نگاه♦ کتاب

محمد صفریان
محمد صفریان

sefrian.jpg

دخترک شوخ و شنگ راوی قصه ها اما تحصیل کرده ی فلسفه است و روزگاری استاد اسطوره شناسی دانشگاه ‏تهران بوده… آخرین کتاب گلی ترقی: “ بزرگ بانوی هستی ” در واقع آن روی سکه ی شخصیت قصه پرداز ‏اوست.‏

goliketab1.jpg

نگاهی به کتاب تازه گلی ترقی
‎ ‎مرگ و زندگی‎ ‎

گلی ترقی به خاطر قصه های جذابش شناخته است، قصه هایی که در زمان نوشته شدنشان بسیار عجیب و خارج ‏از فرم جلوه می کردند. از زندگی شهری گفتن، از کلاس باله، خوشگذرانی ها و ریزه کاری ها و جزئیات زندگی ‏متجدد سخن… اینها دستمایه ی قصه های شیرینی بودند که در ادبیات جغرافیایی و عامه ی آن روزهای ایران ‏جوری غریب به حساب می آمدند. اما گذر زمان و افزایش تجربه زندگی شهری باعث شد تا قصه های گلی ترقی ‏به مرور در ادبیات معاصر ایران رشد و نمو پیدا کنند، خوانده شوند و در خاطرات عمومی ایرانیان ثبت شوند. ‏
حالا دیگر کمتر قصه دوستی است که دختر نوجوان و سرکش قصه های گلی ترقی را در خاطر نداشته باشد و ‏بخشی از آن خاطرات پراکنده را در ذهنش تصویر نکرده باشد…‏

دخترک شوخ و شنگ راوی قصه ها اما تحصیل کرده ی فلسفه است و روزگاری استاد اسطوره شناسی دانشگاه ‏تهران بوده… آخرین کتاب گلی ترقی: “بزرگ بانوی هستی” در واقع آن روی سکه ی شخصیت قصه پرداز ‏اوست.‏

بزرگ بانوی هستی، مجموعه ای است از نه مقاله که موضوعیت و محوریت همگی اسطوره است و نماد و درک ‏صورت ازلی و زمان ابدی.‏

آنچه در این میان بیش از همه جلوه می کند زاویه ی نگاه نگارنده است به مفهوم اسطوره و نماد… در بیشینه ی ‏نوشته ها نگاهی که به اسطوره و نماد شده است مشابه و یا عیناً همان نگاهی است که توسط یونگ باب شده است. ‏

نگارنده در دو مقاله ی نخستین به توضیح و واشکافی مفاهیم صورت ازلی و اسطوره پرداخته است و بعد در ‏مقالات بعدی با استفاده از همان نگاهی که در ابتدا بیان شان کرده، به شرح و بسط انواع و اقسام اسطوره پرداخته ‏است… اسطوره های نو و مدرن و اسطوره ی قهرمان و اساطیری که به خدایگان نور و ظلمت شهره شده اند از ‏دیگر مقاله های این کتاب می باشند.‏

مفصل ترین مقاله ی کتاب که چیزی حدود یک سوم حجم آن را هم شامل شده، اختصاص دارد به بررسی و ‏ردیابی اسطوره ی بزرگ بانوی هستی( مادر زمین) در اشعار فروغ فرخزاد… گلی ترقی که سالها پیش با سرودن ‏مجموعه ی “دریاپری، کاکل زری” به گونه ای شعر “به علی گفت مادرش روزی…” فروغ را بازسرایی کرده و ‏علاقه اش را به جهان بینی بی غش فروغ نشان داده بود، این بار به صورت علمی و آکادمیک به بررسی انسانی ‏می پردازد که مثل هیچکس نبود، انسانی که توانست در کوتاه زمان زندگی اش با نیروهای کیهانی و خداوندان ‏ازلی ارتباط برقرار کند و خود را در طبیعت نامیرا بمیراند.‏

شعر فروغ، این بار اما نه قرار است از لحاظ زبان شعری بررسی شود و نه از جنبه ی زنانگی، نه عصیان بی ‏حدش مد نظر است و نه مباحث سیاسی و اجتماعی مطرح شده و یا نشده در شعرش، این بار تنها با فردیت شاعر ‏مواجهیم و…‏
‏”بررسی سیر و سلوک درونی او از اسارت تا پرواز، شناخت نمادها و مفاهیم اسطوره ای و تجلی آرکی تایپ یا ‏صورت ازلی بزرگ مادر هستی…” ‏

نویسنده در مقاله ی نخستین باب تعریف اسطوره می نویسد: “… زیست شناسی صورت های ازلی را غرایز یا ‏الگوهای رفتاری می نامد. اما از دیدگاه روانشناسی، صورت ازلی و غریزه متفاوت اند. غریزه عملی ناخودآگاه و ‏ماشینی ست و بر حالات روانی آدمی تاثیر ندارد. صورت ازلی در مقابل قدرتی تکان دهنده دارد و بر فکر و حس ‏و اراده ی انسان موثر است و در او واکنشی عاطفی بر می انگیزد. از این رو این صورتها، همانند مظاهر قدسی ‏و تجلیات قدسی و تجلیات غیبی، اموری نومینوس ( ‏Nominous‏ ) هستند و در آدمی احساسی از حیرت و هیبت ‏به وجود می آورند…“‏

golitaraghi2.jpg

دیگر مقاله ی مفید کتاب، نوشتاری است با عنوان “خدایگان عصر تکنولوژی”. در این مقال نویسنده سعی در ‏معرفی اسطوره ی نوین “بشقاب پرنده” دارد… نگاه حاکم بر این نوشته نیز همان خط دائمی کتاب است و آمده از ‏دیدگاه روانشناسی کارل گوستاو یونگ.‏

گلی ترقی در میانه ی این مقاله به این پرسش که بشقاب پرنده واقعاً چیست چنین پاسخ می دهد:‏
‏”… در اینجا با دو فرضیه روبرو هستیم: امری واقعی که طبیعت آن مجهول است باعث پیدایش اسطوره ی زمان ‏می شود و یا برعکس، یک فانتزی، یک ‏vision، یک صورت تخیلی که ریشه در ناخودآگاه دارد، ذهن آگاه را ‏تحت سلطه می گیرد.“‏


دیگر مقاله ی جذاب کتاب نیز نوشتاری است با عنوان “ در آمیختگی نور و ظلمت ” که اختصاص دارد به شرح ‏مختصری از کتاب “ ‏A record of two friendship‏ ” نوشته ی میگوئل سرانوی شیلیایی. این کتاب که یکی ‏از سند های مهم نوشتاری دنیا در زمینه ی پیوند عرفان شرق و غرب و چگونگی درک جادوی چینی و هندی ‏توسط ذهن عقل گرای غربی به حساب می آید در ایران نیز توسط دکتر سیروس شمیسا به فارسی برگردانده شد و ‏با عنوان “ با یونگ و هسه ” به چاپ رسید.‏

مقاله ی “ در آمیختگی نور و ظلمت ” به فضای روانی این دو دوستی (دوستی سرانو با یونگ و هسه) اشاره می ‏کند و جادوی حاکم بر روابط این دو دوستی که به قول هرمان هسه تنها در جمع های هرمسی برقرار است.‏
آمیختگی نور و ظلمت البته برای ایرانیان مفهوم عمیق تری هم دارد چرا که به نوعی یادآور تعالیم مانوی هم می ‏باشد… هر چند که در این مقال تنها شرح مختصری از آن کتاب به میان آمده است و اشاره ای به نور و تاریکی ‏در فلسفه ی مانوی در این نوشتار به چشم نمی آید.‏

و در آخر مقاله ی دیگری است با عنوان “ سفری دوزخی به عالم تاریک زیر جهان ” این مقاله که در واقع ‏شرحی است بر دو مقاله ی جداگانه ی یونگ، به بررسی شباهت ها و تفاوت های دو هنرمند بزرگ می پردازد… ‏این نزدیکی ها و فاصله های روحی ای که این دو هنرمند با هم داشته اند شده است دستمایه ی این مقاله ی ‏خواندنی…‏
وی از قول یونگ می نویسد:” بیماران روانی به دو دسته تقسیم می شوند: نوروتیک ها و اسکیزوفرنیک ها. گروه ‏اول تمایل به ترکیب و هماهنگ کردن اعضا دارد. لا اقل در جست و جوی معنایی مشخص است. گروه دوم ‏برعکس، ذهنیتی پراکنده دارد و تصویر ذهنی او از جهان خارج تصویری تکه تکه، گسسته و نامتحد است. آنجا ‏که نوروتیک می کوشد اجزا را به هم متصل کند، اسکیزوفرنیک تصاویر و خطوط را می شکند و به جهان ‏آشفتگی و هاویه رجعت می کند،” نویسنده، پیکاسو و جویس را متعلق به گروه دوم می داند.‏

در بخش بعدی این مقاله پیکاسو به فاوست( البته منظور در اینجا، فاوست، قهرمان کتاب گوته است و نه دکتر ‏فاوست واقعی که گوته در نوشتن قصه اش از او الهام گرفته) مانند شده است که همچو او در جستجوی انسان کامل ‏است… انسانی ازلی و ادبی، اما از یاد رفته…‏

‏ در یک نگاه کلی می توان چنین گفت که مقالات این کتاب در شناساندن اسطوره و انواع آن، به خواننده ای که ‏آشنایی زیادی با اساطیر و ارتباط شان با روانشناسی مدرن ندارد بسیار سودمند و مفید اند و مقاله ای که در رابطه ‏با فروغ و شعر او نوشته شده است نیز حاصل نگاهی تازه و مدرن است به شاعری که زندگی و مرگش شاید ابهام ‏برانگیز ترین نوع زندگی و مرگ باشد در میان شعرای معاصر.‏