تهدید خاتمی به قتل‏

حسین باستانی
حسین باستانی

سرمقاله امروز روزنامه کیهان، نشانه واضحی از این معنی است که حامیان دولت نهم، برای برای از دست ندادن ‏ریاست جمهوری در آینده، تا کجاها حاضرند پیش بروند. این سرمقاله، واکنشی به اعلام کاندیداتوری خاتمی است، و ‏حاوی تهدیدی بی سابقه علیه وی. بخشی از آن را نقل می کنیم:‏

‏”بعضی از جریانات سیاسی اساسا به قصد در اختیار گرفتن قوه مجریه یا مقننه و یا حتی هر دو وارد انتخابات نمی ‏شوند. بعضی از آنان تحلیل کرده اند که هدف ما تغییر روند نظام و دگرگون کردن ماهیت آن است و لذا نمی توان ‏دربازی نظام مشارکت کرد و در عین حال از الزامات حضور در مناصب آن پرهیز نمود. بر این اساس به نظر می آید ‏هدف آنان از هل دادن یک کاندیدای خاص- که به هرحال با نظام چالش دارد- تلاش برای تصرف قوه مجریه نباشد- ‏یعنی ممکن است آن را در شرایط فعلی شدنی ندانند و یا مفید ندانند- در واقع این دسته از گروههای سیاسی درصدد ‏هستند از اعتبار ملی و بین المللی فرد استفاده کنند و از طریق او- ولو آنکه او در آغاز راه بشدت مخالفت کند- به ‏تخریب روند انتخابات بپردازند…‏‎ ‎جریان تندرو مواجهه و مراجعه به کاندیدای خاص را با تخریب و ترور شخصیت او ‏شروع کرده است. بارها در حضور وی برای او از القاب “ناکارآمد”، “غیرسیاسی”، “ترسو” و “بریده” استفاده کرده ‏و حالا هم به او گفته اند این تصمیم جمعی است و تو اگر گردن ننهی از گردونه اصلاحات خارج می شوی. در این بین ‏یک سؤال اساسی وجود دارد آیا کار جریان تندرو در مواجهه با کاندیدای خاص به ترور شخصیت محدود می شود؟ ‏هدف تندروها از حضور در عرصه انتخابات بالابردن هزینه نظام است نه سود رساندن به روند آن و به رسمیت ‏شناختن نتایج انتخابات. آیا آنان وقتی در یک روش به بن بست می رسند به روش دیگر روی نمی آورند؟ آمریکایی ها ‏در پاکستان ابتدا تلاش وافری کردند تا از طریق تبلیغاتی و دیپلماتیک بی نظیربوتو را به قدرت برسانند و از طریق او ‏پاکستان را بدوشند ولی زمانی که دریافتند به هیچ قیمتی حزب او توان به دست آوردن اکثریت کرسی ها را ندارد به ‏روش دیگری متوسل شدند. این یک عبرت است. بعضی از اصلاح طلبان سابقه روشنی! در این خصوص دارند.“‏

پیام اظهارات فوق واضح است: کاندیداتوری خاتمی، برای او هزینه های سنگینی در پی خواهد داشت. این بار، به ‏صراحت دارند به او در مورد امکان تکرار سرنوشت “بی نظیر بوتو” هشدار می دهند. یعنی: بدون رودربایستی به ‏‏”قتل” تهدیدش می کنند. قتلی که سرمقاله کیهان از همین حالا سناریوی آن را هم با دقت تشریح می کند، که دلیل آن “بالا ‏بردن هزینه نظام”، عامل آن آمریکا، و مباشر آن، اصلاح طلبان خواهند بود. اصلاح طلبانی که سرمقاله، معتقد است ‏‏”سابقه روشنی” در این خصوص (ترور؟) دارند.‏

‏”سابقه روشن”، البته ملاک خوبی برای یادآوری گذشته هاست. مثلا، وقتی که سرمقاله های همین کیهان، در پی ترور ‏سعید حجاریان، این عمل را کار دگراندیشانی دانستند که زیر نظر آمریکا عمل می کنند. راستی، آیا سرمقاله نویسان آن ‏روزها، امروز حاضرند یک بار – تنها یک بار - در روزنامه شان تکرار کنند سعید عسگر، مرتضی مجیدی، ‏محمدعلی مقدمی، علی پورچالویی، مهدی روغنی، موسی جان نثاری، سعید گگونانی و صفر مقصودی دگراندیش ‏هستند؟… این راهم هنوز فراموش نکرده ایم که همین روزنامه، در پی قتل های زنجیره ای، چطور سرمقاله پشت ‏سرمقاله چاپ می کرد تا اثبات کند ترورها، کار مخالفان نظام و عوامل آمریکاست. واقعا آیا مدیران کیهان حاضرند که ‏توی چشم مصطفی کاظمی، مهرداد عالیخانی، علی روشنی، محمود جعفرزاده، علی محسنی، حمید رسولی، مجید ‏عزیزی، مرتضی فلاح، ابوالفضل مسلمی، محمد اثنی‌عشر، علی صفایی‌پور، مصطفی‌هاشمی، علی ناظری، اصغر ‏سیاح و خسرو براتی نگاه کنند و بگویند که آنها از مخالفان نظام بوده اند؟ ‏

و عجب مثالی زده اند با یادآوری ترور بی نظیر بوتو! سناریوی پیشنهادیش این است: بی نظیر بوتو را امریکایی ها ‏آورده بودند تا پاکستان را بدوشند و چون دیدند رای نمی آورد، او راکشتند. ممکن است همین طور باشد. اما البته چه ‏کسی است که نداند که مسوولیت ترور بی نظیر بوتو را القاعده به عهده گرفت. همان گروهی که در پاکستان، از دهه ‏‏80 توسط “نظامیان علاقه مند به سیاست” تجهیز شد، و نه “اصلاح طلبان”.‏

واضح است که انتخابات پیش رو، به هزار و یک دلیل، از هر انتخابات دیگری سخت تر خواهد بود. از همین حالا ‏خیلی صریح دارند می گویند اگر بخواهید دولت را از ما بگیرید، خون بر زمین خواهد ریخت. این، هنوز ابتدای بازی ‏است.‏