معصومه طرفه
گروه حاکم بر ایران باید با این واقعیت روبرو شود که دیگر نمی تواند بر روی موج حقیقت طلبی و توهم زدائی جوانان و تحصیل کرده های ایرانی سرپوش بگذارد. ضمناً آنها دیگر نمی توانند به کمک دادگاه های نمایشی کسی را متقاعد کنند که جاسوسان آمریکا و انگلیس تمام این تظاهرات مستمر را سازماندهی می کنند. با این حال، علی خامنه ای رهبر عالی ایران، روز یکشنبه به تکرار این ادعا دست زد.
عبارت کلیشه ای تقسیم مردم به «خودی» و «غیرخودی»، کهنه تر از آن شده که دیگر کاربردی داشته باشد. به نظر می رسد پس از عمر 30 ساله جمهوری اسلامی، جوانان به جستجوی آرمان های سیاسی جدیدی هستند و عرصه بر تشکیلات نظام تنگ تر شده است. هرچه رژیم خودکامه تر می شود، کنترل هایش شدیدتر و واکنش ها تندتر می شود و البته شکنندگی اش هم آشکارتر می شود.
هزاران دانشجوها در سراسر کشور به میدان آمدند وتاکید کردند ترجیح می دهند دین آن ها در خلوت خود باقی بماند. آنها در یک نمایش آشکارتر، رهبر عالی کشور را برای ادامه حمایت از رئیس جمهور تحمیلی، محمود احمدی نژاد، سرزنش کردند.
تظاهرکنندگان درحالیه تصاویر خامنه ای و احمدی نژاد را به آتش می کشیدند، شعار می دادند: «دولت جنایت می کند، رهبر حمایت می کند»؛ حتی پیامی مبتنی بر عدم تأیید میر حسین موسوی فرستادند و شعار دادند: «موسوی یک بهانه است، کل نظام نشانه است». شعار دیگری که مستقیماً رهبر را نشانه گرفت، چنین بود: «دانشجو بیدار است، از دیکتاتور بیزار است».
در پی هجوم نیروهای امنیتی، ده ها نفر بازداشت شدند. درحالیکه علیرغم تهدیدات سرکوبگرانه نیروهای امنیتی، مردم هنوز به خیابان ها سرازیر می شوند، سؤال دیگری به ذهن می رسد: «چرا رژیم از عهده کنترل اوضاع برنمی آید؟» میرحسین موسوی رهبر معترضان در بیانیه ای که روی وب سایت خود قرار داد، به مسؤولان هشدار داده بود که جنبش سبز به راهش ادامه خواهد داد: «شما ممکن است در 16 آذر به سرکوب دست بزنید، اما با 17 آذر و 18 آذر چه خواهید کرد؟» روز پس از آن بود که نیروهای امنیتی، به زهرا رهنورد همسر میرحسین، در حالی که تلاش می کرد به تظاهرکنندگان بپیوندد، حمله کردند.
هرچه رژیم بیشتر وانمود می کند اعتراضات محدود شده است، گروه های اعتراضی بیشتری به خروش درمی آیند. مادران کسانی که در جریان اعتراضات شش ماه اخیر کشته و یا زندانی شده اند، اکنون گردهمائی هفتگی خود را در پارک نزدیک به دانشگاه تهران برگزار می کنند تا صدای اعتراض شان به دولت و آوردن مسببان کشتار فرزندانشان به پای میز محاکمه را به گوش همگان برسانند. یکشنبه پیش بود که بیش از 20 نفر از این زنان در حین تظاهرات دستگیر شدند.
در طول هفته های قبل از 16 آذر، ده ها رهبر دانشجوئی بازداشت شدند تا جلوی سازماندهی تظاهرات روز دانشجو گرفته شود. 16 آذر، یک روز نمادین برای گرامیداشت نقش پیشروی دانشجویان در روند دموکراسی خواهی ایران است. دانشجویان از مراسم امسال برای ابراز نارضایتی از سرکوب آزادی های دانشگاهی استفاده کردند. آنها از رنگ سبز برای تزئین مراسم خود استفاده کردند تا نشان دهند جنبش سبز از نوع خودشان را می پسندند.
بر نارضایتی دانشجوها به طور فزاینده ای افزوده می شود زیرا بسیاری از آنها به دلیل فعالیت سیاسی مورد ارعاب قرار گرفته اند و از ادامه تحصیل در دانشگاه بازمانده اند. ضمناً نارضایتی هائی از تعویض برخی دروس دانشگاهی با دروس اسلامی تر به وجود آمده است. تدریس اندیشه های سیاسی به چهارچوب اسلام و دین محدود شده است. به دانشجویان دختری که 70 درصد ظرفیت ورودی دانشگاه ها را به خود اختصاص داده اند گفته شده، به دلیل فضای مورد نیاز برای مردان، امکان ورود آنها به دانشگاه وجود ندارد. همین معضلات فرسایشی بود که حجم انبوهی از دانشجویان را به شرکت در تظاهرات کشاند، البنته نه فقط در تهران، بلکه در مشهد، اراک، کرمان، شیراز و اصفهان.
رژیم ظرف ماه های گذشته، اسباب نارضایتی روزنامه نگاران را نیز فراهم آورده است. ده ها نفر از آنها در زندان هستند و مورد تحقیر و افترا قرار گرفته اند. سازمان خبرنگاران بدون مرز می گوید ظرف دو هفته منتهی به روز دانشجو، بسیاری از روزنامه نگاران محدود شده و یا تحت بازداشت قرار گرفته اند:
وضعیت آزادی مطبوعات در ایران هر روز وخیم تر می شود. روزنامه نگارانی که تصمیم گرفته اند کشور را ترک نکنند، مدام از سوی نیروهای امنیتی، از جمله سرویس امنیتی سپاه پاسداران، تهدید می شوند و در انزوا قرار گرفته اند. برخی از آنها نیز در پایان روند کاملاً غیرقانونی در دادگاه ها، با احکام زندان طولانی مدت روبرو شده اند.
به سردبیر روزنامه آفتاب یزد که معولاً به طور شفاف از زبان مخالفان نمی نویسد، درباره چاپ هرگونه مطلب «اختلاف افکنانه» هشدار داده شده است. وی نیز در پاسخ نوشته تنها سخنان «رهبران ارشد رژیم» و خصوصاً رئیس مجلس خبرگان- هاشمی رفسنجانی- را به چاپ رسانده است. رفسنجانی در جمع دانشجویان در مشهد گفته بود: «سانسور در کشور ما کارآئی ندارد. اگر رسانه ها آزاد بودند، مردم به خیابان ها نمی ریختند.» به جزء روزنامه آفتاب یزد، سه روزنامه اسرار، حیات نو و اعتماد نیز هشدارهای مشابهی دریافت کرده بودند. اکنون روزنامه حیات نو توقیف شده است.
با همه این اوصاف، دامنه مخالفات ها گسترش پیدا کرده است. ناتوانی دولت در کنار آمدن با خواسته ها معترضان، موضع آنها را قوی تر کرده است. شعارهای سر داده شده در تظاهرات از «رأی ما کجاست؟» به مقابله مستقیم با چهارچوب سیاسی جمهوری اسلامی تغییر کرده است.
تظاهرات مخالفان در چند ماه آینده ادامه خواهد یافت و احتمالاً با پیوستن مردمی از سطوح دیگر جامعه همراه خواهد شد؛ مردمی که به حذف یارانه ها توسط دولت معترض اند. البته انتظار می رود خشونت و شقاوت نیروهای امنیتی نیز در برخورد با معترضان افزایش یابد.
منبع: گاردین- 8 دسامبر