نکته مهم در رفتار انتخاباتی اخیر بخشی از اقشار جامعه، که خواستار شرکت در انتخابات هستند و بخش مهمی از آن را هم جوانان تشکیل می دهند، تلفیق دو مسئله مقابل با هم، یعنی شخص محوری با مطالبه محوری است. در واقع مردم در فقدان نهاد های مدنی که حالا سر کوب شده اند، از یک سو از چهره ها و شخصیت ها می خواهندکاندیدا شوند و از سوی دیگرمطالبه خود را، تا اندازه ای، به همین چهره ها و شخصیت ها تحمیل می کنند.
دعوت از هاشمی، بعد ازنا امیدی از آمدن خاتمی، و بعد تمایل به روحانی و عارف ودر خواست ائتلاف ازآنان نشان می دهد، که در نگاه مردم مطالبه محور ـ با خواست های حداقلی ـامایمعینی وجود دارد که قابل تامل است. یعنی آنها به دنبال تحقق خواسته های خود نیز هستند.
شناخت این خواسته ها ورفتار این مردم برای رسیدن به این خواسته، بسیار حیاتی و مهم است. چرا که کار بدان جا رسیده که مردمی که خود را بی پناه تصور می کنند، در عین حال می دانند مجبورند در کانال یک طرفه ای حرکت کنند و توان و امکان دور زدن و تعویض مسیر را ندارند.
آنها می دانند تنها راه ممکن این است که در همان مسیر تحمیلی حکومتو در میدان بازی ای که برایشان تدارک دیده شده، وارد شوندتا بتوانند سرعت فاجعه ای را که در حال وقوع است کاهش دهند و یا آن را متوقف کنند. این همان هنر سازگاری مردم ایران استکه تا حد توانایی سعی می کند به روش های تند روی نیاورند؛ البته زمانی هم که به رفتار تند متوسل می شوند ویران گر می گردد.
اما انتخاب راهبرد همراهیبا قدرت حاکم برای طرح خواسته های خود رفتار پیچیده ای است و اگر چه از روی ناچاریاست امااز سوی مردم ما و طی در تاریخ در برابر حاکمان، بارها و بار ها پی گرفته شده. البتهاین سازگاری اقدامی ریشه دار در تاریخ ملتی است که در چهار راه حوادث واقع شده است.
سازگاری ایرانی به طور مشخص در این انتخابات خود را نشان داد. بخشی وسیعی از مردم برای کشیدن ترمز حکومت وارد میدان انتخابات شده اندتا با همان چهره هایی که حکومت حاضر به قبول آنان است به حاکمان بگویند از وضع موجود خسته شده اند. جالب آنکه این روش تااندازه ایهم جواب داده تا جایی که امروز ولایتی از جلیلی انتقاد می کند که روش های تند تاثیر ندارد. به عبارت دیگر در اردوگاه اصول گرایان هم برای ربودن رای مردم اختلاف افتاده است.
این نمونه را آوردم تا نشان دهم که این روش مردم هم کارایی دارد و در واقع انتخاب میان بد وبدتر است. بی گمان این روش به کار گرفته شده بدون اشکال نیست، اما گاهی تنها راه ممکن است. این رفتار ممکن است برخی سیاسیون را خوش نیاید و مطلوب جلوه نکند اما در تاریخ ما به عنوان رفتاری ریشه دار قابل درک و دارای سابقه است.
تجربه می گوید می توان با این راهبرد همراه شد و در جهت تعالی آن کوشید، اما نمی توان آن را تخطئه کرد. مردمی را که به واسطه عوامل گوناگون، وقتی در تنگنا قرار می گریند به روشی این چنینی روی می آورند و به ناچار برای بقای خود تلاش می کنند، باید ستود.
خواسته های روشناین مردم این است که:
1-دولت دوباره منظم و کار آمد شود تا در برابر دولت های پنهان و پراکنده بهتر عمل وآنان را کنترل کند.
2- نظامیان به جای خود برگردندو در سیاست دخالت نکنند.
3-از جنگ و حمله احتمالی به ایران ممانعت شود.
4-حقوق شهروندی شان رعایت گردد.
5- به حق انسانی و زندگی شرافتمندانه آنان توجه شود.
بی گمان پی گیری این اهداف در راستای شرکت در انتخابات و رای دادن به کاندیدایی که حاضر به پذیرش این خواسته ها باشد امری قابل دفاع است. فراموش نکنیم: در شرایط سختی قرار داریم.