سرمقاله امروز روزنامه کیهان، نشانه واضحی از این معنی است که حامیان دولت نهم، برای برای از دست ندادن ریاست جمهوری در آینده، تا کجاها حاضرند پیش بروند. این سرمقاله، واکنشی به اعلام کاندیداتوری خاتمی است، و حاوی تهدیدی بی سابقه علیه وی. بخشی از آن را نقل می کنیم:
”بعضی از جریانات سیاسی اساسا به قصد در اختیار گرفتن قوه مجریه یا مقننه و یا حتی هر دو وارد انتخابات نمی شوند. بعضی از آنان تحلیل کرده اند که هدف ما تغییر روند نظام و دگرگون کردن ماهیت آن است و لذا نمی توان دربازی نظام مشارکت کرد و در عین حال از الزامات حضور در مناصب آن پرهیز نمود. بر این اساس به نظر می آید هدف آنان از هل دادن یک کاندیدای خاص- که به هرحال با نظام چالش دارد- تلاش برای تصرف قوه مجریه نباشد- یعنی ممکن است آن را در شرایط فعلی شدنی ندانند و یا مفید ندانند- در واقع این دسته از گروههای سیاسی درصدد هستند از اعتبار ملی و بین المللی فرد استفاده کنند و از طریق او- ولو آنکه او در آغاز راه بشدت مخالفت کند- به تخریب روند انتخابات بپردازند… جریان تندرو مواجهه و مراجعه به کاندیدای خاص را با تخریب و ترور شخصیت او شروع کرده است. بارها در حضور وی برای او از القاب “ناکارآمد”، “غیرسیاسی”، “ترسو” و “بریده” استفاده کرده و حالا هم به او گفته اند این تصمیم جمعی است و تو اگر گردن ننهی از گردونه اصلاحات خارج می شوی. در این بین یک سؤال اساسی وجود دارد آیا کار جریان تندرو در مواجهه با کاندیدای خاص به ترور شخصیت محدود می شود؟ هدف تندروها از حضور در عرصه انتخابات بالابردن هزینه نظام است نه سود رساندن به روند آن و به رسمیت شناختن نتایج انتخابات. آیا آنان وقتی در یک روش به بن بست می رسند به روش دیگر روی نمی آورند؟ آمریکایی ها در پاکستان ابتدا تلاش وافری کردند تا از طریق تبلیغاتی و دیپلماتیک بی نظیربوتو را به قدرت برسانند و از طریق او پاکستان را بدوشند ولی زمانی که دریافتند به هیچ قیمتی حزب او توان به دست آوردن اکثریت کرسی ها را ندارد به روش دیگری متوسل شدند. این یک عبرت است. بعضی از اصلاح طلبان سابقه روشنی! در این خصوص دارند.“
پیام اظهارات فوق واضح است: کاندیداتوری خاتمی، برای او هزینه های سنگینی در پی خواهد داشت. این بار، به صراحت دارند به او در مورد امکان تکرار سرنوشت “بی نظیر بوتو” هشدار می دهند. یعنی: بدون رودربایستی به ”قتل” تهدیدش می کنند. قتلی که سرمقاله کیهان از همین حالا سناریوی آن را هم با دقت تشریح می کند، که دلیل آن “بالا بردن هزینه نظام”، عامل آن آمریکا، و مباشر آن، اصلاح طلبان خواهند بود. اصلاح طلبانی که سرمقاله، معتقد است ”سابقه روشنی” در این خصوص (ترور؟) دارند.
”سابقه روشن”، البته ملاک خوبی برای یادآوری گذشته هاست. مثلا، وقتی که سرمقاله های همین کیهان، در پی ترور سعید حجاریان، این عمل را کار دگراندیشانی دانستند که زیر نظر آمریکا عمل می کنند. راستی، آیا سرمقاله نویسان آن روزها، امروز حاضرند یک بار – تنها یک بار - در روزنامه شان تکرار کنند سعید عسگر، مرتضی مجیدی، محمدعلی مقدمی، علی پورچالویی، مهدی روغنی، موسی جان نثاری، سعید گگونانی و صفر مقصودی دگراندیش هستند؟… این راهم هنوز فراموش نکرده ایم که همین روزنامه، در پی قتل های زنجیره ای، چطور سرمقاله پشت سرمقاله چاپ می کرد تا اثبات کند ترورها، کار مخالفان نظام و عوامل آمریکاست. واقعا آیا مدیران کیهان حاضرند که توی چشم مصطفی کاظمی، مهرداد عالیخانی، علی روشنی، محمود جعفرزاده، علی محسنی، حمید رسولی، مجید عزیزی، مرتضی فلاح، ابوالفضل مسلمی، محمد اثنیعشر، علی صفاییپور، مصطفیهاشمی، علی ناظری، اصغر سیاح و خسرو براتی نگاه کنند و بگویند که آنها از مخالفان نظام بوده اند؟
و عجب مثالی زده اند با یادآوری ترور بی نظیر بوتو! سناریوی پیشنهادیش این است: بی نظیر بوتو را امریکایی ها آورده بودند تا پاکستان را بدوشند و چون دیدند رای نمی آورد، او راکشتند. ممکن است همین طور باشد. اما البته چه کسی است که نداند که مسوولیت ترور بی نظیر بوتو را القاعده به عهده گرفت. همان گروهی که در پاکستان، از دهه 80 توسط “نظامیان علاقه مند به سیاست” تجهیز شد، و نه “اصلاح طلبان”.
واضح است که انتخابات پیش رو، به هزار و یک دلیل، از هر انتخابات دیگری سخت تر خواهد بود. از همین حالا خیلی صریح دارند می گویند اگر بخواهید دولت را از ما بگیرید، خون بر زمین خواهد ریخت. این، هنوز ابتدای بازی است.