بازداشت دو مامور نیروی انتظامی

لیلا طیری
لیلا طیری

» انتقادها از کشته شدن یک جوان در جلو چشم مردم

چند روز پس از انتشار فیلم قتل یک جوان در میدان کاج تهران، دو مامور نیروی انتظامی به اتهام “سهل انگاری” در جلوگیری از مرگ او بازداشت شدند.

در حالیکه نیروی انتظامی از اجرای طرح “امنیت محله محور” از سوی این نیرو برای “گسترش احساس امنیت” در تهران خبر میداد، فیلمی به صورت گسترده در شبکه های اینترنتی منتشر شد که جان باختن یک جوان در مقابل چشم های مردم ونیروی انتظامی پس از یک دعوای ناموسی را نشان میداد. فیلمی که موجی از اعتراضات را برانگیخت.در نهایت روز گذشته فرمانده نیروی انتظامی تهران از بازداشت دو مامور نیروی انتظامی که در صحنه حاضر بودندخبر  داد.

حسین ساجدی نیا، فرمانده نیروی انتظامی تهران همچنین گفته که این جوان 20 دقیقه بعد از حادثه زنده بوده است. این اتفاق در حالی رخ داده که نیروی انتظامی بعد از انتخابات سال گذشته، وظیفه ضرب و شتم مردم معترض به انتخابات مخدوش 22 خرداد را برعهده داشته است.

 

پنج شنبه سیاه

براساس فیلمی که منتشر شده، روز پنج شنبه، 6 آبان ماه، جوانی که بر اثر ضربات چاقو مجروح و به زمین افتاده بود، در مقابل دیدگان مردم وماموران نیروی انتظامی که در صحنه حضور داشته اندجان باخته. براساس این فیلم قاتل با چاقویی که در دست داشته از نزدیک شدن دیگران به این جوان جلوگیری کرده است.

این در حالیست که مهدی، فردی که اکنون به عنوان قاتل در بازداشت به سر می برد اعلام کرده است “پلیس در محل  حاضر بود و خودشان محمدرضا را نبردند شاید زودتر می‌بردند زنده می‌ماند”.

در این فیلم که توسط یکی از ناظران صحنه به تصویر کشیده شده، نیروی انتظامی نیز همچون مردم 45 دقیقه تمام، تنها نظاره گر جان باختن جوانی بوده که بعد از اصابت ضربات چاقو بر سینه اش روی زمین افتاده والتماس میکرده که او را به بیمارستان منتقل کنند.اما در همین حال قاتل، ضربه بعدی را به سرش وارد آورده است.

ماموران نیروی انتظامی در حالی مرگ مرد جوان و تمام این صحنه ها را به نظاره نشستند که قاتل با گرفتن چاقو به سوی خود تهدید میکرد اگر کسی به مقتول نزدیک شود خودش را خواهد کشت.

اما قاتل به روزنامه “ملت” گفته: “من کاری به انتقال محمدرضا به بیمارستان نداشتم، پلیس آنجا بود و می‌توانست وی را ببرد اما هیچ اقدامی نکرد. من دیوانه شده بودم و خودم را تهدید به خودزنی می‌کردم”.

پس از آنکه سیل انتقادات و اعتراضات به این واقعه و عملکرد مامورین نیروی انتظامی بالا گرفت، خبرگزاری فارس خبر داد که 2 مأمور خاطی در حادثه سعادت آباد به دلیل سهل انگاری توسط مرجع قضایی دستگیر  و به دلیل سهل انگاری و تعلل در جلوگیری از مرگ متهم شناخته شده‌اند.

روزنامه ملت در گفتگویی که با مهدی -قاتل- انجام داده به نقل از او نوشته است که او ساعت ۱۱ صبح پنجشنبه شش آبان‌ماه سال‌جاری در میدان کاج تهران مردی به نام محمدرضا را به‌خاطر علاقه مشترک به زن جوانی (کیمیا) با چاقو مورد حمله قرار داده و به قتل رسانده است.  

او گفته است که اصلاً قرار نبود کسی کشته شود. روز حادثه کیمیا زنگ زد و گفت محمدرضا خواسته من جلوی بنگاه او را ببینم و با او حرف بزنیم، وقتی به آنجا رفتم و محمدرضا قسم خورد با کیمیا قصد ازدواج دارد، جنون آتی به من دست داد و این کار را کردم.

او گفته است که پلیس می توانست جلوی او را بگیرد و با شلیک تیر هوایی وی را بترساند اما چنین نکرده است.

در حالیکه انتقادات به عملکرد ماموران نیروی انتظامی بالا گرفته همزمان انتقادها از مردمی که این صحنه را از نزدیک نظاره کرده و برای نجات جان مقتول تلاشی نکرده اند نیز شدت گرفته است.

برخی وبلاگ ها و مراجعان پایگاههای اینترنتی از رفتار مردم حاضر در صحنه و همچنین ماموران پلیس به شدت انتقاد کرده اند.

در این میان بهنام قلی پور، روزنامه نگار در وبلاگ  شخصی اش، با اشاره به نمایش عمومی قتل جوانی در سعادت‌آباد در مقابل دیدگان مردم و پلیس و همچنین انتشار گسترده  فیلمی از زنده‌زنده سوختن چند سرنشین خودرویی در یکی از جاده‌های کشور، انتشار تصویری از صحنه چاقوکشی در استادیوم فوتبال آبادان، طی کمتر از ۶۰ روز نوشته این اقدامی عجیب و غریب و غیرقابل فهم است.

او با طرح این سئوال که “این تصاویر چه مردمی را می‌خواهد از خواب، بی‌تفاوتی و سنگدلی به‌در آورد؟” نوشته است: من، تو و او؛ مردمانی از جنس خودمان را در این تصاویر می‌بینیم که در برابر جان دادن و سوختن دیگری بی‌تفاوت هستند، با تلفن همراه تصویر می‌گیرند تا به دوستان و آشنایان نشان بدهند و لابد متاسف شوند! انتشار گسترده این قبیل تصاویرِ دل‌خراش و به تصویر کشیدن بی‌تفاوتی مردم حاضر در محل جنایت و حادثه، داوری‌های بی‌رحمانه افکار عمومی را به همراه دارد. این پرسش را به پیش می‌کشد که ما ایرانی‌ها چگونه مردمانی هستیم؟ به کجا رسیده‌ایم؟ و به کجا می‌رویم؟

به گفته او: “این داوری‌ها و پرسش‌ها که معمولا با پاسخ‌های تلخ و گزنده‌ای همراه است، کمترین نتیجه‌اش دوری دل‌های مردم از یکدیگر است.”

این روزنامه نگار در پایان نتیجه گرفته است: “به تصویر کشیدن صحنه‌هایی از تیغ کشیدن مردم بر روی یکدیگر و لت و پاره کردن دیگری در ملاءعام، خشونت‌های رسمی را توجیه کرده و حتی این دسته از خشونت‌ها را تئوریزه می‌کند؛ مردمی که در روز روشن تیغ می‌کشند و هم‌وطن خود را با خاک یکسان می‌کنند، مستحق برخورد‌هایی به مراتب بدتر از آن‌چیزی هستند که پلیس به هر بهانه‌ای در کوی و برزن با آنها می‌کند.”