“سال 2007 آغاز خوبی برای روزنامه نگاران نداشت. نگرانی ها همچنان ادامه دارند و دلایل انگشت شماری برای امیدواری و امیدوار بودن باقی مانده است”.
گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز در باره آزادی مطبوعات در سال 2007 با جمله فوق آغاز می شود. گزارشی که صفحات زیادی از آن به ایران اختصاص دارد.
این گزارش درمقدمه کاتالوگ ابتکاری شصتمین سالگرد جشنواره فیلم کن درج شده است. کاتالوگی که به100 عکس تاریخی از این مهمترین جشنواره جهانی اختصاص دارد.
” روز” به مناسبت روزجهانی خبرنگار بخش هایی ازاین گزارش خواندنی را که توسط علی جواهری ترجمه شده است، منتشر می کند:
از نظر داشتن آزادی بیان در مطبوعات، سال 2006 به هیچ وجه سال خوبی نبود. اعداد و ارقام خود گواه این ادعا هستند: 82 روزنامه نگار در جهان کشته شدند، نیمی از این حوادث در عراق رخ داد؛ حدود 1500 روزنامه نگار مورد تهدید و حمله قرار گرفتند و بیش از 900 رسانه سانسور شدند. این اخبار به هیچ وجه خوشحال کننده به نظر نمی رسند.
سال 2007 اما آغاز بدی هم داشت. تنها در ماه ژانویه، 7 روزنامه نگار کشته شدند، از جمله هرانت دینک، روزنامه نگار ارمنی، که توسط ملی گرایان افراطی ترک در خیابان های استانبول و در کنار “دروازه اروپا” به قتل رسید. انگیزه قتل او مخالفت ملی گرایان افراطی ترک با بهبود روابط بین ترکیه و ارمنستان بود. او پس از قتل آنا پولیتکوفسکایا، روزنامه نگار سرشناس روس که در ماه اکتبر 2006 به ضرب گلوله در مسکو کشته شد، دومین روزنامه نگار متعهدی است که به قتل می رسد. این دو شخصیت حرفه ای با یکدیگر یک نقطه مشترک داشتند: هر دو در نوشته های خود علیه نقض حقوق اقلیت ها به مبارزه می پرداختند و خواستار رعایت هرچه بهتر آن بودند. آنها با فداکاری و ازخود گذشتگی هرچه تمام تر این راه را ادامه دادند و در برابر فشارهای سازمان های قضایی و دولتی و همچنین ارعاب های افراط گرایان از هر گروه و جناح، ترسی به دل راه ندادند. آنها قیمت تعهدات و مساعی خود را برای رسیدن به هدف شان پرداختند.
موضوعات نگران کننده دیگری نیز در آغاز سال 2007 پیش روی مطبوعاتی ها بود. ابتدا، اریتره. این کشور نوپا همچنان به قعر جهنم پیش می رود. فسهای یوهانس، چهارمین روزنامه نگار اریتره ای بود که به دنبال شرایط بسیار وحشتناک دوران حبس خود، در زندان کشته شد. او تحت نام “جوشوآ”، از سرشناس ترین روزنامه نگارانی بود که در سپتامبر 2001، یعنی زمانی که عیسیاس افه ورکی، رییس جمهور اریتره، تصمیم به معدوم کردن مطبوعات خصوصی در کشورش گرفت، دستگیر شدند.
پس از آن، جمهوری اسلامی ایران؛ کشوری که دولتش هر از گاهی توسط مخالفان داخلی خود که برخاسته از اردوگاه محافظه کاران هستند منقلب می شود، ولی با این حال از تهدید و ارعاب مرتب روزنامه نگاران نیز غافل نمی ماند و به طور روزمره به آنها یادآوری می کند که هیچ حق و حقوقی ندارند. کشوری که در آن دستورات و اقدامات قضایی علیه وبلاگ ها و وبلاگ نویسان به طور روزانه افزایش می یابد و همواره این رسانه نوین که سانسور “بی چون و چرای سنتی” در آن جایی ندارد، مورد سرکوب قرار می گیرد.
در مصر، یک وبلاگ نویس به چهار سال زندان محکوم شد. دلیل اصلی بازداشت او توهین به رییس جمهور حسنی مبارک بود. در جهان عرب، این اقدام اولین اقدام از این دست به حساب می آید.
در خاور دور نیز، میزان نگرانی و اضطراب بسیار بالاست. مردم فیلیپین، از حدود بیست سال پیش تاکنون، هنوز نتوانسته اند از موج خشونتی که همچنان روزنامه نگاران و مبارزان فساد مالی را ازپا در می آورد بگریزند. سردبیر یک روزنامه محلی در ماه فوریه در جزیره میندانائو کشته شد؛ این جزیره خطرناک ترین منطقه این کشور است. تعداد نیروهای ویژه پلیس که صرفاً جهت مبارزه با خشونت علیه روزنامه نگاران به کار گمارده شده اند کافی نیست. آنها نمی توانند معترضین مطبوعات، مسؤولین سیاسی، تجار، نظامیان، جنایتکاران و … را از بکار گیری اسلحه در تصفیه حساب های خود مأیوس کنند.
مطبوعات و رسانه ها در شبه جزیره جفنا در شمال سریلانکا در تبادل آتش توپخانه ببرهای تامیل و نیروهای نظامی دولتی گرفتار آمدند. عده ای از روزنامه نگاران ترجیح می دهند سکوت اختیار کنند. برخی دیگر در رساندن صدای خود به همنوعان مشکل دارند: کمبود کاغذ، دسترسی به اطلاعات محدود، وحشت و ارعاب دائمی، … موانع در این زمینه کم نیستند.
نگرانی در آنسوی اقیانوس آرام نیز ریشه دوانده. گردش قدرت بین فیدل کاسترو و برادرش رائول تغییری در روند برخورد با روزنامه نگاران ایجاد نکرد. از بین 25 روزنامه نگار زندانی شده، هیچ یک نوری در انتهای “تونل” ندیده است. هیچ نشانه ای حاکی از آزادی آنها در کوتاه مدت وجود ندارد. رییس جمهور موقت هیچ حرکتی دال بر گشایش در آزادی های مدنی انجام نداده. هوگو چاوز، به عنوان “وفادار” فیدل در جنوب این قاره، در اوایل سال جاری لحن تندتری اتخاذ کرد. اکنون رسانه های بزرگ ملی که به جرگه مخالفان پیوسته اند، بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه دولت قرار گرفته اند.
با این حال، هنوز دلایلی برای امیدواری باقی مانده. در ترکمنستان که یکی از بسته ترین کشورهای جهان است، مرگ دیکتاتور صفرمراد نیازف در دسامبر 2006 از سوی مردم به عنوان امیدی برای انجام تغییر و تحول در کشور تلقی شد. ناظران خوش بین در این زمینه می گویند: “این یک شروع جدید است.” ازطرف دیگر، جانشین وی، قربان قلی بردی محمداف، وعده اصلاحات داده است. در کشوری که از 15 سال پیش تاکنون هیچ تحرک و تحولی تجربه نشده، مطمئناً این یک نقطه عطف واقعی است: طولانی تر کردن مدت تحصیل اجباری، تأسیس یک بیمه اجتماعی برای تمامی اقشار جامعه و گشایش کافه های اینترنتی در عشق آباد، پایتخت ترکمنستان. حتی اگر ترکمن ها هنوز دلیلی برای خشنودی و شعف خود نبینند، ولی به هرحال تا حد قابل توجهی از شدت اقدامات دولت علیه آزادی آنها کاسته شده است.
کمی دورتر به چین می رسیم. دورنمای بازی های المپیک 2008 در این کشور بر رفتار مسؤولین آن نسبت به روزنامه نگاران خارجی تأثیر چشمگیری داشته است. قوانینی که چارچوب فعالیت های خبرنگاران خارجی را تعریف می کردند، دیگر مانند گذشته نیستند و از شدت آنها تا حد قابل توجهی کاسته شده. اکنون جابجایی نمایندگان مطبوعات بین المللی در خاک چین ساده تر شده و آنها دیگر نیازی به تهیه مجوز برای مصاحبه با ناراضیان سیاسی و مبارزان حقوق بشر ندارند. البته در امپراطوری میانه [نام سرزمین چین] هنوز مسایل زیادی باقی مانده که نیاز به تغییر و اصلاح دارند، به ویژه برای مشاغل محلی. هنوز در حدود 30 روزنامه نگار و پنجاه مخالف اینترنتی در پشت میله های زندان انتظار می کشند. سانسور در رسانه ها بیداد می کند، ولی درعین حال فرمانبرداری روزنامه نگاران نسل جوان که نسبت به جهان با دید بازتری عمل می کنند، بسیار کاهش یافته و دیگر تمایلی به پیروی چشم بسته از اوامر حزب کمونیست ندارند.
در دموکراسی های غربی، تلاش و جنبش روزافزون روزنامه نگاران و سازمان های غیردولتی در برقراری آزادی بیان و کمک به یافتن جایگاه واقعی آن کم کم ثمرات خود را نشان می دهد. بالاخره ممکن است “قانون حمایت فدرال” ایالات متحده، که طی آن روزنامه نگاران می توانند در تحقیق و تفحص های خود نام منابع را برملا نکنند، در سال 2007 به تصویب برسد. نانسی پلوسی، رییس جدید مجلس نمایندگان امریکا در این رابطه سخنانی را ایراد کرده است. ولی فعلاً جوش ولف، وبلاگ نویس، به دلیل خودداری از ارائه منابع خبری خود به دادگاه، در زندان بسر می برد.
درخصوص کاریکاتورهای پیامبر اسلام نیز شیوه “آبرومند”ی برای پیشبرد جریانات قضایی یافت شد. دادگاه ها حق را به آزادی بیان دادند و رفع اتهام از دانمارک، بریتانیا و فرانسه اعلام شد. البته در این رابطه اختلافاتی بین سازمان های مسلمان و رسانه هایی که اقدام به چاپ این کاریکاتورها کرده بودند به وجود آمد.