از تئوری بافی تا توجیه عملکرد دولت

نویسنده

pooyashoghi.jpg

‎ ‎

سخنرانی اخیر احمدی نژاد در واکنش‏‎ ‎به سخنان انتقاد آمیز وزیر اقتصاد در مراسم تودیع خود بار دیگر نمایان‎ ‎کننده نقشه های مرد دوم سیاست ایران برای جهان بود. نقشه هایی که هر چند‏‎ ‎قیمت گوجه و جیب های خالی، آنها ‏را لوس و کم اهمیت نموده است، اما مطالعه‎ ‎و بررسی نمای آنها، خالی از لطف و فایده نیست. نکته جالب توجه ‏اما اینکه احمدی نژاد همین فلسفه بافی های خود را در خدمت توجیه سیاست‎ ‎های ناموفق دولت که به بحران های ‏اقتصادی قابل توجهی نیز انجامیده است به‎ ‎کار می گیرد‎.‎

تئوری تحول تاریخی احمدی نژاد را می توان در قرائت بنیادگرایانه‎(Fundamentalist) ‎‏ او از روایت های ‏شیعی ریشه یابی کرد‏‎. ‎اصولا بنیادگرایی مذهبی خواهان قرائت مستقیم و غیر تغییریافته دین است‎. ‎نمونه بارز ‏ظهور بنیادگرایی دینی دربطن مدرنیته در دهه بیست‎ ‎در آمریکا ظهور کرد که به ممنوعیت تولید و توزیع ‏مشروبات الکلی و منع‏‎ ‎تدریس تئوری تکامل چارلز داروین در مدارس انجامید. مدل احمدی نژادی در مورد‏‎ ‎جهان ‏مقصد بشری را رسیدن به نقطه “سراسر اسلامی شدن” می داند. در اتوپیای احمدی نژاد همه ملت ها مسلمانند و با ‏اندیشه های اسلامی زندگی می کنند‎. ‎این سیمای احمدی نژاد از جهان را می توان با تئوری مارکس در باره ‏تحولات‎ ‎تاریخی مقایسه کرد. به عقیده مارکس نیز بشریت آنقدر تحول می یابد تا‎ ‎نهایتا به آرمان و ایده آل کمونیسم ‏دست یابد. ایده آل احمدی نژاد اما‏‎ ‎دنیایی اسلامی است که در آن “ فرهنگ، اندیشه و منش ملت‏‎ ‎ایران” نقشی ‏اساسی را ایفا می کند‏‎.‎

نظام مورد نظر احمدی نژاد بر روی خرابه‏‎ ‎های سرمایه داری کنونی بنا می شود. او در بخشی از سخنانش با ‏اشاره به‎ ‎مشکلات جهان، این مشکلات را عامل فروریزی نظام سرمایه داری “ظالمانه” حاکم‎ ‎بر جهان می خواند. ‏مخالفت با مدرنیته حاکم بر غرب و داشتن دید انقلابی‎ ‎نسبت به تحولات پیش روی آن نیز نکته دیگری است که ‏احمدی نژاد با مارکس و‏‎ ‎بسیاری از اندیشمندان پست مدرن اشتراک دارد‎. ‎

مشکل نظام سرمایه داری غربی را احمدی‎ ‎نژاد غیر قابل حل می داند. از دید او “هیچ کارشناس اقتصادی و ‏سیاستمداری‎ ‎پیدا نمی‌شود که بتواند اقتصاد امریکا را از حرکت به سوی دره سقوط بازدارد‎ ‎و انشاءالله وعده الهی ‏برای انهدام نظام ظالمانه سرمایه‌داری نزدیک است”. بنابراین نظام سرمایه داری محکوم به فناست و هیچ راه ‏گریزی از این‎ ‎نابودی نیست‎.‎

پیش بینی احمدی نژاد از دید خودش با‎ ‎حقایقی قابل اثبات است. با این حال به عقیده او ضربه نهایی هنوز فرا‏‎ ‎نرسیده ولی نزدیک است. وی خبر از کشیده شدن دامنه مشکلات نظام سرمایه داری‎ ‎به اروپا و آسیا می دهد و آن ‏را نوید دهنده نابودی این سیستم می داند. بنابراین او نظام سرمایه داری را در حال حاضر یک نظام رو به فنا می ‏داند‎ ‎که گذر زمان به شکست اجتناب ناپذیر آن منجر خواهد شد‎. ‎

نقش ایران و ایرانیان در جهان فردای‎ ‎احمدی نژاد نباید نادیده گرفته است. حرکت جهانی مد نظر احمدی نژاد از‏‎ ‎ایران آغاز شده و به تمام نقاط دنیا منتقل می شود. وی به صراحت اشاره می‎ ‎کند: “باید به سرعت کارهای داخلی ‏را سامان دهیم تا ملت ما مأموریت اسلامی‎ ‎و تاریخی برای کمک به ملت‌ها و ترویج اندیشه اسلامی و ایمانی را به ‏خوبی‎ ‎انجام دهد.” بنابراین نمایی که او از موقعیت ایران در نقشه جهانی اش دارد‏‎ ‎بسیار شبیه به نقش روسیه در ‏مدل کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی است. در آن‎ ‎مدل نیز مانند مدل احمدی نژاد، روسیه در مرکز یک فرآیند ‏جهانی به سمت‏‎ ‎کمونیسم قرار می گرفت.‏‎ ‎

تشریح این برنامه مفصل برای دنیا اما در‎ ‎نهایت پیش فرضی می شود برای توجیه مجدد شکست های اقتصادی ‏دولت. احمدی نژاد‏‎ ‎ماهرانه، و شاید ندانسته، مشکلات کشور ایران را نتیجه فشاری می داند که‏‎ ‎زوال نظام سرمایه ‏داری بر ایران وارد می آورد. بنابراین ملت باید با “ایمان” بر‎ ‎این مشکلات پیروز شود زیرا مشکلات عامل ‏خارجی دارند و دولت در آنها بی‎ ‎تقصیر است.‏

در دیدگاه احمدی نژاد، دولت نه تنها بی‎ ‎تقصیر است بلکه برای برقراری عدالت تمام تلاشش را می کند. وی در ‏بخشی از‏‎ ‎سخنان خود با اشاره به افرادی که فقر و تبعیض را انکار می کنند، ساختن‎ ‎ایرانی آزاد و آباد را نیازمند ‏پافشاری در عدالت می داند. اینجا نیز به‎ ‎روال قبل بحث قدیمی دشمن داخلی مطرح می شود. این دشمنان داخلی به ‏گفته‎ ‎رئیس جمهور افرادی “در نقطه مقابل و مقاوم عدالت” و “بدون جسارت و ایمان‎ ‎و اقتدار لازم برای مقابله با ‏بی عدالتی” هستند که قصد دارند با ارائه‎ ‎ارقام و اعداد به ملت رد گم کنی کنند. رئیس جمهور سپس با پیش کشیدن ‏مسئله‎ ‎سود بانکی و نقش آن در استقرار عدالت، علنا انگشت اتهام روی وزیر سابق‎ ‎اقتصاد می گذارد‏‎.‎

‏ در نهایت نتیجه این می شود که احمدی‎ ‎نژاد طبق معمول بی گناه است و این دشمنان خارجی و داخلی هستند که ‏در برابر‎ ‎او و در نتیجه در برابر عدالت ایستاده اند. اینگونه افراد، به عقیده رئیس‎ ‎جمهور، نه تنها در برابر آبادی ‏ایران بلکه در برابر مسیر تاریخی استقرار‏‎ ‎اسلام ایستاده اند. جدا از حرف های عادی و تکراری احمدی نژاد، این ‏نکته‎ ‎نیز قابل توجه است که به مرور زمان و در اثر افزایش انتقادها به دولت،استدلال های رئیس جمهور برای ‏فرار از اتهامات پیچیده تر،به سمت‎ ‎خودی تر ها نشانه گرفته شده اند. کسی چه می داند، شاید در سخنرانی بعدی ‏احمدی‎ ‎نژاد رهبری را هم جز باند ضد عدالت بداند و خواهان انقلاب اسلامی دیگری در‏‎ ‎ایران برای براندازی ‏حکومت کنونی شود.‏