اتحادیه اروپا روز دوشنبه، ۱۵ اکتبر، با تحریمهای جدید علیه ایران موافقت کرد تا تهران را به وادار به عقبنشینی از مواضع هستهای خود کند. در همین حال، گزارشات حاکی از خشونت و اعتراض در ایران، با نزول ارزش پول ملی، در هفته گذشته در صدر اخبار قرار داشت.
توقف واردات دارو تنها یکی از نتایج تحریمهای بینالمللی بر ایران است. رسانههای ایران گزارش دادهاند که این کشور با کمبود داروهای مورد نیاز برای درمان برخی از بیماریها، از جمله سرطان و بیماریهای قلبی، ریوی، هموفیلی و تصلب شریان، مواجه است. در همین حال تحریمهای سختگیرانه مایه امید جامعه بینالمللی و نیروهای نئولیبرال ایرانی شده است.
در عین حال، اعتراضات اخیر و برخوردها در مرکز شهر تهران و تبلیغات عدهای از افراد در اتاقهای فکر آمریکا برای نظارهگران ورزیده تعجبآور نیست، اما میتواند برای نیروهای پیشرو در ایران و خارج یک هشدار باشد؛ نیروهایی که صدای آنها در رسانههای جمعی کمتر شنیده میشود. بنبست رژیم ایران میتواند داستان مشابهی مانند تحولات خاورمیانه را به دنبال داشته باشد. به نظر میرسد ایده “خاورمیانه بزرگ” نومحافظه کاران آمریکا با عروسکهای دیگری از آیپک و متحدان اروپایی آن، که بصورت غمباری جایزه صلح نوبل را هم در دست دارند، برآورده شود. به نظر میرسد سیاست های لیبرال در خاورمیانه به احتمال زیاد به خصوصیسازی رهنمون شود. تحولات اخیر ایران نشان میدهد که حتی به قیمت به زانو درآوردن مردم ناامید ایران، برنامه باید اجرا شود.
گذشته از اینها به نظر میرسد که سیستم حاکم ایران در این کارزار دست بالا را دارد. آنها افراد نظامی هستند که سرمایه و قدرت را در انحصار خود دارند.
سرنوشت مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ هنوز نامشخص است. مذاکرات پشت پرده ادامه دارد و دکترین آمریکا میتواند نقش بزرگی در مذاکرات آتی ایفا کند، خصوصا پس از انتخابات آمریکا. احمدینژاد نیز در گفتگو با فرید زکریا در شبکه سیانان گفت: “پس از این انتخابات، مسلما فضا پایدارتر خواهد شد و میتوان تصمیمات مهمی گرفت و آنها را اعلام کرد.” با این وجود ماکیاولیسم و حرص طرف غربی میتواند به هر اتفاق پیشبینینشدهای منجر شود. این مهمترین مشخصه امپریالیسم است.
تفاوت میان ارزش ریال با دلار و دیگر ارزهای خارجی ناگهان افزایش یافته است. احمدینژاد ادعا میکند که تحریمهای غربی دلیل این بحران است. مخالفان او همگی سعی میکنند تنها ناتوانی دولت را علت بحران ارزی قلمداد کنند.
مهم است که در این نقطه علیرغم تمام هیجانات، مهمترین دلیل پشت فروپاشی ریال، توصیههای صندوق بینالمللی پول است. کاهش یارانهها از نسخهپیچی های این نهاد بوده است.
لازم به گفتن نیست که رژیم ایران دچاربحران اقتصادی و سیاسی است. واکنش به این بحران از سوی صندوق بینالمللی پول دیکته میشود. این در زمانی اتفاق میافتد که نه احمدینژاد و نه هیچکدام از گروههای مختلف ایران چارهای برای بحران اقتصادی به جز تجویزهای صندوق بینالمللی پول در اختیار ندارند.
یک توجیه این بود که از زمان برنامه سوم توسعه هدفمند کردن یارانههای در دستور کار بوده است. یک بهانه دیگر دولت، اصل ۴۴ قانون اساسی و نقش آن بوده است.
با دستور رهبر ایران، دولت نهم از حمایت بیچون و چرای نظامیان برخوردار شد و قدرت سیاسی پیدا کرد. از این رو توانست این تغییرات و اصلاحات را ایجاد کند. دلیل دیگر این بود که دولت احمدینژاد بسیار مشتاق بود این تغییرات را ایجاد کند. سرمایهداری نظامی هم نیازهای خود را دارد. هدف نهایی سرمایهداری نولیبرال و نومحافظهکار حذف کامل یارانههاست، زیرا میخواهد نیروی کار را تبدیل به کالا و وارد بازار کند و هیچ مسئولیتی در قبال دستمزد و استاندارد زندگی مردم نداشته باشد.
به وضوح میبینیم که در مورد برنامههای توسعه و مطالعات اقتصادی به تناوب از مشاوره و تایید خارجیها، به هر شکل ممکن استقبال میکنند، حتی با پرداخت پول بیشتر. در بسیاری موارد آنها میدانند که مشاوران خارجی یک دهم اطلاعات مشاوران داخلی را ندارند اما به دریافت این مشاوره اصرار دارند. دلیل این امر این است که میخواهند درها را برای ورود سرمایه خارجی باز کنند. سرمایهداری به اتحادیه و سندیکا علاقهای ندارد؛ به یارانه هم علاقهای ندارد. تنها میخواهد از نیروی کار ارزان استفاده کند و کارش را پیش ببرد.
به گفته ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، هنوز بسیار زود است که سرنوشت بیماری ریال را گردن “فشار موفق و بیامان و فزاینده بینالمللی” بر اقتصاد ایران بیندازیم. اوایل این هفته وزیر بازرگانی اسرائیل، یووال اشتینیتز، ادعا کرد که تحریمها، اقتصاد ایران را به سمت فروپاشی میبرد و در دنباله این بیانات ادامهدار هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا هم گفت، تحریمها تاثیرگذار بودهاند، اما اگر دولت ایران بخواهد با جامعه بینالمللی “با رفتاری صادقانه” همکاری کند به سرعت درمان میشود.
علیرغم کشمکش های موجود بین جمهوری اسلامی و جامعه بینالمللی، یک موضع اصولی علیه دخالت امپریالیسم، از جمله دخالت نظامی، تحریمها، جنگ، سازماندهی جنبشهای رنگی و از این قبیل، یک الزام وجدانی برای تمام نیروهای پیشرو در جهان به شمار می آید. سیستمهای سیاسی میآیند و میروند و آنچه باقی میماند جامعه است. هیچکس نباید اجازه دهد که یک جامعه به خاطر دولتش نابود شود.
منبع : کانتر پانچ – 20 اکتبر