کشته شدن حسین همدانی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در سوریه نشان دهنده روند رو به گسترش حضور نظامی ایران در سوریه است. رمضان شریف، مسوول روابط عمومی سپاه پاسداران در نخستین ساعت های روز جمعه ۱۷ مهر خبر کشته شدن یک فرمانده سپاه را تکذیب کرد اما ساعتی بعد روابط عمومی سپاه در اطلاعیه ای کشته شدن حسین همدانی را تایید کرد. این تایید پس از آن صورت گرفت که انتشار خبر در شبکه های اجتماعی توسط کاربران در سوریه، جزییات نحوه کشته شدن این فرمانده سپاه را روشن کرده بود.
بلافاصله پس از اعلام خبر، توپخانه تبلیغاتی جمهوری اسلامی با اعلام به “شهادت رسیدن” حسین همدانی به انتشار پیام های تسلیت و شرح خدمات این فرمانده “مدافع حریم حضرت زینب” در سوریه پرداختند. اهمیت این تبلیغات تا حدی بود که وقتی روز شنبه یکی از روزنامه های تهران در تیتر خود از تعبیر “کشته شد” استفاده کرد، علی جنتی وزیر ارشاد گفت پرونده این روزنامه برای رسیدگی به این تخلف به هیات نظارت بر مطبوعات فرستاده می شود. واهمه از کاربرد تعبیر کشته شدن به جای به شهادت رسیدن، بازتابی از یک واهمه کلی تر برای سخن گفتن بر اساس واقعیت در باره ماهیت فعالیت های سپاه پاسداران در سوریه است.
حسین نوش آبادی سخنگوی وزارت ارشاد روز ۱۸ در شرح سخیف دانستن به کار بردن تعبیر کشته شدن در تیتر روزنامه “رویش ملت” گفت: “وقتی می گوییم کشته شد این لفظ بار منفی دارد و دشمنان مااین عبارت ها را به کارمی برند.” ترس جمهوری اسلامی از آشکار شدن واقعیت تا جایی است که حتی به کار بردن واژه “کشته شدن” را منفی می داند. گویی بدون کشته شدن هم می توان شهید شد.
سپاه پاسداران در پشت هیاهویی از سخنان تبلیغاتی و به نام تداوم انقلاب، فعالیت های خود در منطقه را پنهان می کند و به هیچ مقامی در کشور پاسخگو نیست. در قانون اساسی فرماندهی نیروهای مسلح بر عهده رهبر جمهوری اسلامی است و در این زمینه مسوولیتی متوجه رییس جمهوری نیست اما این به معنای استثنا بودن سپاه پاسداران از حق نظارت مردم برفعالیت های این نهاد نیست. چنان که در مساله حساسی مانند توافق اتمی که پیامد های تعیین کننده امنیتی برای کشور دارد، آقای خامنه ای حق نظارت را بر عهده مجلس نهاده است. بنا بر قانون اساسی هیچ یک از اموری که بنا بر قانون اساسی بر عهده رهبر جمهوری اسلامی نهاده شده است نباید از مسیری غیر از مسیر پیش بینی شده در قانون اساسی دنبال شود. از جمله این امور معاهده های نظامی میان جمهوری اسلامی و کشورهای خارجی و از جمله معاهده های نظامی میان ایران و دیگر کشورهاست. نمی توان سیاست یک بام و دو هوا در پیش گرفت و هنگامی که پای معاهده ای مانند توافق اتمی در میان است گفت که دولت نمی تواند بدون مجوز مجلس چنین توافقی را اجرا کند، و در همان شرایط توافق های نظامی سپاه پاسداران با دیگر کشورها که به بردن نیروهای کشور به دیگر کشورها و ارسال تجهیزات و سلاح است بدون اطلاع مجلس و قانون مصوب در کشور صورت گیرد. چنان که حتی قدرت های بزرگی مانند امریکا و روسیه نیز بدون گرفتن مجوز از نهادهای قانون گذاری این کشورها دست به ارسال تجهیزات و سلاح و یا انجام عملیات نظامی در دیگر کشورها نمی زنند. همین هفته گذشته با اعتراض نمایندگان کنگره امریکا به کارآمد نبودن برنامه آموزش نیروهای مخالف دولت بشار اسد توسط ارتش امریکا، این برنامه متوقف شد. جنبه دیگر، میزان نیرو و هزینه مالی ای است که این فعالیت ها بر بودجه عمومی کشور تحمیل می کند؛سپاه پاسدارن در این مورد نیز غیر شفاف عمل می کند و مردم ایران از میزان این بودجه و نحوه هزینه کردن آن بی خبرند.
نمونه دیگری از این رفتار غیر شفاف، دادن اجازه پرتاب موشک های روسی از درون محدوده آب های ایران در دریای خزر و گذر موشک ها از خاک ایران است؛ اقدامی که بدون سپری شدن ترتیبات قانونی در کشور صورت گرفته و حتی مردم ایران نه از زبان مقام های نظامی و سیاسی کشور و پس از طی شدن مراحل قانونی در مجلس، که از طریق مقام های روسی از صدور چنین اجازه ای از سوی مقام های نظامی ایران مطلع شدند.
این که محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران در هفته های اخیر بارها به کسانی تاخته که می گویند جمهوری اسلامی تحقق یافته است و نباید به شکل انقلابی عمل کرد نشانه روشنی بر این است که فرماندهی سپاه پاسداران، طی شدن روال ها و چارجوب های قانونی بر اساس قانون اساسی را نمی پذیرد و همچنان خواهان رفتاری مستقل و بدون حساب و کتاب از سوی سپاه پاسداران است. سپاه پاسداران این رویه غیر قانونی را نه فقط در باره فعالیت های خود در خارج از کشور دنبال، بلکه در درون کشور نیز برای سمت و سو دادن به مسیر تحولات داخلی از همین رویه استفاده می کند. نمونه این اقدام ها را می توان در سخنان صریح مقام های سپاه پاسداران علیه توافق اتمی دید؛ امری که به قدرت گیری تندرو های مخالف توافق اتمی در مجلس در هفته های اخیر منجر شد. کافی است به مسیر تبلیغاتی رسانه هایی مانند فارس و تسنیم که مستقیما توسط سپاه پاسداران اداره می شوند نگاه کنیم تا دریابیم که سپاه پاسداران چگونه بر خلاف گفته های رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه در مورد رد یا تصویب توافق اتمی در مجلس اظهار نظر نمی کند، صراحتا از تندروهای مخالف در مجلس حمایت کرد. بدون چنین حمایت سیاسی ای کسانی مانند روح الله حسینیان تا آنجا شیر نمی شدند که وزیر امور خارجه و رییس سازمان انرژی اتمی کشور را تهدید به مرگ و مدفون کردن زیر سیمان کنند. به این ترتیب همان هایی که مدعی جنگ با داعش هستند در سوریه هستند در مجلس شورای اسلامی به طور آشکار از همان روش داعش برای سرکوب مخالفان خود بهره می برند.
اگر به ترکیب رای مجلس در ماجرای تصویب کلیات طرح توافق اتمی نگاه کنیم می بینم که تقریبا ۴۸ درصد رای دهندگان به توافق اتمی رای مثبت نداده اند. این رقم نسبتا بالا نمی توانسته است بدون حمایت سیاسی مخالفان دولت و در راس آنها سپاه پاسداران به دست آمده باشد. تلاشی که انتظار می رود در روزهای آینده در خلال بحث در باره جزییات طرح اجازه اجرای توافق اتمی بروز بیشتری پیدا کند.
سپاه پاسداران اگر معتقد است که افزایش حضور و فعالیت نظامی جمهوری اسلامی در سوریه به نفع منافع ملت ایران است چرا نمی تواند به صراحت در مجلس شورای اسلامی از برنامه های خود دفاع کند؟ دامنه این حضور تا کجاست و مردم ایران چگونه می توانند اطمینان داشته باشند که سپاه پاسداران به تدریج و بی آنکه مردم بداند آنان را درگیر جنگی دیگر در منطقه نمی کند؟ چرا فرماندهان سپاه افزایش حضور نظامی ایران در سوریه را در پشت تعبیر های تبلیغاتی مانند دفاع از “حرم حضرت زینب” پنهان می کنند؟ اگر این تعبیر واقعیت داشته باشد آیا این به معنای این نیست که هر جا بقعه و بارگاهی باشد که مورد احترام مذهبی است سپاه پاسداران می تواند بهانه ای برای بردن نیروهای و امکانات کشور به بیرون از مرز ها پیدا کند؟ اما در واقع به کار بردن همین تعبیر های تبلیغاتی است که بر تردید ها می افزاید. گویی فرماندهان سپاه پاسداران می پندارند مردم ایران چنان بی خبر از واقعیت هستند که باور کنند نیروها و هواپیما ها و سلاح های روسی نیز در سوریه هر روز برای دفاع از حریم زینب به کار گرفته شود. آیا با این طرح سخن گفتن تبلیغاتی می توان از دنبال کردن سیاستی در منطقه سخن گفت که واقع بینانه و بر اساس منافع ملت ایران باشد؟ مگر آنکه سخنان فرماندهان سپاه پاسداران را بپذیریم که سپاه رسالت خود را محدود به تامین منافع مردم ایران نمی دانند و بیش از آن به آرمان های ایدئولوژیک و افزایش نفوذ خود در دیگر کشورها می اندیشند؛ اهدافی که برای دستیابی به آن از محل منابع و جان و مال ملت ایران هزینه می شود.