ژیل و مارین دو دلداده که در شب حملات پاریس در سالن کنسرت باتکلان بودندهنگامی که با حمله تروریست ها مواجه میشوند.ژیل خود را در جلوی مارین قرامی دهد تا مانع اصابت گلوله به او شود. ژیل در این حادثه کشته می شود اما با فداکاری او مارین نجات می یابد.چند روز بعد از آن حملات تولد مارین بود. ژیل که حرفه اش گل فروشی بود قبل از مرگش 200 شاخه گل سرخ آماده کرده بود که بعنوان کادو به معشوقش هدیه کند.خواهر ژیل …تصمیم می گیرد که گلها را به نزد مارین ببرد. مارین که با دیدن گلها شگفت زده میشود،می گوید او حتی وقتی زنده نیست هم میتواند مرا سورپریز کند.اما مادر ژیل می گوید چگونه انسانها می توانند اینگونه نسبت به هم بیرحم باشند.کاری که تروریست ها با همنوع خود می کنند هرگز حیوانات با هم نمی
کنندبنابراین آنها راباید هیولا نامید.
صفحه فیس بوک مریم ترابی