کشیش و آزادی بیان

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

کشیش ماجراجو و نادانی که سوزاندن قرآن را همزمان با 11 سپتامبر انتخاب کرده بود عقل خود را در قرون وسطی جا گذاشته و افزون بر آن برای منافع ملی امریکا یک خطر جدی است . اعلام به آتش کشیدن قرآن در روزی خاص، هرچند با پا در میانی پرزیدنت اوباما به حال تعلیق در آمد، اما از خطراتی که امنیت جهان را تهدید می کند چیزی نمی کاهد، بخصوص که کشیش بر ضرورت اجرائی شدن اقدام مورد نظر خود اصرار می ورزد و در صدد است تهدید را برای به ثمر رساندن معامله ای که  جلوگیری از ساخت و ساز مرکز اسلامی در نزدیکی برجهای ویران شده ی 11 سپتامبراصل و اساس آن است، کارسازی کند . سخنان این کشیش ماجراجو بازتاب هائی در سراسر جهان خواهد داشت که می تواند تنش هایی خونین را در سطح جهان  زمینه سازی کند . رویداد 11 سپتامبر از سوی اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان جهان تقبیح شد . آنها عمیقا از آنچه اتفاق افتاد برآشفتند . اقدامی تروریستی که مردم بی دفاع را در خاک خودشان به خاک و خون کشید خط و ربطی با اسلام نداشت ، اما از سوی گروه کوچکی از مسلمانان تدارک دیده شده بود که قرآن و اسلام را بهانه کرده اند برای کشتار و عملیات انتحاری.

جهان در آتش بی خردی سیاسی که به آن رنگ و لعاب  دین خواهی داده اند می سوزد . ایرانیان قربانیان زنده و حاضر این بی خردی شده اند . آنها زیر سلطه و ستم مدیرانی روزگار می گذرانند که از اسلام و مسلمانی کیسه ای دوخته اند برای غارت سفره های نفت و گاز ایران . بهترین و پاک ترین شهروندان ایرانی را زیر شکنجه می کشند، یا تا پای مرگ می برند،  بنابراین بهره برداری از اسلام  با هدف کشتار و غارتگری فقط بر ضد مسیحیان امریکائی صورت نگرفته است . مسلمانان خود قربانی جماعتی از ماجراجویان مسلمان در  قرن حاضر شده اند که با اسلام سود آوری می کنند . این شکل از کشتار و جنایت خاص افراطیون و بنیادگرایان مسلمان نیست .آیا در قرون وسطی که بر حسب رای و خواست جمعی از کشیشان جنایتکار، مردم بیگناه را می سوزاندند، قرآن و مسلمانان دست شان در کار بود ؟ این کشیش از کجا آمده که تاریخ ماجراجوئی به بهانه ی حراست از دین و آئین  را نخوانده است و می خواهد به بهانه ی تقابل با مجریان 11 سپتامبر، جهانی را به آتش بکشد و فراموش کرده است که به نام مسیحیت تا چه اندازه در جهان ظلم و بیداد شده است؛از همه بدتر این کشیش کیست که زیر صلح دوستی و” دیگر دوستی “ عیسی مسیح زده و در جای نماینده ای از مسیح می خواهد باری دیگردر ردای دوست، عیسی مسیح را به صلیب بکشد و مسیح باز مصلوب را بازسازی کند؟اگر کشتار مردم در دوران های مختلف تاریخ بشر که توسط مسیحیان اتفاق افتاده ، خواست عیسی مسیح بوده ، کشتار 11 سپتامبر را هم  می شود به قرآن  نسبت داد .

این کشیش جاهل کیست که می خواهد جهان را به آشوب بکشاند؛ جهانی که در آتش کینه و سوء مدیریت دارد می سوزد . این کشیش کیست که به این اندازه از آشوب و نا امنی قانع نیست و سودای دیگری در سر دارد . او به  کدام نیروها در جهان انرژی می دهد ؟  بی گمان به دستجات وگروههای تروریست مسلمان ، آنها هم اکنون قند توی دل شان آب شده و می توانند از این کشیش نادان و شهرت طلب، ابزاری و بهانه ای بسازند برای رونق  کسب و کار خود که خرید و فروش خون مسلمان و غیر مسلمان است . کشیش در خط آنهاست . همگام  با آنهاست و توجیه  کننده ی کشتار و اقدامات تروریستی دستجاتی از مسلمانان  است  که آینده آبستن آن است .

این کشیش آگاهانه یا ناخودآگاه  همدست تروریست های مسلمان شده است . همسوی آنان است . آنها را تقویت می کند . به آنها خون تازه می رساند . جهان را به لبه ی پرتگاه جنگ می نشاند . اگر از آنها نیست ، پس کیست ؟ او در نطفه همدست همه ی کسانی است که جهان را به نام دین خواهی و بنیادگرائی نا امن کرده اند . همدست مسلمان تروریست است ، همدست مسیحیان ستمگری است  که نسل کشی کرده اند ، همدست کلیمی متجاوزاست که بر تجاوز خود با تکیه بر بنیادگرائی مهر تایید می زند، همدست همه ی کسانی است که جهان را به آتش کشیده اند ، به نام دین ودین خواهی . می شود باور کرد که او یک مسیحی پایبند به نظرات انسانی و صلح آمیز مسیح است ؟  می شود باور کرد که او مسیح را می شناسد و همچون او از کینه ورزی و انتقامجوئی بیزار است ؟  ماجراجوئی که در یکی از حساس ترین ادوار تاریخ بشربه نام مسیح  ماجراجوئی می کند، امنیت جهان را به خطر می اندازد . به سود باز تولید تروریست کار می کند و مشروعیت دادن به آن . به کام تروریسم می خواهد قرآن را بسوزاند و به تحریک تقویت  تروریست های اسلامی  به نام همدردی با قربانیان بیگناه 11 سپتامبر اقدام کند . همه ی پیامدهای تفکر و اقدام او را که روی هم می ریزیم  کشیش را از همه ی تروریست های ضد امریکائی که در سراسر جهان فعالیت می کنند  برای منافع ملی امریکا و امنیت جهان خطرناک تر می یابیم .

با این وصف نمی توان از خطرات اقدام کشیش سخن گفت و از زیربنای تمدنی که آزادی بیان شالوده ی آن است چیزی نگفت . قانون اساسی امریکا و اصلاحیه ی نخست آن چنان به آزادی بیان احترام گذاشته که دادگاه عالی امریکا بر پایه ی تفسیر درخشانی از آن حتی به آتش کشیدن پرچم امریکا در خاک امریکا و توسط شهروندان امریکائی را مصداق جرم و اقدام بر ضد امنیت ملی نمی شناسد ، چه رسد به اقدامی از نوع اقدام کشیش ماجراجو را . این است که آزادی بیان ، همان که ایرانیان بیش از قرنی است آن را می جویند و نمی یابند ، این کشیش جاهل را سرانجام در خود حل می کند . جائی که پرزیدنت امریکا فقط می تواند توصیه کند و بالاترین مقامات نظامی امریکا فقط می توانند ابراز نگرانی کنند و داغ و درفش و زندان و شکنجه و مجازات محاربه برای کشیش نادان در کار نیست، سرانجام کار به سامان می رسد . افسوس که ما از آزادی بیان بهره ای نداریم و نمی توانیم خشونت ورزی را که به نام دین در زندانهای ایران هم اکنون جاری است درون کشور ، بی ترس از پیامدهای آن نقد کنیم .آثار وجودی کشیش نادان و ماجراجوی امریکائی سرانجام از برکت آزادی بیان خنثی می شود، اما آخوندهای ما که از برکت نبود آزادی بیان ، بی دغدغه  ، حقوق بشر و دموکراسی و کرامت انسانی را نفی می کنند واسلام را تکیه گاهی برای خشونت ورزی بر مردم اعلام می کنند ،  لحظه به لحظه بر ثروت و قدرت نامشروع خود می افزایند وبه خشونت ورزی ادامه می دهند . این است که می توانیم به نیروی قانون اساسی امریکا ، قضات دادگاه عالی امریکا ، کشیش نادان و ماجرا جو را نقد کنیم ، اما نمی توانیم آخوندهائی را که بر جان و مال و شرافت  و خانه و کاشانه ی ما تاخته اند و سرمایه های اجتماعی ما را تاراج می کنند ، با تکیه بر آزادی بیان از اریکه ی قدرت پائین بکشیم . کم دردی نیست .