بر میهن من چه می رود؟ اندیشمندان را جاسوس خواندن، دانشجویان را مامور خطاب کردن، زنان را بر خاک کشیدن، درویشان را به قساوت راندن… و در مقابل بر پای دشمنان فتادن، ثروت ملی به باد دادن، سگان را گشودن و سنگ ها را بستن، فردای ایران را چگونه رقم خواهد زد؟
می گویند در آینده “ایران عزیزهیچ نقطه تاریک نیست” اما در تاریکی امروز با نقاب، آدم ها از خانه بیرون می کشند و خواب رابر دار می کنند. دانشجویان کشور را شبانه می ربایند. جان نازنین شان لگد مال نفرت و خشونت می کنند. روح پاک شان به اندوه و افسردگی می آلایند و باز از روشنایی می گویند.
کدام حکومت در اوج قدرت، نقاب سیاه بر چهره کشیده و درویش و “اراذل” به یکسان لگدکوب کرده است؟ کدام حکومت، در اوج داعیه رهبری جهان، پنچه بر صورت زنان کشیده و دل مادران، چنین خونین کرده ست؟کدام حکومت مقتدر برای ملت خویش، یک به یک پرونده ساخته است؟کدام…
این همه”نیروهای ناشناس” که انتقام “پاسخ سرد اعراب” و مذاکرات “از پیش محکوم به شکست آمریکا” رااز مردمان ایران می گیرند، مامورین”تحت امر” چه کسانی هستند؟ دولت مقتدر، در کجای تاریخ، در برابر شهروندان خود، نقاب سیاه بر صورت کشیده؟ کجا مادربزرگان را به قصابانی سپرده که با کلام بیگانه اند و تنها تخم خشونت می کارند؟ کجا حافظان انضباط ، به ناموس دخترکان شهر، یورش برده و بی پاسخ مانده اند؟ کجا به نام امنیت، خیمه ناامنی به پا داشته اند؟ کجا….
گوش هایتان نگیرید. نشنیدن چاره نیست.چشم هایتان نبندید؛ چشم بستن، راه نیست. درشت نگویید. درشتی، درمان نیست. ببینید. بشنوید.
این صدای جوانان ماست که از تاریک خانه هامی آید. این آه بنیان برافکن مادران است که از پستوی خانه ها، راه به آسمان می گشاید. این ضجه ها که از پس ضربان شلاق بر می آید و نشان از فوران خون ازپشت اسیری دارد در دستان قاضی شهرتان و ضابطان قانونیش، از دهان قربانیانی بر می آید که امروزشان بیش از همه، وامدار شماست.
این صداها، بی پاسخ نمی ماند. باور ندارید؟ به صدای هراس تان در دل شب های تاریک گوش بسپارید و ببینید نقابدارانی که روی “اراذل” سپید می کنند.بی چهرگانی که صورت خویش فروخته اند به پشیزی. همان ها که هماره می توان پشیزی بر پشیزشان افزود و به کاری دیگرشان گماشت.
باور ندارید؟ تاریخ بخوانید. چقدر بگوییم!