از هر دری

نویسنده
مرضیه حسینی

گزارش مراسم بزرگداشت جمشید لایق در خانه تئاتر

منتقد بود و توهین نمی کرد…

 

مراسم بزرگداشت جمشید لایق بعد از ظهر روز دوشنبه با اجرای شهرام زرگر درخانه تئاتر ایران برگزار شد. دراین مراسم که تعدادی از هنرمندان تئاتر و سینمای ایران همچون جمشید جهانزاده، کاظم هژیر‌آزاد، عباس جهانگیریان، فرزانه نشاط‌خواه، آناهیتا غنی‌زاده، قطب الدین صادقی و… حضور داشتند از کتاب میراث صحنه نوشته ی غلامحسین دولت آبادی و مینا رحمتی نیز رونمایی شد.

 


 

درابتدای مراسم غلامحسین دولت آبادی با حضور بر صحنه درباره ی وضعیت این سلسله رسوم در خانه تئاترسخن به میان آورد و سپس درباره لایق به حاضرین گفت:

“بهترین خاطرات کاری‌ام دوسالی بود که با آقای لایق بر روی انتشار کتابی درباره‌ی شاهین سرکیسیان کار می‌کردیم، هرچند این کتاب به سختی منتشر شد، اما به خوبی دیده شد.”

دولت آبادی سپس در بخشی دیگر از حرف هایش درباره کتاب میراث صحنه گفت:این کتاب حاصل 22 نوار است که در طول سه سال با جمشید لایق گفت ‌وگو شده است. ما برای چاپ این کتاب از پرویز بهرام، جعفر والی و جمشید مشایخی تقاضای مصاحبه کردیم. اما هیچ کدام همکاری نکردند. بنابراین با توافق آقای لایق در این کتاب تنها چهار مطلب از رکن‌الدین خسروی، هوشنگ حسامی، فهیمه راستکار و محمد مطیع منتشر شد.  برای نوشتن مقدمه هم فردی که مورد نظر ما بود، همکاری نکرد و مقدمه را هم خودمان نوشتیم، اما خوشحالیم در این کتاب مطالبی منتشر شده که برای اولین‌بار در تئاتر ایران مکتوب می‌شود. امیدوارم یاد و خاطره‌ی جمشید لایق به این یک جلسه و این یک کتاب ختم نشود، چرا که جمشید لایق بازیگری است که با تمام کارگردان‌های مهم ایران کار کرده است. وی درادامه با انتقاد از وضعیت بازدید های هنرمندان دردوران بیماری لایق گفت: دوستانی که امروز در این مراسم حضور دارند، هیچ یک برای ملاقات آقای لایق به بیمارستان نیامدند در حالی که او هر روز از همسرش سوال می‌کرد چه کسانی به دیدنش آمده‌اند. دوستانی که درباره‌ی ایشان صحبت کردند، حتی برای مراسم خاکسپاری‌اش هم نیامدند.

 

پس از صحبت های دولت ابادی، قطب الدین صادقی به عنوان دومین سخنران مراسم درمیان تشویق حاضرین بر صحنه حاضر شد و ضمن فراخواندن حاضرین به رعایت سکوت به دلیل نداشتن میکروفن گفت: لایق را بیشتر از طریق کارهایش می‌شناختم تا از نزدیک، هرچند که این بخت همراه من بود که به دلیل مسئولیتی در یک شورا ایشان را از نزدیک بشناسم.  در ابتدا تصویری که از او داشتم، تصویری هنری بود، اما بعد از آن همکاری تصویر هنرمندی بی‌حاشیه، بی عقده و با شخصیتی بسیار ساده در ذهنم شکل گرفت. مردی که بدون هیاهو و حمایت‌های آن‌چنانی و کاذب پیشرفت کرده و کارش را خوب بلد بود. امروز بسیاری از بازیگران را نمی‌توان باور کرد، چون تربیت اصیل بازیگری ندارند، اما لایق به نسلی تعلق داشت که خوب بازی می‌کردند، ذره‌ذره آموخته بودند، مرتب و پیوسته کار کرده بودند و زیر و بم این حرفه‌ را آموخته بودند. بنابراین برخلاف برخی بازیگران که فقط نقش‌های ایرانی را خوب بازی می‌کنند، لایق از بازیگرانی نبود که نقش‌های اروپایی یا آمریکایی را مثل مردم کوچه و بازار ایران بازی کند. لایق انتقاد و گله می‌کرد، اما بدگو نبود. آبروی همکارانش را نمی‌برد که از ویران‌کردن آنها خود را بسازد. مرگ لایق بسیار متاثرم کرد، چون نه تنها هنرمندی فرهیخته که انسانی شریف را از دست دادیم.

پس از حرف های صادقی تصاویری از کودکی، میانسالی، کهنسالی و آخرین روزهای زندگی جمشید لایق در بیمارستان قلب تهران به مدت 4 دقیقه به نمایش در آمد.

پس از نمایش این فیلم کوتاه عطا کوپال نیز با اعلام شهرام زرگر به صحنه آمد.او که خود را از دوستان قدیمی لایق معرفی می کرد به میهمانان در سالن گفت: در طول زندگی لایق این بخت بلند با من همراه بود که در تمام کارهایش همراهش باشم. لایق اعصاب همه را خورد می‌کرد تا دیالوگ حفظ کند، اولین شب اجرا هنوز متن دستش بود. نه به این دلیل که نمایشنامه را نمی‌خواند، بلکه اعتقادی نداشت که باید نقش را به فوریت حفظ کند. دیالوگ چند جمله است که می‌توان یک روزه آنها را حفظ کرد اما جمشید لایق حفظ نمی‌کرد، حس می‌کرد. عمق نقش برایش مهم بود. امکان نداشت او در دو نقش شبیه خودش باشد. با مرارت به نقش می‌رسید. با اسلوبی طاقت‌فرسا و رنج و مطالعه به رنج می‌رسید.

درادامه مراسم نماهنگی از مرگ شخصیت قلی‌خان در مجموعه‌ی “روزی روزگاری” با بازی جمشید لایق پخش شد که مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت.

سپس، بهزاد فراهانی که زمینه ی گردهم آیی این مراسم را بر عهده داشت در دقایقی از سخنان خود از آشناییش با لایق در گروه هنر ملی گفت: او عاشق گروه هنر ملی و یکی از پنج عضو هیات امنای این گروه بود، اما این عشق را از دست داد. درحالی که لایق آنقدر عاشق بود که با از دست دادن این عشق گویی شمشیری در پیکرش کشیده شد. شدت عشق‌ورزی جمشید آنقدر بالا بود که وقتی آن را رها کرد، آن‌چنان کینه‌ای گرفت که زانوی او را خم کرد. بعد از پاشیده شدن گروه هنر ملی ندیدم جمشید پشت کسی بدگویی کند، او تنها نقد می‌کرد.

جمشید جهانزاده هم از مدعوین به سخنرانی بود. او در سخنان خود از شخصیت لایق سخن به زبان آورد و نخستین همکاری هایش در زمان جوانی :…

“از او جوان‌تر بودم و اخبار تئاتر را پیگیری می‌کردم و نام او را در روزنامه‌ها خوانده بودم، بنابراین نخستین بازی در کنار لایق برایم روزی تاریخی بود. او در نمایش جمشید دیگری بود که با تمرین‌ها متفاوت بود.”

کاظم شهبازی، مسوول بخش تئاتر ایران در گذر زمان، درسخنان تند خود نسبت به وضعیت فرهنگی و پژوهشی این روزهای ایران گفت: کشور ما زیر خط فقر فرهنگی است، مدیران کمترین اهمیت را به مساله پژوهش نشان نمی دهند.علاقمندان به حوزه علم و دانش خانه نشین هستند و کتاب های بی مایه شبه فرهنگی هرساله تبدیل به خمیر مایه های بی جانی می شوند که همراه با خود سرمایه های اقتصادی را به باد می برند.

این مراسم در ادامه با تقدیر همسر جمشید لایق از  حضور همکاران وی به پایان رسید.