو بار تکرار شده)، احمد رضا شیری (2006)، رضا والی زاده (2007)، کیانوش سنجری (2007).
صرف نظر از تاریخ های نادرست در مورد برخی از دستگیری ها از جمله کیانوش سنجری که حدود دو سال است از ایران خارج شده، تهیه کنندگان گزارش حتی متوجه نشده اند آرش سیگارچی که دو بار با دو املای مختلف نام وی را تکرار کرده اند در واقع یک نفر است.
موارد اتهامی همین هفت نفر نیز اغلب اشتباه درج شده است، ازجمله در مورد مجتبی سمیع نژاد موارد اتهامی ربطی به اعتراض به دستگیری وبلاگ نویسان نداشت.
در فاصله سال های مورد بررسی یعنی 2003 تا 2008 صدها فعال سیاسی و اجتماعی، روزنامه نگار و روشنفکر در ایران بازداشت شده اند که حداقل نیمی از آنها وبلاگ داشته و یا وبلاگ نویس حرفه ای بوده اند. با اینکه در موارد بسیاری از جمله بازداشت فعالان زن، علت اصلی بازداشت نوشته های وبلاگ های شخصی این افراد نبوده است، اما بازجویان در مرحله بعدی برای سنگین تر کردن پرونده اتهامی آنها نوشته های این افراد در سایت های اینترنتی و وبلاگ شخصی شان را نیز ضمیمه پرونده آنها کرده اند.
تنها در مورد برخی از وبلاگ نویسان علت اصلی بازداشت آنها نشر آثاری که به باور مقامات امنیتی و قضایی “کفرآمیز و توهین آمیز” تلقی شده اند، بوده است.
در یک مورد بازداشت نزدیک به سی و سه نفر از فعالان زن در اسفند ماه گذشته، تقریبا بیست نفر از آنها وبلاگ نویس بودند که برخی از آنها بعدها به دلیل نوشته های خود در وبلاگ هایشان مورد بازجویی و یا طرح اتهام قرار گرفتند.
در زمان بازداشت این فعالان زن بسیاری از سازمان های مدافع حقوق بشر و آزادی بیان با صدور بیانیه هایی این بازداشت گروهی را محکوم کردند و در برخی از این بیانیه ها نیز به وبلاگ نویس بودن برخی از بازداشت شدگان اشاره شده بود.
سال گذشته همچنین نزدیک به چهل دانشجوی چپ در دانشگاه های مختلف کشور بازداشت شدند که برخی از آنها وبلاگ نویس بوده اند اما در این گزارش از آنها نیز ذکری به میان نیامده است.
بازداشت فعالان کارگری، معلمان یا روزنامه نگاران شهرستانی که وبلاگ نویس هم هستند را نیز می توان به این فهرست افزود، مضاف بر آنکه بازداشت وبلاگ نویسان و فعالان سیاسی و اجتماعی در شهرهای مختلف کشور دیرتر و کمتر در رسانه های آلترناتیو فارسی زبان منعکس می شود.
اما هیچ یک از این موارد در این “مطالعه دانشگاهی” در باره وضعیت دستگیری وبلاگ نویسان ایرانی ذکر نشده است.
در این گزارش به طرز حیرت آوری هیچ توجهی به گزارش های نهادهایی چون گزارشگران بدون مرز یا کمیته حمایت از وبلاگ نویسان نشده است.
به این ترتیب به نظر می رسد که هدف از ارائه این اطلاعات مخدوش، نادرست و ناقص تنها کسب اعتبار برای این سایت و نهاد مرتبط با دانشگاه واشنگتن است.
در چین بنا بر آمار این گزارش تنها ده مورد بازداشت در بین وبلاگ نویسان صورت گرفته است و کل بازداشتی های پنج سال گذشته در جهان 65 مورد بوده است.
در بخشی از یافته های این گزارش آمده است که اکثریت وبلاگ نویسان بازداشت شده مرد بوده اند، حال با افزودن وبلاگ نویسان بازداشت شده زن ایرانی به این فهرست به احتمال زیاد این موازنه جنسی برهم خواهد خورد، ضمن آنکه موارد بسیاری از بازداشت وبلاگ نویسان زن در کشورهای اسلامی در سال های گذشته رخ داده است که در این آمار هیچ اشاره ای به آنها از جمله در اردن و مصر نشده است.
از سوی دیگر متوسط بازداشت وبلاگ نویسان در این آمار که پانزده ماه محسوب شده است، خوشبختانه در مورد ایران (به دلایل مختلف) احتمالا به کمتر از یک ماه می رسد.
اما این مورد که ایران، چین و مصر خطرناک ترین کشورهای جهان برای وبلاگ نویسان هستند با توجه به میزان دستگیری ها و تعقیب های قضایی به نظر درست می رسد.
به نظر می رسد که وبلاگ ها در دنیای ارتباطات قرن بیست و یکم به عنوان رسانه شهروندان بیش از پیش در زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نقش می یابند و به همان میزان نیز با حاکمیت های توتالیتر درگیری بیشتری می یابند.
اما اگر قرار باشد برای دستیابی به تاثیرگذاری وبلاگ ها در عرصه سیاست، میزان بازداشت وبلاگ نویسان در کشورهای مختلف را مورد بررسی قرار داد، بهترین شیوه بهره گیری از روشهای مطالعه و تحقیق معتبر از جمله مطالعات موردی و کنترل چند باره داده ها و در برخی موارد مشورت با کارشناسان مرتبط است، زیرا آمار مخدوش، ناقص و غیرقابل دفاع نقض قرض و در بهترین حالت سبب بی اعتباری داده ها و پژوهشگران می شود.
عکس ها از: راحله عسگری زاده