روایت یک حسرت، خاطره یک اندوه

نویسنده

» خاطره ی "گل افشین" والانِ گی "زن"

صدا/ترانه ی امروز، دیروز- محمد حسین مقصودلو : ترانه ی “زن” به دلیل مضمون نو و بدیع اش انتخاب “ترانه ی امروز” ماست و “گل افشین” نیز انتخاب ما از میان “ترانه های دیروز” است.

 

ترانه ی امروز: زن

شعر و آهنگ و صدا : کامران رسول زاده – تنظیم :پدرام آزاد

 

کامران رسول زاده، شاعر، آهنگساز وخواننده ی جوان، تا کنون دو آلبوم با شعر و آهنگ وصدای خود، به نام های “واژه های بی قرار ” و “ بی سرانجام” خود منتشر کرده که مورد استقبال عموم نیز قرار گرفته است.از او دو کتاب شعر به نام های “فکر کنم باران دیشب مرا شسته، امروز تو ام…” و “کوتاه بیا,عمرم به نیامدنت قد نمی دهد” نیز توسط انتشارات مروارید منتشر شده است.

از دیگر آثار او می توان ساخت آهنگ و سرودن اشعار ترانه های آلبوم “چشمات ” با صدای “مهرنوش ” اشاره کرد.

ترانه ی “ زن ” روایت یک حسرت است.کلام درست از آنجا آغاز می شود که فضای کلی ترانه های امروز، تمام می شود. ترانه هایی که مملو از عبارات “رفتن”، “خیانت”، “رقیب”، “بی معرفت” و…شده که بعضن با لحنی گستاخانه، از “دختر – زن”، شمایلی از یک “بوالهوس ” را تداعی می کند. اما گویی این ترانه به جهت مخالف، از زنی اثیری پرده بر می دارد که دیگر نیست و فقط می توان حسرت داشتن آن را ترانه کرد. اما، این زن اثیری، شباهتی به زنان اثیری آشنا در ادبیات فارسی، مانند “دختر ترسای” و “زن نقاشی شده روی قلمدان در بوف کور ” نیز ندارد. این زن ِ مثالی ِ کامران رسول زاده، هیچ خصوصیتی جز “سادگی” و “معمولی بودن” ندارد. واژه های به کار گرفته شده در این ترانه، همه گی عباراتی آشنا و ملموس در ذهن مخاطب است، آنچنان که در پس عبور از این واژه ها، یک کل منسجم از تصویر مورد نظر شاعر از “آرزوی محال” اش در ذهن نقش می گیرد.” کتونی بپوشه هنوز”، “دردای مردونه “، “بدهکار شدن برای راه انداختن مجلس عروسی که آرزوی دختر است”، “سیگارو باهم بزاریم کنار / واسه بچه هامون بچسبیم به کار” و…

بیشتر بندهای ترانه، واجد انسجام عرضی بوده و بند های یک خط از ترانه، یکدیگر را کامل می کنند و در کل نیز در یک انسجام طولی با یکدیگر قرار می گیرند. شاید تنها نمونه ای که شامل این انسجام عرضی نمی شود بند دوم ِ خطی ست که می خواند :“یه زن که کتونی بپوشه هنوز / که یک دختر ساده توشه هنوز “

ملودی ترانه نیز به نسبت کلام ترانه ساده و روان است و به راحتی در ذهن مخاطب می نشیند. اما در ساز آرایی ترانه، “ گیتار الکتریک ” بر زهی ها و بر فضای ساده وزمزمه گونه ی ترانه سنگینی می کند و به نوعی در تضاد با سوژه ی ترانه قرار می گیرد.

 

ترانه ی دیروز : گل افشین

کلام : امیر خسته – آهنگ و تنظیم : ناصر چشم آذر – صدا : کیوان

 

 افشین مقدم، کیوان، داریوش، نلی، ماسیس، اونیک اعضای گروه “شیش و هشت” بودند که با آهنگ های “پرویز مقصدی “در شوی تلویزیونی فرشید رمزی، در اواخر دهه ی ۴۰ برنامه اجرا می کردند.ترانه هایی مانند ” به من نگو دوستت دارم، “شیطنت”، “تنگه غروبه” و… محصول همکاری این گروه در آن برنامه هاست. با تغییر فضای موسیقی پاپ، فضای موسیقی آنها نیز در اوایل دهه ی ۵۰ تغییر کرد و هر یک به فراخور سلیقه ی شخصی، ترانه های مستقلی را اجرا کردند.

تصادف افشین مقدم در جاده ی شمال و حبس شدن صدای او در سراسر گیتی تا روز آخر، به این ترانه ی سوگوارانه با صدای صمیمی ترین رفیق او، کیوان، رسید.

ترانه “ گل افشین “یک کولاژ به تمام معنا است. اگر معنای کولاژ، کنار هم قرار دادن آثار بی پیوند، به هم، و گرفتن مفهوم نو و واحد از آنها باشد، ترانه ی ” کل افشین” اجرای دقیق آن است.

کیوان، همراه ترین همصدای قدیم ِ افشین که در کنار “ماسیس”، “نلی”، “داریوش”، “اونیک” در گروه شش و هشت، متولی این یادمان زیبا شد.

“امیر خسته” بر مبنای دیگر ترانه های افشین، کلام ترانه را سرود. او مولفه های چند ترانه ی معروف افشین مقدم را بر گرفت و کنار هم چید و به بغض کیوان سپرد.گلدون و زمستون. مسافر.فصل زمستون. باغچه. جای تو خالی. گل های باغچه. چشم انتظار… همه ی این ها را می چیند و باغچه ای از یاد افشین می سازد تا آنجا که کیوان با بغض می گوید :

گل افشین ! کجایی ؟

 ببینی داغ مرگ رو رو تنامون

صدای تو مونده

توی آهنگ تلخ گریه هامون

ناصر چشم آذر در مقام اهنگساز و تنظیم کننده و رهبر ارکستر این ترانه نیز همین روند را گلباران کرده است. نوای همسرایان و ارگ کلیسا( هارپسی کورد)، در ابتدای ترانه یاد آور ِ یک تشیع و خاکسپاری پر جبروت است.

بعد افکت باد و بعد پیانوکه گویی از سفر ذهنی راوی به گذشته می گوید. با شروع صدای خواننده، به ملودی ترانه ی زمستون - آهنگ سیاوش قمیشی - کلام سعید دبیری - صدای افشین مقدم - سفر می کند.

در میانه ی دو بخش صدای خواننده، او با همسرایان به ملودی ترانه “ مسافر “ و ” آخرین طبیب” -هر دواثر جهانبخش پازوکی و صدای افشین مقدم- دست می کشد و بعد با پیانو، به ملودی ترانه ی “ صدای فریاد “ - آهنگ ناصر چشم آذرو کلام منصور تهرانی و صدای افشین- می رسد و به در نهایت به ” گل افشین “ و بغض کیوان می رسد.

ترانه ی گل افشین، همچنان که یادمانی ست از یکی از خوش صدا ترین خواننده گان دهه ی ۵۰، سندی ست از خلاقیت، و هنر مندی کارورزان ترانه در همان دهه!