میراث مادری

پروین بختیارنژاد
پروین بختیارنژاد

در سال ۱۹۹۹ سازمان یونسکو، روز۲۱ فوریه را به منظور ارج نهادن به تنوع زبانی و فرهنگی، روز “زبان مادری” نام نهاد. هر چند از این نامگذاری سالیان درازی نگذشته، اما بی شک برای اختصاص چنین روزی تلاشهای فراوانی شده؛ تلاشهایی که زبان مادری را در گوشه گوشه این کره خاکی بسان درختی ریشه دار دانسته که باید از آن مراقبت کرد، باید تلالو نور و روانی آب را نثارش کرد تا رشد کند و بالنده شود.

نامگذاری روز مادری از سوی سازمان یونسکو، برای یادآوری این نکته مهم است که هیچ زبانی بر زبانی دیگر برتری ندارد.این نام گذاری با هدف رفع تبعیض از زبان و زبانهایی است که مهجور مانده اند، این نامگذاری برای “نه” گفتن به برتری طلبی قومی و زبانی است.

این روز، برای یاد آوری رنج کودکانی است که در آغازین سالهای تحصیل و دانستن با نگاههای گنگ به معلم خیره می مانند و تا مدتهای طولانی از سخنان او هیچ نمی فهمند؛روزهایی که پایه ای ترین سالهای آموزش است اما باید با رنج و سختی سپری شود.

 سالهایی که شناخت دنیای پر از لطافت کودک، همراه می شود با رنج تبعیض، با کنار گذاشتن مانوس ترین ابزاری که کودک از طریق آن دنیای پیرامون خود را شناخته و فهم کرده. این رنج منجر به تحقیر میراثی است که ودیعه گرانبهای مادری است که او را به مهر پرورده و هرروز گوشه ای از دنیای ناآشنای اورا با واژه ای به او شناسانده است.

زبان مادری میراثی است گرانبها از جانب مادران هر سرزمین به فرزندان گوشه گوشه ی آن دیار خاکی، تا بواسطه آن با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار کنند. با صدای بلند فکر کنند، از غار درونشان بیرون آیند و با دیگری به گفتگو و مفاهمه بنشینند و از کیستی خود سخن بگویند و از تعلقشان به خاکی که در آن ریشه دوانیده اند، با افتخار حرف بزنند.

از عواطف خود، از زیبایی ها، از زشتی ها سخن بگویند و این جز از طریق حرف زدن به زبان مادری ممکن نیست. زیرا قبل از آنکه پا به این کره خاکی بگذاریم، زمزمه های این زبان را، زمانی که جنینی بیش نبودیم، شنیده ایم و سرمست آن زمزمه ها آرام گرفته ایم.

ریشه های ما در خاک میهنی دوانیده شده که بسان رنگین کمانی متنوع از اقوام، زبانها و فرهنگهایی است که مجموع آن، ملتی بنام ایران را شکل داده؛ مردمانی که روزهای تلخ جنگ، حمله، شکست و طعم پیروزی را در کنار هم چشیده و پشت به پشت هم تلخی و سختی ها را پشت سر گذاشته، با هم گریسته و با هم شادمان شده اند.

اما این با هم بودن در غمها و شادیها نتوانسته مارا از برتری خواهی قومی و زبانی بر حذر دارد. رشادت زنان و مردان از هر قوم و زبان نتوانسته ایده یکسان بودن را به ما بفهماند و با گذر زمان به مشکلی لاینحل تبدیل شده که بخاطر آن سالهای سال ما را گرفتار کشمکش های پیچ در پیچ نموده است. برای احقای برابری زبانی، خونها ریخته شده، غل و زنجیرها تدارک دیده شده در حالی که می توانستیم از طریق آموزش همزمان دو زبان در مدارس بسیاری ازمناطق، شرایط تفکر خلاق و آگاهی فرا زبانی را گسترش دهیم وشرایط درک متقابل را افزون سازیم.از طریق طراحی کرسی های دانشگاهی برای آموزش و شناخت زبانهای متنوع وطنمان، بر اهمیت این زبانها تاکید نماییم و به بالندگی و شکوفایی آن کمک کنیم و بر ژرفای فرهنگی ـ- تاریخی میهن رنگین کمانی خود بیافزاییم. از این طریق جامعه را به تنوع زبانها و فرهنگها آشنا کنیم و مردم را به احترام گذاشتن به زبانهای متنوع میهنمان تشویق و ترغیب نماییم که این گامی است در مسیر دموکراسی و مبارزه با تبعیض و نابرابری زبانی.