فیلمنامه: مهدی کرمپور، خسرو نقیبی، کارگردان: مهدی کرم پور، تهیه کنندگان: علی سرتیپی، مهدی داوری، مدیرفیلمبرداری: تورج منصوری، طراح هنری: پروین صفری، تدوین: بهرام دهقانی، آهنگساز: کارن همایونفر، صدابردار: بابک اخوان، طراح چهره پردازی: کیان اولاد وطن، دستیاراول کارگردان وبرنامه ریز: شکوفا کریمی، منشی صحنه: شکوفه فرازمند، عکاس: علی زارع، مدیرتولید: پیمان جعفری.
بازیگران: بهرام رادان، هدیه تهرانی، مهناز افشار، آتیلا پسیانی، فرهاد اصلانی، برزو ارجمند، امید روحانی، هستی محمایی، آرمان پاپیزاده، نیلوفر سجادی، با معرفی: خسرو پسیانی، صدف نورمحمد و با حضور: مهران مدیری.
خلاصه داستان: امیروشیرین که 10 سال اززندگی مشترک شان می گذرد تصمیم به مهاجرت گرفته اند، صبوحی که استاد دانشگاه قبلی آنهاست ودرگذشته دلبسته شیرین بوده به شمال می رود تا چند روزی را با آنها سپری کند. اتفاق فوق با بحبوحه انتخابات 88 واتفاقات پس ازآن ودستگیری خواهرامیردرتهران ودیدارامیربا عشق قدیمی اش “ نازلی ” مصادف می شود. زندگی امیروشیرین دچارتغییرات بنیادی می شود.
بسیاری ازروایت ها، روایت پایه نیستند زیرا بیش ازیک تغییررا درموقعیت یا موقعیت رویدادها نقل می کنند. به ویژه، بسیاری ازروایت ها به چند روش ساخته می شوند: با پیوند یک روایت “ پایه ” با روایتی دیگر؛ با جای دادن یک روایت “ پایه ” دردرون روایتی دیگر؛ یا با تناوب یک بخش ازروایت “ پایه ” با بخشی ازروایتی دیگر. اطلاعاتی که درباره ی جهان رویدادهای روایت شده فاش می شود، به رویدادها و موقعیت های غیرکلامی ویا برخی کنش های کلامی شخصیت ها اشاره دارد. یعنی هرچه شخصیت ها با واژگان بیان می کنند وخواه به کسی دیگرغیرازخودشان. البته، رویدادها وموقعیت های غیرکلامی را به شیوه های گوناگونی می توان بیان کرد: با جزئیات کم تریا بیش تر، برپایه ی این یا آن نقطه دید، ازطریق این یا آن شخصیت، ومواردی ازاین دست. به علاوه، کنش های کلامی را نیزبه شیوه های گوناگونی می توان بازنمایی کرد. “ پل چوبی ” برای طرحریزی جهان روایی خود ازچنین تمهیدی سود می جوید. زوج رضا وشیرین، شخصیت صبوحی، مجید دوست امیر، بازگشت شخصیت نازلی پس ازسالها از خارج ورویارویی با امیر، دستگیری همسرخارجی نازلی “ میشل، که خبرنگاراست “، دستگیری خواهرامیرو… ازمحوری ترین قطعاتی هستند که نویسنده آنها را کنارهم قرارمی دهد تا جهان داستانی اثر قوام بخشد. فصل آغازین فیلم با ریتم مناسبی به پیش می رود ومخاطب به خوبی با رویدادها وشخصیت - های داستان آشنا می گردد. طرحریزی هرمی قصه برحول روابط شخصیت صبوحی، شیرین وامیر نیرومحرکه یی می شود تا موقعیت دراماتیک اثرشکل گیرد. درواقع برخلاف اکثرفیلمنامه های سینمای ایران که موقعیت درفصول پایانی شکل می گیرد در” پل چوبی “ چنین موقعیتی درفصل های آغازین طراحی شده است وهمین امرموجب بروزسئوالات بیشماری درذهن مخاطبان می شود. یکی ازالمان های چنین اتفاقی، بکارگیری خلاقانه عنصرزمان ازسوی نویسنده است. شخصیت ها اطلاعاتی را که ازساحت دیالوگ ورفتارارائه می دهند، تنها درزمان روایی اثرجای نمی گیرد ؛ بلکه پس زمینه وپیشینه رویدادهای درونی موقعیت ریشه درزمان گذشته دارد. چنین نگرشی زمانی نمود بیشتری پیدا می کند که مخاطب در سکانس ورود صبوحی به ویلا، پی به عکس العمل های ناخوشایند شیرین وامیرمی برد. آنها ازحضور صبوحی درآنجا به شدت رنج می برند، رنجی که آگاهانه دردرون آنها کنترل می شود. موضعی که مخاطب هم آنها را ازشخصیت های اصلی قصه می پذیرد. درواقع نویسنده با قراردادن پازل مهاجرت در زندگی شیرین وامیرومشکلاتی که دراین ارتباط دارند، زمینه پذیرش حضورصبوحی درویلا را فراهم می آورد. نکته دیگرگره های هوشمندانه یی ست که نویسنده به دورازموقعیت اصلی ” ویلای شمال “ درتهران طرحریزی می کند. برگزاری انتخابات 88 وناآرامی های بعد ازآن، مصادف می شود با تصمیم مهاجرت امیروشیرین ووضعیت آنها درشمال، امیرکه درانتظاردستمزد پروژه ساختمانی اش است، باخبرمی گردد که خواهرش به دلیل حضوردراعتراض های خیابانی به زندان رفته است. مجید، دوست قدیمی امیربه اوپیشنهاد می کند که برای تسریع امرمهاجرت شیرین به همراه صبوحی دردبی اسکان گزینند. امیرکه برخلاف خواسته درونی اش اجازه سفرشیرین را می دهد درمقابل زندان اوین با نازلی ” هدیه تهرانی “ که عشق سالهای جوانی اش بوده، مواجه می گردد. درواقع با ورود شخصیت نازلی به داستان فصل دوم قصه آغازمی گردد. فصلی که تا به انتهای داستان تداوم می یابد وهمزمان هم شخصیت های محوری قصه ” امیردرارتباط با نازلی، شیرین درارتباط با صبوحی “ رادستخوش چالشی اساسی در زندگی شان می کند. امیرکه توسط مجید به ارتباط شیرین با صبوحی شک کرده سعی دربازسازی رابطه تمام شده گذشته اش با نازلی را دارد. تلاشی که با علاقه نازلی به همسرش میشل ناکام می ماند. درفصل پایانی هم شیرین که به ایران بازگشته به دلیل سوء ظن به امیرخانه را ترک می کند. کارگردان به خوبی درفصل پایانی دوشخصیت اصلی قصه اش را درموقعیتی قرارمی دهد که کاملا متضاد با وضعیت آغازین داستان بوده است. درفصل پایانی، امیروشیرین باید تصمیم بگیرند که توان بخشش یکدیگررا دارند یا نه. کرم پوربرای طرح چنین مضمونی به خوبی ازترکیب بندی های دوتایی وعنصرتباین درقاب بندی تصویر سود جسته است. نکته تاثیرگذاردیگردراین حوزه، ریتم متناسب اتصال نماها به یکدیگراست. درفصل آغازین که مخاطب با گسترش داستان مواجه است، اتصال نماها با شتابی بی وفقه شدت می گیرد تا به نقطه اوج بخش اول داستان ” رفتن شیرین به دبی، آمدن امیربه تهران وبرخورد با نازلی “ می رسیم. این درحالی ست که بخش دوم قصه، شاهد ریتم کندتری به نسبت بخش اول هستیم. درواقع کرم پوربا چنین گزینشی مجال اندیشیدن را به مخاطبش می دهد تا اوهم درتصمیم گیری شخصیت های داستانش سهیم باشد. ” پل چوبی “ توان تبدیل شدن به اثری ماندگاردرسینمای ایران را داراست، اما اثری که به زغم کارگردانش با تأثیرازفیلم معروف ” کازابلانکا” ساخته شده، درسطح درامی عاشقانه – اجتماعی باقی مانده است. درامی که قراربوده برزمینه ای سیاسی استوارگردد، اما به دلیل ممیزی های فراوان رگه های سیاسی اثرمحوگشته است.