در راستای اینکه اخیرا حضرت حجت الاسلام حسینیان، معروف به “ خسرو خوبان” در یک سخنرانی بسیار نوین گفته است که “ عامل اصلی ایجاد واقعه هجدهم تیر وزارت کشور اصلاحات بود.” و در حقیقت خود دانشجویان به خودشان حمله کرده و خوابگاهها را از بین بردند و گفته است که “ قتلهای زنجیره ای توسط جریان دوم خرداد انجام شد.” و مقتولین عامل اصلی قتلها بوده و قاتلین بیشتر نقش حاشیه ای داشتند و این که این خسرو( منظور نوع خوب آن است) اخیرا تحول خاصی یافته و از انقلابی به محافظه کار تبدیل شده است، به میمنت و مبارکی با این خسرو مذکور مصاحبه ای انجام دادیم که می خوانید.
ما: لطفا بفرمائید که عامل اصلی قتلهای زنجیره ای چه کسی یا چه کسانی بودند؟
خسرو خوبان: در آن زمان ما داشتیم تاریخ مشروطه را بررسی می کردیم که یکهو صدای تق آمد، من رفتم در را باز کردم که ببینم صدای چیست، همسایه ما گفت، چند نفر را کشته اند، من فکر کردم حتما سعید را کشتند، زنگ زدم به سعید….
ما: منظورتان مرحوم سعید امامی است؟
خسرو خوبان: بله، زنگ زدم به سعید و پرسیدم، سعید تو را کشتند؟ گفت: نه، چطور مگر؟ گفتم، مطمئنی؟ گفت، جان حاجی من را نکشتند. گفتم گوشی را بده به عیال. گوشی را داد به همسر محترمه ایشان. با نگرانی پرسیدم، حاج خانوم! سعید زنده است؟ ایشان یک بررسی کرد و گفت: فکر کنم. یعنی می خواهم بگویم تا این حد قضیه برای ما جدی بود و اصلا فکر نمی کردیم بعد از واقعه دوم خرداد کسی جز ایشان را بکشند. به سعید گفتم، خبر داری چه کسانی کشته شدند؟ گفت، نه، من اصلا خبر ندارم، من چند سال قبل شنیدم که مارتین لوتر کینگ را کشتند، از آن به بعد خبر مرگ کسی را ندارم. یعنی، ببینید! سعید امامی تا زمانی که قتلهای زنجیره ای اتفاق افتاد، اصلا روحش هم خبر نداشت.
ما: از کجا فهمیدید که روحش هم خبر نداشت؟
خسرو خوبان: خب، بالاخره ما خودمان یک زمانی توی کار قتل بودیم و با روح آشنا هستیم، احضار کردیم روح ایشان را و گفت که خبر ندارد.
ما: شما خودتان چطور خبر قتلهای زنجیره ای را شنیدید؟
خسرو خوبان: من این خبر را تا مدتها نشنیدم. دوره دوم خردادی ها بود و اینها اصلا به ما حتی اجازه نمی دادند که اخبار تلویزیون را نگاه کنیم، حتی خود سعید امامی هم تا بعد از دستگیری خبر قتلها را نداشت، توی زندان هم هرچه به او گفتند، تو قتلها را انجام دادی، می گفت، کدام قتلها؟ اصلا مال این حرف ها نبود آن مرحوم. بالاخره یک روز که من رفته بودم تلویزیون که یک برنامه ای در مورد چراغ داشت و روشنگری هایی می کرد، حرف هایی زدم. تازه از استودیو که بیرون آمدم یک خبرنگاری بود، دقیقا مثل خود شما، ایشان به من گفت چند نفری در تهران کشته شدند.
ما: در آن زمان شما احتمال می دادید چه کسانی قتلها را انجام دادند؟
خسرو خوبان: ما با سعید بحث کردیم، ایشان گفت، حتما سازمان چریکهای فدائی خلق این قتلها را انجام داده، اما من مخالفت کردم، چون یادم بود که آنها را خودمان ترتیب شان را داده بودیم. بعد به مجاهدین خلق شک کردیم. اما سعید گفت، آنها این کار را نمی کنند، بعد من به کانون نویسندگان شک کردم. اما دیدیم آنها نمی توانند این کار را کرده باشند، چون خودشان مقتول بودند. آن موقع اصلا شک هم نکردیم که ممکن است پشت قضیه بچه های وزارت باشند.
ما: در آن موقع شما با وزارت اطلاعات رابطه نداشتید؟
خسرو خوبان: من قبلا یکی دو بار از خیابان پاسداران رد شده بودم و یک بار هم پانزده سالی مجبور شدم در همان جا کار کنم، ولی ارتباط جدی نداشتیم و فقط قائم مقام دادستان انقلاب در وزارت بودم و با بعضی از بچه های بدنه، از جمله همه بچه ها رابطه داشتیم. از بچه های بدنه پرسیدم، این قتلها کار کیست؟ یکی از آنها گفت، فکر کنم کار “ کاظمی” است. که این کاظمی معروف به موسوی همان موسوی است که جریان دوم خرداد را ایشان راه انداخت. و پشت کل پروژه دوم خرداد همین موسوی بود که اصلا کسی به ایشان شک نکرد.
ما: چطور شد سعید امامی دستگیر شد؟
خسرو خوبان: قصد این آقای موسوی اول این بود که من را دستگیر کند و قتلها را به گردن ما بیندازد. اصولا اینها فکر کرده بودند که اگر قتلها را بکنند و بیندازند گردن سعید امامی و ما و آقای دری نجف آبادی بعد وزارت اطلاعات را می گیرند و بعد هم کل نظام را می گیرند و بکلی انقلاب را از بین می برند…
ما: شما از کجا فهمیدید که موسوی جزو جریان دوم خرداد بود؟
خسرو خوبان: از اول معلوم بود. حتی خود مقتولین هم می دانستند. من حقایق این پرونده را نگفتم، ولی خود مصطفی کاظمی هم جزو کانون نویسندگان بود و تصمیم اول در مورد قتلهای زنجیره ای در همان کانون گرفته شد. یعنی همان آقای مختاری و پوینده با کاظمی و بقیه بچه های دوم خردادی تصمیم گرفتند که قتلها را انجام دهند، که اول بنا بود مختاری و پوینده مصطفی کاظمی را ترور کنند، اما مصطفی بفرما زد و قضیه برعکس شد. یعنی چیزی که هنوز کسی متوجه نشده این است که کانون نویسندگان که آن زمان وزارت را در اختیار داشت، خودش قتلها را شروع کرد. اینها می خواستند بعد از چند قتل قضیه را بیندازند گردن وزارت که آقای دری زرنگی کرد و گردنش را کشید کنار، گردن ایشان نیفتاد.
ما: هدف کانون نویسندگان از قتلهای زنجیره ای چه بود؟
خسرو خوبان: می خواستند چهره خشنی از نظام نشان بدهند و یک جوری برخورد کنند که انگار خدای نخواسته وزارت قتلی انجام داده و بعد پنجاه نفر مدیران ارشد اطلاعاتی را بگذارند کنار که خودشان کارهای اطلاعات را دست بگیرند….
ما: چه کسانی می خواستند کارهای اطلاعات را در دست بگیرند؟
خسرو خوبان: اسراری که در سینه من است همین است که شاید روزی بگویم، شاید همین الآن بگویم، اصلا بگذارید بگویم، قرار بود آقای گلشیری که آن زمان هنوز زنده بود بشود وزیر اطلاعات و سیمین بهبهانی را هم بگذارد معاون خارجی و مصطفی کاظمی را هم بگذارند معاون امنیتی. حتی این دوم خردادی ها حکم گلشیری را هم زده بودند که ما متوجه جریان شدیم و سعید امامی که می خواست جلوی قتلها را بگیرد و اصلا توی خط قتل نبود، دستگیر شد و بعد دیدند که قضیه لو رفته آقای یونسی را گذاشتند…
ما: شما متهم به صدور فتوای قتل در این قضیه شدید، ماجرا چه بود؟
خسرو خوبان: من اصلا قتل نمی دانم چی هست؟ من تا زمانی که قضیه مارتین لوتر کینگ را سعید امامی نگفته بود، فقط قتل کندی را می دانستم که آن هم کار بچه های ما نبود. اینها قضیه را می خواستند گردن من و سعید بیندازند.
ما: یعنی سعید امامی نقشی در قتلهای زنجیره ای نداشت؟
خسرو خوبان: نه، اصلا روحش هم خبر نداشت و من هم حتی از دستگیری او خبر نداشتم، اصلا من آن زمان بچه بودم و زیاد در جریان نبودم. تا اینکه کار واجبی پیش آمد و سعید را در زندان کشتند که البته گفتند خودکشی کرد که چنین چیزی نبود.
ما: غیر از کانون نویسندگان آیا کسی دیگر در قضیه قتلهای زنجیره ای دخالت داشت؟
خسرو خوبان: البته من نمی خواستم بگویم و گذاشته بودم برای روز مبادا که بیستم خرداد پنج سال دیگر است، ولی الآن برایتان فاش می کنم. اصل تصمیم را روزنامه های زنجیره ای گرفته بودند که بعد از اینکه کانون کارش را کرد و من و سعید را به قتل رساندند، این روزنامه ها بطور هماهنگ عمل کنند و وزارت را در دست بگیرند، که تصمیم شان عوض شد و قرار شد اول خود اعضای کانون را بکشند، بعدا ما را. اما اکبر گنجی و دوستانش خودشان نقشه اصلی قتلها را کشیدند. شاهدش هم این است که من دست نویس مقالات گنجی را در مورد عالیجناب خاکستری در آرشیو مرکز اسناد دارم. این را اولین بار است که می گویم، دست نویس این مقاله گنجی مربوط به سال 1365 است، یعنی اینها از ده دوازده سال قبل از دوم خرداد نقشه را کشیده بودند. من فتوکپی کتاب گنجی را که بعدا چاپ شد، الآن همراه دارم و زیر تک تک جملات، حتی جاهای سفیدش هم خط کشیدم.
ما: شما در آن زمان چه برخوردی کردید؟
خسرو خوبان: من فقط رفتم به مجلس ختم و آن زمان چنین کاری خیلی شجاعت می خواست، تمام منطقه در محاصره بود و با خمپاره می زدند، دوم خردادی ها هم گرا داده بودند که ما را بزنند، اما من رفتم و فاتحه آن مرحوم را خواندم که بعد که از مسجد بیرون آمدم دیدم مصطفی کاظمی را دستگیر کردند و همان جا حکم حبس ابدش را هم دادند.
ما: قضیه هجدهم تیر چطور اتفاق افتاد؟
خسرو خوبان: البته در آن زمان گفته شد نیروی انتظامی حمله کرده و دانشجوها را کتک زده و این شایعه را روزنامه های زنجیره ای چنان بزرگ کرده بودند که حتی تلویزیون هم مجبور شد چنین خبری بدهد و حتی وقتی عده ای از اعضای کانون نویسندگان و روزنامه های زنجیره ای رفتند به بیت رهبری ایشان هم متاثر شدند و گفتند این قضیه فاجعه بود. در حالی که اصلا حمله ای در کار نبود. همین کانون نویسندگان و تحکیم وحدت و گنجی و باقی و وزارت کشور نقشه را کشیدند و قصدشان هم این بود که نیروی انتظامی را خراب کنند و آقای علی افشاری را بگذارند فرمانده نیرو و همین احمد باطبی هم که آن زمانه معاون آقای تاج زاده بود مجری اصلی طرح بود.
ما: در مورد تعطیل روزنامه های دوم خردادی نظرتان چیست؟
خسرو خوبان: البته گفته شده که این روزنامه ها را تعطیل کردند، من حقایقی را می دانم که اگر یک روز بگویم معلوم می شود که اینها چه بازی عجیبی کردند. اگر همین الآن بگویم که اصلا روزنامه های زنجیره ای در سال 1379 توقیف نشد و همین حالا هم دارد منتشر می شود، خیلی ها باور نمی کنند. این توطئه بسیار عمیقی است که ابعاد آن را من در کشوی میزم دارم. حتی شایع کردند که گنجی و بهنود از ایران بیرون رفتند، در حالی که اینها تا همین دیروز در نشریه صبح امروز علیه رهبری و رئیس جمهور مقاله نوشتند و من اصل روزنامه دیروز صبح امروز را همین جا با خودم دارم.
ما: لطفا بفرمائید که…..