مدت زمانی بود که جناب وزیر ارشاد، به دلیل خرابکاری هایی که کرده بود که با تمام ماله کشی و تکذیب ها خود و دیگران نتوانسته اند آن را ترمیم کنند، لب از سخنگویی فرو بسته بود، اما باز چهارشنبه سخنی گفته و شاهکار جدیدی آفریده است.
گویا، خرابکاری عضو دیگر دولت، مشاور رئیس جمهور، که خبر از اختلاف شدید احمدی نژاد و صفارهرندی داده بود و بازتاب ها و پیامد سنگین آن سخنان، عاملی شد که از وزیر ارشاد بخواهند که در جهت تکذیب سخنان پیشین خود در ارتباط با کودتای خزنده مطبوعات، و ترمیم خرابکاری مهدی کلهر که گوشه ای از اسرار پشت پرده را هویدا کرده بود، در مقابل خبرنگاران حاضر شود و حرفی بزند. اما این سخن جدید، نه تنها چیزی از بار سنگین سخن یاوه پیشین نکاست، بلکه برگی دیگر بر پرونده ی تخلفات و نقض قوانین داخلی و بین المللی اقتدارگرایان افزود؛ به اصطلاح آمدند ابرویش را بردارند، زدند چشمش را هم کور کردند.
وزیر ارشاد که پیش از این گفته ام که درعمل حرف و نیات باطنی چه کسی را بیان و دنبال می کند، و جای تکرارش کنون نیست، در پاسخ این سوال خبرنگار که “آیا بهتر نیست در آستانه انتخابات، تعداد روزنامه ها در کشورمان بیشتر شود؟ و یا اینکه وزارت ارشاد قصد ندارد به درخواست کسانی که می خواهند روزنامه جدید انتشار دهند رسیدگی کند”، فرمایش کرده اند که “ما روزنامه کم نداریم و حتی در مقایسه با برخی از کشورها که از نظر کار روزنامه نگاری از ما جلوتر هستند، روزنامه بیشتری داریم.” و بعد از نگاه کارشناسی ویژه، چون بسیاری از کارها و برنامه های کارشناسی شده دولت احمدی نژاد، رهنمون صادر کرده اند که “ما باید روزنامه نگاری مان را از لحاظ کیفی ارتقا دهیم؛ به نحوی که روزنامه های ما اطمینان برانگیز باشند. برخی از روزنامه ها متاسفانه در بین خواننده های خود اطمینان ایجاد نمی کنند.”
آن زمانی که روزنامه نگارانی چون من “اگرچه پشت به زین” نبودند، اما هنوز “زین به پشت” هم نشده نبودند و خودشان و مطالبشان امکان حضور در خبرگزاری ها و درج در نشریات داخلی را داشتند، مانند چند سال پیش که “خبرگزاری دانشجویان ایران” (ایسنا)، مناظره ای را برگزار کرده بود، من و همکار مطبوعاتی مان از روزنامه کیهان، روزی در برابر هم قرار گرفتیم. قرعه ی اقبال به من افتاده بود که بحث را شروع کنم و از جمله از سابقه ی مطبوعاتی خویش بگویم؛ مسائلی چون چگونگی استخدام و گزینش در خبرگزاری جمهوری اسلامی و پیشرفت کار از روزنامه نگاری به دبیری، سردبیری و بعد معاون خبری سازمان. نوبت به دوستمان آقای صفار رسید ایشان هم در مقام مقایسه گفت که سابقه ی خبری من هم مانند فلانی است و فراتر از بیست سال می رود. این سخنان از زبان ایشان جاری نشده بود، که خنده سالن را فرا گرفت و پرسش و طعنه در فضا پیچید. یکی به پیشینه ی نظامی- امنیتی، به عنوان مقدمه ای برای خبرنگار شدن اشاره کرد و دیگری نوشتن مطب در بولتن “تحلیل و رویداد” سپاه، کار اطلاعات سری و محرمانه کردن به عنوان پیش شرط ورود و کار مطبوعاتی در کیهان. و بالاخره، سوابق مشعشع و آن چنانی روزنامه نگاری؛ غوره نشده مویز شدن و رسیدن به جایگاه سردبیری روزنامه ی پرسابقه ای چون کیهان، بدون طی مراتب خبرنویسی و خبرنگاری.
حال که “رسم سرای درشت” چنان شده است، کارشناسان امور روزنامه نگاری و مطبوعاتی نیز چنین شده اند! و از آن مهمتر چنان پشت خود را بر روی زین محکم می بینند که ابایی ندارند که قانون اساسی و قانون مطبوعات را تفسیر به رای کنند. نه تنها به صراحت قوانین بین المللی از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر که ایران متعهد به اجرای آن است را زیرپا می گذارند، بلکه استانداردهای روزنامه نگاری، از جمله یونسکو را نیز نادیده می گیرند.
به سخنان وزیر ارشاد در مورد “کم نداشتن روزنامه” که “درمقایسه با برخی از کشورها کم نیست” - لابد عقب مانده ترین کشورهای جهان، یا استبدادی ترین حکومت ها- توجه کنید. باید از آقای صفار هرندی پرسید که “معیار” چیست و “قاضی” کیست؟ جناب وزیر، رئیس جمهور، دادستان تهران و یا مقام های بسیار کارشناس بالا؟
جناب وزیر، گیرم که شاخص ها و استاندارهای یونسکو در مورد جایگاه صدور مجوز، و میزان و تیراژ نشریات در کشورها را زیرسبیلی رد می کنید، در مقابل قانون مطبوعات - با همه محدودیت های در تضاد با استاندارهای بین المللی و حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر- چه حرفی برای گفتن دارید؟ در کجای قانون مطبوعات برای صدور مجوز، صحبت ازمیزان و تعداد، یا کم و زیاد بودن نشریه و روزنامه به میان آمده است که شما و اعضای هیات نظارت بر مطبوعات بیش از یک سال است، با وجود تقاضاهای متعدد از جمله چون درخواست های هفت ساله ی افرادی چون من یا علی مزروعی- که هردو زمانی عضو هیات نظارت بر مطبوعات بوده ایم- مجوزی صادر نکرده اید؟ بر اساس کدام مجوز قانونی شما می توانید به خود حق بدهید که جلوی آزادی های اساسی ملت را بگیرید و با نقض کردن اصول نهم، بیست و چهارم، یا بیست و دوم و بیست و هشتم قانون اساسی، آن ها را از حقوق حقه شان، از جمله حق آزادی بیان و یا قلم، فعالیت مطبوعاتی و روزنامه نگاری و حق داشتن شغل دلخواه، منع کنید؟ و یا “فرصت سه ماهه” ی تعیین شده در ماده ی سیزده قانون مطبوعات برای صدور مجوز نشریات را زیرپا گذارده و بر خلاف قانون آن را حتی به “هفت- هشت سال” برسانید و حاضر نباشید پاسخ روشنی به آحاد ملت از جمله، رهبران احزاب و گروه ها و شخصیت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی بدهید؟
آیا شما با آن سابقه ی مطبوعاتی و با آن پیشینه ی پرونده سازی برای روزنامه نگاران و فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، صلاحیت سخنگویی از جانب مخاطبان مطبوعات را دارید؟- چه رسد به کل ملت ایران. این خواننده هایی که از آنها صحبت می کنید دربرگیرنده چه گروه هایی از جامعه هستند؟ خوانندگان روزنامه ی کیهان که با مدیریت شما و برادران ارجمند، حسن و حسین، تعدادشان از یک میلیون نفر به حداکثر 20-30 هزار نفر تنزل پیدا کرده است؟ نکند وکیل خوانندگان روزنامه های اصلاح طلب شده اید که در دوران خوش بهار مطبوعات، تعدادشان از روزانه 2 میلیون نفر فراتر رفته بود، و در یک مقطعی شمارگان تنها دو روزنامه نشاط و صبح امروز، هریک بیش از نیم میلیون نسخه در روز بود- آن هم در شرایطی که هم زمان چندین و چند روزنامه ی مستقل و آزادیخواه، با شمارگان روزانه ی چند ده هزار نسخه در تهران و شهرستان ها منتشر می شد و هر از چند گاهی حتی به چاپ های دوم و سوم هم می رسید.
خود بهتر از هر کسی می دانید که این “ارتقا کیفیت” و “اطمینان”ی که شما از آن دم می زنید نوعی نعل وارونه زدن است. در شرایط تعطیلی و توقیف مکرر مطبوعات مستقل و آزادیخواه، دستگیری و بازداشت روزنامه نگاران اصلاح طلب و دگراندیش و اجبار بسیاری برای ترک شغل، خانه نشین شدن یا زیادش جلای وطن کردن روزنامه نگاران و مدیران مطبوعات به دلیل صدور احکام سنگین، حتی اعدام، نمی توان از “ارتقای کیفیت” سخن به میان آورد- آن هم در شرایط سخت و فضای رعب و وحشتی که در دو قرن تاریخ مطبوعات ایران، بسیار نادر و کم سابقه است.
“جلب اطمینان” ملت و خوانندگان روزنامه ها کار چندان سختی نیست. کافی است شما و روسایتان در مسند حکومت و قضاوت ننشیند و سانسور و خودسانسوری را بر مطبوعات و روزنامه نگاران تحمیل نکنید. اجرای قوانین و استانداردهای بین المللی پیشکشتان، تنها اجازه دهید، روح و مفاد قانون اساسی و قانون مطبوعات بر کشور حاکم شود و مدیران نشریات و روزنامه نگاران نقشه ی میدان مین خود را بر مبنای آنها و براساس “حقوق و حدود” مندرج در قانون اساسی و قوانین موضوعه ی کشور ترسیم کنند، آن گاه معنای “اطمینان خوانندگان” را خواهید فهمید.
در این شرایط، زیاد نگران نشوید، بیم به خود راه ندهید، چیزی پیش نمی آید، زیادش مجبور خواهید شد که کمی قاچ زین را محکم تر بچسبید، همین!