از شهریور سال گذشته تا شهریور امسال فقط دو سه ماه کار کردم و در بقیه این مدت به لطف دولت عدالتخواه بیکار بودم. من تنها این وضعیت را ندارم و خیلی از همکارانم چنین وضعیتی دارند. برخی از دستگاهها از روزنامه نگاران در بند می پرسند چرا با سایت های خارج از کشور مثل سایت روز همکاری می کنید؟ طبیعی است برخی به علت بیکاری مجبور می شوند چنین کنند . چراکه زندگی خرج دارد و با باد هوا که نمی توان زندگی کرد.
من خودم اگرچه عملکرد سایت روز را نمی پسندم و از آن خوشم نمی آید ( به علت غلو کردن در انتشار اخبار و پرداخت غیر حرفه ای آن) و اصولا همکاری با سایت های خارج از کشور را کار غیر درستی می دانم ، اما در برابر این پرسش که یک رزونامه نگار بعد از توقیف روزنامه چگونه باید از پس هزینه های زندگی خود بربیاید، جوابی ندارم. ( با سهمیه بندی بنزین هم که نمی توان مسافر کشی کرد.)
به نظر می رسد که برخی از آقایان بی جهت چنین نمی کنند.علاقه مند هستند با توقیف و حذف چندین هدف را با یک تیر بزنند. اول مانع از انتشار اطلاعات و اخبار آزاد شوند. دوم سرمایه گذاران در مطبوعات را از ادامه کار خود منصرف کنند و سوم خبرنگاران را به دو سمت هل دهند. اول تغییر شغل و اگر نشد حرکت به سمت رسانه های اپوزسیون.
فکر می کنم بخش از تندروهای اصولگرا ناخواسته ( شاید هم خواسته ) درصدد هستند که موافق حکومت را به مخالف ، و مخالف را به معاند تبدیل کنند. حذف مدیرانی که در سالهای گذشته در این کشور خدمت کرده اند ، توقیف پی در پی روزنامه ها ، خانه نشین کردن اساتید ، برخورد با دانشجویان ، محدود کردن دایره خودی ها و گسترش دایره غیر خودی ها ، چند شغله شدن برخی از افراد خاص و… از جمله این فعالیت هاست.
این آقایان اگرچه در کوتاه مدت جواب می گیرند و با سرعت به پیش می روند اما مطمئنا در بلند مدت هم به خود و هم به کشور خسارات جبران ناپذیری می زنند. در آن زمان چه کسی قرار است به دفاع از کشور برخیزد و برای آن کار کند ؟ آنهایی که حذف شند و در این ایام فقط بیکار بودند و در محدویت به سر می بردند؟