انتخابات آزاد٬ انتخابات آزاد است

آرش بهمنی
آرش بهمنی

۱ـ چند صباحی است که بحث انتخابات آزاد٬ به لق‌لقه زبان بسیاری از فعالان سیاسی تبدیل شده است. جریانی که در جغرافیای سیاسی ایران٬ با نام اصلاح‌طلب شناخته می‌شوند٬ پس از انتشار سخنان سیدمحمد خاتمی در چند ماه گذشته٬ دست به مانور روی آن زدند. اکنون اما انتشار سخنان جدیدی از سیدمحمد خاتمی درباره شروط حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ـ و سپس پیگیری آن توسط افرادی چون هاشمی‌رفسنجانی٬ کواکبیان٬ سیدهادی خامنه‌ای و … ـ بحث‌های جدیدی را میان فعالان سیاسی دامن زده است.

انتخابات مجلس نهم نخستین انتخابات برگزار شده پس از انتخابات جنجالی ۲۲ خرداد ۸۸ است؛ انتخاباتی که اعلام نتایج آن٬ و سپس اعتراضات رخ داده٬ منجر به بازداشت٬ شکنجه٬ کشتار و تجاوز شهروندان معترض شده است. تعداد بسیار زیاد زندانیان ـ که این‌بار اصلاح‌طلبان را نیز در خود دارد ـ باعث برانگیخته شدن همه گروه‌های سیاسی شده است.

با این شرایط بی‌دلیل نیست که نگرانی از روند برگزاری انتخابات پیش‌رو٬ نیروهای سیاسی نزدیک‌تر به حاکمیت را فرا گیرد و آن‌ها نیز هم‌صدا با نیروهای تحول‌خواه و برانداز٬ خواستار تجدیدنظر در روند برگزاری انتخابات شوند. اما منظوراز انتخابات آزاد چیست؟

۲ـ انتخابات آزاد٬ از آن‌جایی که مفهومی مادی و ملموس است٬ قاعدتا قابلیت تعیین پارامترهایی برای سنجش کمی را نیز داراست. نمی‌توان انتخابات آزاد را تفسیر به رای کرد و براساس میل واراده شخصی٬ موارد آن را تغییر داد.

این مساله از آن‌جا حایز اهمیت است که جمهوری اسلامی٬ در سال ۱۹۹۴/۱۳۷۳ متن سندی را امضا کرده که براساس آن موظف است شرایط برگزاری انتخابات آزاد را در کشور فراهم کند. در این سند به صراحت کشورهای عضو متعهد شده‌اند که شرایط برگزاری انتخابات آزاد را فراهم کنند.

آن‌چه که به عنوان انتخابات آزاد تعریف می‌شود٬ بلاشک با قانون اساسی جمهوری‌اسلامی قابل دست‌یابی نیست. نه تنها بحث نظارت استصوابی و آن‌چه که در این سال‌ها به این نام رخ داده است٬ بلکه محدودیت‌ها برای حضور زنان٬ اقلیت‌های مذهبی و دگراندیشان٬ و عدم امکان حضور بسیاری از مردم ایران در پروسه «انتخاب شدن»٬ نشان دهنده ضعف این قانون برای برگزاری انتخابات آزاد است.

به این دلیل است که در زمان تاکید بر انتخابات آزاد٬ باید بر این نکته توجه نمود که شرایط برگزاری یک انتخابات آزاد در بستر قانون اساسی به هیچ روی فراهم نیست. اگر فرض بر این باشد که تنها نظارت استصوابی به معنایی که امروز وجود دارد٬ حذف شود٬ باز هم براساس قانون اساسی پیروان ادیان، جز آنانی که درقانون اساسی نام آن‌ها ذکر شده٬ امکان حضور در انتخابات را ندارند.

۳ـ بااتفاقاتی که به دنبال اعتراضات مردمی پس از خرداد ۸۸ رخ داده٬ به نظر می‌رسد  بسنده کردن به انتخاباتی که تنها عده محدود و معدودی از نیروهای سیاسی در آن حضور پیدا کنند٬ اساسا نقض غرض اعتراضات گسترده مردمی است. اگر تا پیش از خراد ۸۸ نیروهای سیاسی منتقد٬ تلاش می‌کردند از کوچک‌ترین روزنه‌های موجود برای اصلاح‌طلبی استفاده کنند، چنین اجباری اما امروز دیگر وجود ندارد. اگر پیش از این امید به تغییرات جزیی در حاکمیت٬ توسط نیروهای اصلاح‌طلب و به قدت رساندن آن‌ها از طریق صندوق‌های رای وجود داشت٬ چنین امکانی اساسا امروز وجود ندارد.

بازداشت و صدور حکم برای بسیاری از اصلاح‌طلبان دیروز٬ وضعیتی را به وجود آورده است که امکان تایید صلاحیت آن‌ها هم در شرایط امروز وجود ندارد. از سوی دیگر بزرگ‌ترین توجیه اصلاح‌طلبان برای حضور در عرصه انتخابات٬ اکنون کاملا بلااثر است.

اصلاح‌طلبان همواره در توجیه حضور مردم در انتخابات٬ از عدم امکان تقلب موثر در صورت حضور مردم در عرصه رای‌گیری و فاصله رای بیشتر از ۵ میلیون در انتخابات صحبت می‌کردند. کودتایی که در خرداد ۸۸ رخ داد٬ این توجیه را از میان برده است. حتی در صورت تایید صلاحیت‌های گسترده این نکته را نباید فراموش کرد که نمی‌توان تضمینی برای درست شده خواندن آرا داشت.

۴ـ آن‌چه که از نظر بسیاری از نیروهای داخل حاکمیت انتخابات آزاد شمرده می‌شود٬ حضور گرایش‌های درون حکومتی در فرایند رای‌گیری است. آن‌چه که در دو سال گذشته رخ داده٬ تلاش از طرف معترضان برای گسترده‌تر کردن جغرافیای سیاسی ایران٬ و تلاش برای حضور همه نیروهای دموکراسی‌خواه در عرصه سیاسی ایران است. بعد از همه اتفاقات رخ داده در دو سال گذشته٬ محدود کردن نیروهای صاحب صلاحیت برای حضور در انتخابات٬ جفا به همه افرادی است که در این مدت هزینه داده‌اند.

نیروهای دموکراسی‌خواه امروز لازم است بر محور انتخابات آزاد٬ تاکید و از صحبت‌های اصلاح‌طلبان درباره انتخابات آزاد استفاده کنند. اما برای این منظور لازم است زمین بازی جدیدی تعریف شود؛ زمینی که در آن امکان رسیدن به تمامی شرایط انتخابات آزاد٬ سالم٬ عادلانه و موثر فراهم شود. محور انتخابات آزاد٬ محوری است که امروز می‌تواند باعث اتحاد همه نیروهای دموکراسی‌خواه شود. انتخاباتی که شرایط حضور همه گرایش‌ها در آن فراهم شود٬ نه فقط برخی از نیروهای «خودی» سابق!