خانواده مسعود باستانی در مصاحبه با “روز” از وضعیت سلامتی این روزنامه نگار زندانی ابراز نگرانی کردند و گفتند به هیچ یک از درخواست های آنها برای مرخصی و مداوای او پاسخی داده نمی شود.خانواده حسن فتحی، دیگر روزنامه نگار زندانی هم به “روز” گفتند که او تاکنون تنها یک تماس تلفنی و یک ملاقات کوتاه با خانواده اش داشته است؛ دیروز همزمان بیش از 100 روزنامه نگار ایرانی با انتشار نامه ای خواستار آزادی آقای فتحی شدند و نوشتند: “او به بند است تا دیگران عبرت ببینند و حذر کنند از نقد و تحلیل و ورود به خطوط قرمز. او بیجرم و بیجنایت، بیحکم و بی شکایت به زندان است”.
نگرانی از وضعیت روزنامه نگار بی مرخصی
خانواده مسعود باستانی که از دو سال و نیم پیش بدون مرخصی در زندان است در مصاحبه با “روز” با ابراز نگرانی از وضعیت او گفتند که به درخواست ها و اعتراض های آنها هیچ پاسخی داده نمی شود.
معصومه ملول، مادر مسعود باستانی در خصوص اخباری که درباره بیماری خونی فرزندش منتشر شده میگوید: بیماری خونی به آن صورت نیست چربی خون مسعود بالا رفته و یک سمت بدنش مدام لمس می شود و بدنش مدام خواب میرود که آن هم به دلیل این است که از دو سال و نیم پیش مسعود بدون حتی یک ساعت مرخصی در زندان بوده؛ آن هم زندان رجایی شهر که از نظر امکانات واقعا زیر صفر است.
مادر این روزنامه نگار می افزاید: در زندان رجایی شهر که اصلا پروتئینی به زندانیان نمی رسد، گوشت اصلا نمی آورند، بیش از دو ماه است میوه ای در کار نیست و ویتامین به بدن آنها نمی رسد آفتاب هم که نمی بینند و… معلوم است با این وضعیت هر روز بیمار می شوند و ما واقعا نگران وضعیت پسرم هستیم. او در این مدت دچار مشکلات گوارشی و لثه شده و حالا مشکل چربی خون هم اضافه شده. آزمایشات خود زندان هم این مساله را تایید کرده اما متاسفانه مسئولان هیچ توجهی به وضعیت مسعود و سایر زندانیان سیاسی نمی کنند.
از مادر مسعود باستانی می پرسم درخواست های شما برای مرخصی مسعود تاکنون به کجا کشیده و در نهایت چه پاسخی داده اند؟ می گوید: مشکل ما این است که اصلا هیچ پاسخی نمیدهند؛ حتی جواب نه هم نمی گویند که بدانیم حداقل درخواست های ما به دادستان می رسد. می رویم ساعت ها می نشینیم و دادستان را نمی بینیم. چند در آهنی گذاشته اند که اصلا رد شدن از آنها امکان پذیر نیست. هیچ جوابی هم که نمیدهند و نمیدانیم درخواست ها و اعتراضات ما به دادستان و معاونانش می رسد یا نه. ناچار می شویم در رسانه ها صحبت کنیم شاید صدایمان به گوش دادستان برسد.
خانم ملول که پنج شنبه هفته گذشته فرزندش را ملاقات کرده می افزاید: به اتفاق عروسم برای ملاقات رفتیم و مسعود را دیدیم؛ حالش خوب نبود میگفت یک سمت بدنش لمس می شود و بدنش مدام خواب میرود. مسئولان زندان هم که بی توجهی میکنند.
او ادامه می دهد: الان دو سال و نیم است که به مسعود مرخصی نداده اند؛ واقعا نمی فهمم چرا؟ مگر مسعود چه کرده، چه جرمی مرتکب شده که حتی برای یک ساعت هم مرخصی نمی دهند که حداقل بیاید تحت درمان قرار بگیرد و به زندان بازگردد. ما که نمی گوییم آزادش کنید می گوییم به او مرخصی بدهید که حق قانونی او است.
حسن فتحی؛ روزنامه نگاری مستقل
حسن فتحی، روزنامه نگار 22 آبان ماه و در پی مصاحبه با تلویزیون بی بی سی درباره انفجاردر پادگان سپاه بازداشت شد و خانواده اش به “روز” میگویند او همچنان در سلول انفرادی است.
پسر آقای فتحی میگوید: پدرم یکبار تماس گرفت؛ خیلی کوتاه بود و فقط گفت در بند 209 است. خیلی سفارش کرد که مادربزرگم از بازداشت او چیزی نفهمد، مادربزرگ من 80 سال دارد و دو پسرش را در جنگ از دست داده و فقط پدرم مانده. به پدرم گفتیم که او نمیداند. یکبار هم مادرم توانست ملاقاتی کوتاه با پدرم داشته باشد که می گفت روحیه پدرم خیلی خوب است و باز تاکید داشته که مادربزرگم چیزی نفهمد؛ گفته بود حتما برایش وکیل بگیریم و پرونده اش را پی گیری کنیم.
آقای فتحی می افزاید: علیرغم تاکیدات پدرم، مادربزرگم مساله را فهمید و حالش اینقدر بد شد که در بیمارستان بستری شد اما پدرم فکر میکند او چیزی نمیداند.
فرزند این روزنامه نگار سپس درباره اتهامات منتسب به پدرش می گوید: ما از پرونده و اتهامات پدرم بی خبریم و چیزی به ما نگفته اند فقط در رسانه ها، بخصوص خبرگزاری فارس، خواندیم پدرم به خاطر مصاحبه با بی بی سی بازداشت شده و اتهامش نشراکاذیب است.
او می افزاید: تنها حرفی که می توانم بزنم این است که پدر من یک روزنامه نگار مستقل است. یک آدم مستقل که همیشه می گفت با هر رسانه ای که صحبت میکند نظر و تحلیل خود را ارائه میدهد.حتی یکبار از شبکه 4 صدا و سیما آمدند و با پدرم مصاحبه کردند، او تحلیل خودش را ارائه داد، اما پخش نکردند. پدر من هیچ وابستگی به هیچ جایی ندارد و یک تحلیل گر است که در مصاحبه با رسانه ها حرف و نظرش را میگوید و چیزهایی که به او نسبت داده اند واقعیت ندارد. حتی شنیده ایم برخی ها هم در این زمینه حرف هایی زده اند که عاری از واقعیت است.
همزمان دیروز در فضای مجازی نامه ای با امضای ۹۰ روزنامه نگار منتشر شد که خواستار آزادی حسن فتحی شده اند.
این روزنامه نگاران نوشته اند: تنها گناه حسن فتحی این است که بر جامعه و جهان خود اندیشه کرد و به زبان آورد آن چه را اندیشید. او حتی از نارضایتی هموطنان خود، از برخی سیاستهای داخلی و رنج کوچه و بازار سخن نگفت. اندیشه و کلام خود را به حوزه سیاست خارجی محدود کرده بود. اگر نگرانی داشت آن جا بود که مبادا خطا و ناتوانی عدهای در شناخت جهان و پیچ و خمهایش، وطن مألوف وی را به آتش بکشد. نظرش همانند نظر اکثریت ایرانیان وطنخواه و آزاده بود که البته شباهت به نظر صاحبان قدرت نمیبرد.
روزنامه نگاران امضا کننده این نامه ازادی بی شرط و سریع آقای فتحی را خواسته اصلی خود اعلام کرده و نوشته اند: ما روزنامهنگاران داد میخواهیم. آنها که در مجلس نشستهاند بپرسند، وقتی آنان چنین قانونی مصوب نکردهاند به استناد کدام اختیار کسی مانند حسن فتحی به حبس است و آن ها که در دولتند، یک صد دفاعی که از کارمندان رسانهای خود میکنند برای یک روزنامهنگار مستقل هم به کار اندازند. در شأن ایرانیان نیست که همچنان وطنشان را بزرگترین زندان روزنامهنگاران جهان بنامند. این کجا و آن همه کبکبه اخلاق و درسآموزی به جهانیان. این کجا و مدعی آزادی و الگوی حریت بودن، این کجا و دینداری.