دیدار ‏‎♦‎‏ چهار فصل‏

نویسنده
مهرداد سپهری

ادبیات ایران منحصر به ایرانیان نیست. این ادبیات به ملت افغان و تاجیک‎ ‎هم اختصاص دارد. همه ما زمانی در یک ‏حوزه بوده‌ایم. شعر حوزه خراسان را اگر بررسی‎ ‎کنیم می‌بینیم که هم به ملت تاجیک و هم به ملت افغانستان تعلق ‏دارد‎.‎‏..‏

‏ در گفت‌وگوی سیمین و گلرخسار‎ ‎
‎ ‎شعر و فرهنگ ایران و تاجیکستان‎ ‎

golrokhsar1.jpg

گلرخسار صفی، شاعر پارسی‌گوی تاجیک که به او لقب «مادر ملت‎ ‎تاجیک» و «مادر وطن» داده‌اند و سیمین بهبهانی ‏که “ دوباره می سازمت وطن” او سرود ملی دیگری برای ایرانیان است، در قالب یک گپ‎ ‎و گفتی صمیمانه، وضعیت ‏ادبیات در ایران و تاجیکستان و شعر و فرهنگ دوملت ایران و‎ ‎تاجیکستان را مورد ارزیابی قرار د ادند.‏

از گلرخسار، تا‎ ‎کنون تعداد زیادی مجموعه شعر، سخنرانی و مقاله به چاپ رسیده است. او از زنان‏‎ ‎پیشگام شعر ‏تاجیکستان و از چهره‌های برجسته دوران استقلال این کشور است که استاد و‎ ‎سرمشق خود را حافظ و بیدل دهلوی ‏می‌داند و به دلیل سفرهای متعددی که به ایران‎ ‎داشته، اشعارش بیش از سایر شاعران تاجیکی در ایران شناخته شده ‏است‎.

این دو شاعر برجسته فارسی‌زبان در قالب یک گپ‎ ‎و گفتی صمیمانه، وضعیت ادبیات در ایران و تاجیکستان و شعر و ‏فرهنگ دوملت ایران و‎ ‎تاجیکستان را مورد ارزیابی قرار داده‌اند که ماحصل این گفت و گو پیش روی شماست.‏‎

simin.jpg

سیمین بهبهانی‎: ‎خیلی خوشحالم که صدای شما را می‌شنوم‎. ‎

گلرخسار صفی‎: ‎سلامت باشید. استاد ارجمند، استاد عزیز،‎ ‎سیمین. که فرموده‌اید «پنجره‌ها بسته‌اند، عشق پدیدار نیست/ ‏دیده بیدار هست، سعادت‎ ‎دیدار نیست». باید بگویم همه محبت خودم و محبت مردم تاجیکستان را به شما ابلاغ‎ ‎می‌کنم‎.

سیمین بهبهانی‎: ‎من هم همین طور، همیشه ایرانیان و‎ ‎شاعران ایرانی از شما با احترام بسیار یاد می‌کنند و شما را دوست ‏دارند. آنچه‏‎ ‎می‌گویید «جانا سخن از زبان ما» است‎. ‎

گلرخسار صفی‎: ‎با شیوه عاشقان سخن می‌گویم/ با لهجه عارفان سخن می‌گویم/ از آنکه به پارسی سخن‏‎ ‎می‌گویم/ با لحن ‏فرشتگان سخن می‌گویم. خانم سیمین، دلم می‌خواست با همدیگر درباره‎ ‎تأثیر زبان فارسی در سراسر جهان صحبت کنیم. ‏به قول نیما یوشیج «دنیا خانه است». با‎ ‎این احوال شما فکر می‌کنید ما می‌توانیم این زبان بهشتی‌مان را حفظ کنیم؟ [آنهم] ‏در‎ ‎شرایطی که خواننده ایرانی به جای چَشم می‌خواند چِشم (به کسر‎ ‎چ.)‏

سیمین بهبهانی‎: ‎درست است که هم در ایران و هم در سایر‎ ‎نقاط جهان، شعرهایی می‌شنویم که اصلاً انتظارش را نداریم. ‏اما این را باور کنید که‎ ‎در ایران هنوز هم ادبیات در سطح عالی زنده است. کسانی وجود دارند که واقعاً کارهای‎ ‎ماندگار ‏تولید می‌کنند. در طول قرون متمادی هم همیشه همین گونه بوده است. وقتی نگاه‏‎ ‎می‌کنیم، می‌بینیم در کنار ادبیات متعالی ‏همیشه حشو و زوائدی هم بوده‌اند که در‎ ‎نهایت از بین رفته‌اند و فقط ماندگارهاست که باقی‎ ‎مانده‌اند‎.‎

‎ ‎موج‌آفرینی و‏‎ ‎زبان‌آفرینی‎ ‎

گلرخسار صفی‎: ‎سخنان شما خیلی عالی‎ ‎است؛ به قول تاجیک‌ها سخنانتان «عالیجناب» است. اما من می‌خواستم بگویم ‏که وظیفه ما‎ ‎و شما حفظ میراث بزرگی است که بزرگانمان باقی گذارده‌اند. متأسفانه در طول دو صد‎ ‎سال اخیر ما از ‏همدیگر جدا بوده‌ایم. اما بد نیست که مردم فرهنگ دوست ایران هم‎ ‎بدانند که شعر نو در تاجیکستان از استاد عینی ‏شروع شد‎.

صدرالدین عینی اولین‎ ‎شعر نو را در سال ۱۹۱۸ میلادی سرود با این آغاز که «ای مشعل رخشان عدالت به کجایی؟‎ ‎که ‏امروز به مایی». بعد از آن نیز فریده سلیمانی بود که از این مرزها عبور کرد و‎ ‎وارد مراحل عالی شعر نو شد. مطمئنم ‏که مردم ایران این اطلاعات را ندارند. می‌خواهم‎ ‎تأکید کنم که ما ملتی آریایی هستیم که اگر چه به جبر از نظر فیزیکی ‏دور از همیم اما‎ ‎تفکر و زبان ما، ما را به هم متصل می‌کند‎.‎

سیمین‎ ‎بهبهانی‎: ‎دقیقاً همین طور است که شما می‌گویید. من امیدوارم که هم جوانان‎ ‎ایرانی و هم جوانان تاجیک، بیش از ‏امروز به ادبیات گذشتگان توجه کنند. نوپردازی‎ ‎بسیار خوب و عالی است اما هیچ نویی نیست که پشتوانه کهن نداشته ‏باشد. این ادبیات‎ ‎کهن ماست که به ما قدرت میدهد تا نو فکر کنیم‎.

گلرخسار‎ ‎صفی‎: ‎درست است. وظیفه شاعر این است که ندانسته، زبان‌آفرینی و موج‌آفرینی‎ ‎کند. اما استاد سیمین دلم ‏می‌خواهد از شما بپرسم، از دیدگاه شما، جوانان ما‎ ‎می‌توانند موج‌آفرینی کنند. می‌توانند زبان ما و زبان حافظ را حفظ ‏کنند؟ از نقطه‎ ‎نظر شما آنان باید فقط به ادبیات کهن بپردازند یا اینکه به دنبال نوآوری‎ ‎باشند؟‎

سیمین بهبهانی‎: ‎احتیاج امروز این است که علاوه بر‎ ‎اینکه از گذشته‌ای که به یادگار باقیمانده است استمداد کنیم لازم ‏است از ادبیات‎ ‎سایر ملل هم کمک بگیریم. از ادبیات و شعر مدرن دنیا استفاده کنیم. تا قادر باشیم یک‎ ‎شعر قوی عرضه ‏کنیم. هیچ ادبیاتی خود به خود به وجود نمی‌آید. حتی در گذشته که‏‎ ‎فردوسی و انوری و حافظ ظهور کردند بازهم از ‏ادبیات عرب متأثر بودیم. حتی از‏‎ ‎بخش‌هایی از قرآن که به شعر شباهت داشت بهره زیاد بردیم‎.

هیچ وقت هیچ‎ ‎ادبیاتی بدون بهره‌گیری از ادبیات سایر ملل و سرزمین‌ها بزرگ نمی‌شود. اگر ادبیات
‎ ‎روسی با ادبیات فرانسه آشنا نمی‌شد، از انگلیس و آلمان بهره نمی‌برد هرگز یک ادبیات‎ ‎به این شکفتگی خلق نمی‌شد. ‏این شکفتگی نتیجه آمیزش ادبیات‌هاست. امروزه جوان‌ها‎ ‎خیلی کارها می‌کنند اما متأسفانه از ادبیات کهن بهره زیادی ‏نمی‌گیرند و از آن فاصله‎ ‎گرفته‌اند‎.

‏ اما خانم گلرخسار، آیا عدم تمایل جوانان‎ ‎تاجیک به ادبیات کهن، بخشی از نگرانی‌های شما هم‏‎ ‎هست؟‎

گلرخسار صفی‎: ‎من معتقدم اگر چه داد سخن را‏‎ ‎بزرگان ادبیات داده‌اند اما فضا برای رشد جوان‌ها وجود دارد. همین ‏خانم سیمین‎ ‎بهبهانی در غزلیاتشان ثابت کردند که اگر چه ما در گذشته حافظ و مولوی و بزرگان‏‎ ‎غزلسرا داریم اما یک ‏بانوی نازنین پارسی‌گو در قرن بیست و یکم توانسته است با‎ ‎غزلیاتش در این عرصه انقلاب ایجاد کند‎.

من خطاب به جوانان تاجیک، افغان و‎ ‎ایرانی که به زبان فارسی، دری یا افغانی سخن می‌گویند، و هر سه اینها یک زبان ‏است‎ ‎که از همدیگر جدایشان کرده‌اند، می‌گویم که هنوز هم جای خلاقیت و اندیشه‌های تازه‏‎ ‎هست. اگر چه این خلاقیت ‏باید در باغ کهن اندیشه و ادبیات، ریشه‎ ‎بدواند‎.

‎ ‎یک اشتباه محض تاریخی‎

‏ خانم گلرخسار، چقدر در کشور تاجیکستان با ادبیات امروز ایران، چه در حوزه شعر‎ ‎و چه در حوزه ادبیات داستانی ‏آشنایی دارند؟‏‎

گلرخسار‎ ‎صفی‎: ‎اگر بیست سال پیش به من می‌گفتند که می‌توانم دیوان استاد سیمین را‎ ‎داشته باشم من هرگز باور ‏نمی‌کردم. در گذشته مرزهای سیاسی بسیار بلندتر از ادبیات‎ ‎بود. ما نمی‌دانستیم پشت این مرزها چیست؟ ولی امروز ‏خوشبختانه از ادبیات روز ایران‎ ‎آگاهی داریم. حتی با کمک و دستگیری و محبت دوستان ایرانی، آثاری از ادبیات ‏تاجیک هم‎ ‎در ایران به چاپ می‌رسد‎.

متأسفانه بدبختی و مشکل بزرگی که برای ما تاجیک‌ها‎ ‎وجود دارد این است که اگر چه زبان ما فارسی است اما خط ما، ‏خط سیریلیک است. من خودم‎ ‎را از این بابت همیشه شرمنده حس می‌کنم. ما به زبان فارسی حرف می‌زنیم اما به زبان‎ ‎سریلیک می‌نویسیم که این یک اشتباه محض تاریخی است‏‎.

برخی از دوستان از این‎ ‎بابت به ما ایراد می‌گیرند. من تصور می‌کنم بیشتر باید به حالمان گریه کنند. من‎ ‎خودم ساعت‌ها ‏با این خط کار می‌کنم. این طبیعی است که وقتی با خط بیگانه می‌نویسی و‏‎ ‎شعر تولید می‌کنی، این شعر نمی‌تواند در ‏سطح بالای ادبیات فارسی قرار گیرد. البته‎ ‎جای خوشبختی دارد که امروزه ما زبان فارسی را در مکتب هایمان ‏می‌آموزیم‎.

من‎ ‎معتقدم برای بی‌سواد کردن یک ملت کافی است که خط شان را تغییر بدهی. همان طور که‎ ‎یکصد سال با ما این کار ‏را کردند اما برای برگردان سواد به همان ملت به ۳۰۰ سال کار‎ ‎فرهنگی و تلاش نیاز هست. شاید به این دلیل است که ‏شعر ما چندان هم در ایران معروف و‎ ‎مشهور نباشد‎.

‏ خانم بهبهانی، خانم گلرخسار به مسئله مهم‎ ‎خط در تاجیکستان اشاره کردند. شاید به این دلیل است که آثاری که در ایران ‏یا در‎ ‎تاجیکستان مکتوب می‌شود برای طرفین قابل بهره‌برداری نیست. دوستان افغانی از منابع‏‎ ‎ایرانی می‌توانند بهره ‏ببرند اما این امکان برای دوستان‏‎ ‎تاجیکمان فراهم نیست. شما‎ ‎در این مورد چه اعتقادی دارید؟‎

سیمین بهبهانی‎: ‎الان که این مطلب را از خانم گلرخسار شنیدم بسیار متأسف شدم. برای اینکه انسان به‎ ‎زبانی که سال‌ها ‏به آن مألوف است شعر می‌گوید و آثار ادبی‌اش به آن زبان و آن خط‎ ‎باقی می‌ماند. اما امروز شاعر تاجیک ناچار است ‏به زبان فارسی شعر بگوید و به خط‎ ‎دیگری بنویسد. این واقعاً امر وحشتناکی است‏‎.

من فکر می‌کنم تاجیک‌ها بایستی‎ ‎در پی چاره‌اندیشی باشند. در دبستان‌ها در کنار خط سیریلیک، خط فارسی را هم ‏آموزش‎ ‎بدهند. در بسیاری از ممالک دنیا همزمان با هم کودکان را با دو رسم‌الخط و دو زبان‎ ‎متفاوت آشنا می‌کنند. امید ‏دارم که دولت تاجیکستان هم بتواند این کار را بکند چون‎ ‎ما با تاجیک‌ها جدایی نداریم. ما یک ملت بوده‌ایم اما روزگار ‏ما را از هم جدا کرده‎ ‎و خط فارسی را از ملت تاجیک گرفته است‎.

گلرخسار صفی‎: ‎خانم‎ ‎سیمین، من هم با شما هم عقیده هستم اما این امر خیلی وقت گیر است. باور کنید که‎ ‎فاجعه ملی ما ‏همین مسئله تغییر خط بوده است. زمانی که من در پارلمان بودم این‎ ‎پیشنهاد را به دولت ارائه کردم. اما طبیعی است که ‏این اقدام بسیار زمانبر است. من‎ ‎معتقدم در کنار خط سیریلیک بایستی خط نیاکانمان را هم بیاموزیم. برای اینکه هزاران‎ ‎کتاب در پیشینه ما باقی مانده است که هنوز نخوانده‌ایم‎.

‎ ‎ادبیات‎ ‎فارسی منحصر به ایرانیان نیست‎

‎ ‎یک ضرب‌المثل در جهان عرب متداول است که می‌گویند «مصری‌ها ادبیات را تولید‎ ‎می‌کنند، لبنانی‌ها چاپ می‌کنند، و ‏ملت عرب آن را می‌خوانند» این نشانگر آن است که‎ ‎وقتی ملت‌ها خط و زبان مشترک داشته باشند می‌توانند همدیگر را ‏حمایت کنند. گفته‎ ‎می‌شود که هم اکنون ۲۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان به زبان فارسی سخن می‌گویند. شاید‎ ‎اگر مسئله ‏خط حل می‌شد، این جمعیت بهتر می‌توانستند با همدیگر ارتباط برقرار‎ ‎کنند‎.

گلرخسار صفی:‏‎ ‎‏ البته این مشکل در افغانستان‎ ‎وجود ندارد و فقط خاص مردم تاجیک است. شما از دنیای عرب یاد ‏کردید. راستش من به‎ ‎عرب‌ها حسرت می‌برم چون چند مملکت عرب می‌توانند یک شاعر داشته باشند. می‌توانند‎ ‎نظم و ‏نثر همدیگر را بفهمند و درک کنند. اما متأسفانه ما نمی‌توانیم مطالب تولید‎ ‎شده همدیگر را درک کنیم. هر مطلبی که از ‏همدیگر به چاپ می‌رسانیم نصف حجم آن کتاب‎ ‎اختصاص به شرح مطالب دارد‎.

سیمین بهبهانی:‏‎ ‎البته در مورد‎ ‎خط فارسی هم کوشش بسیاری شد که از آن ایراد بگیرند و بگویند که این خط امروزی ‏نیست‎. ‎اما مرحوم فروغی کسی بود که کوشش کرد برای اینکه خط فارسی کماکان همچون سابق باقی‎ ‎بماند و این امر ‏باعث شد که رابطه ما با ادبیات قدیم قطع نشود‎.

این مسئله که‎ ‎خانم گلرخسار اشاره کردند معضل بزرگی است. شاید این ظلمی است که به ملت تاجیک وارد‎ ‎آمده است. ‏ادبیات ایران منحصر به ایرانیان نیست. این ادبیات به ملت افغان و تاجیک‎ ‎هم اختصاص دارد. همه ما زمانی در یک ‏حوزه بوده‌ایم. شعر حوزه خراسان را اگر بررسی‎ ‎کنیم می‌بینیم که هم به ملت تاجیک و هم به ملت افغانستان تعلق دارد‎.‎

منبع: رادیو فردا