با بی بی سی، بی بی بی سی

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

در شرایطی که مقام های کاخ الیزه با شک و تردید به تداوم برنامه های فارسی زبان رادیو فرانسه می نگرند و در صدد بوده اند فعالیت های خبری را به حد یک سایت خبری تنزل دهند، شبکه ی تلویزیونی “بی بی سی” با وجود مخالفت آشکار و گاه همراه با تهدید مقام های سیاسی- امنیتی ایران، حضور پر رنگ، رنگارنگ و گوناگون خود را در فضای رسانه ای کشوردیکته کرده است.

بحث اثرگذاری عمیق رسانه های همگانی در افکار عمومی، به ویژه نقش شبکه های رادیو و تلویزیونی برون مرزی - چه توسط گروه های مخالف و اپوزیسیون با اهداف فرهنگی، اجتماعی یا حتی تغییر حاکمیت سیاسی، چه به وسیله ی کشورهای دیگر به منظور تبلیغ برنامه ها و خط مشی های خود یا اثر گذری بر دیدگاه و رفتار مخاطب در سطح مردم یا دولت - از چنان پیشینه ی تاریخی و رویکردی امروزی برخوردار است که نیازی به شکافتن آن احساس نمی شود.

تنها این اشاره کافی به نظر می رسد که گفته شود ایرانیان مبارز- مسلمان و غیرمسلمان- پیش ازانقلاب در شرایطی که هنوز راه اندازی تلویزیون های برون مرزی موضوعیت نیافته بود، داشتن یک ایستگاه رادیویی چند ساعته را چنان مهم می دانستند که نه تنها با رژیم بعثی صدام کنار می امدند تا در عراق مستقر شده و حرف و صدای خود را به داخل کشور برسانند، بلکه رنج سفر به چین را- البته نه برای آموزش علم - به تن می خریدند تا در شرایط سخت زندگی در دیار غربت، هدف مهم پیام رسانی به خلق را تحقق بخشند.

همانان بودند که چون وقت شورش و قیام رسید تا بنیاد نظام سلطنت و رژیم پهلوی را براندازند - چون دیگر انقلابیان جهان و حتی کودتاگران- تصرف ساختمان های رادیو و تلویزیون را در سرلوحه ی برنامه های خود قرار دادند تا با به دست گرفتن میکروفون راه گفت و گوی صوتی و تصویری را با ملت هموار کنند. حضور و گفت و گویی مستقیم که خیلی سریع از مرز ملی فراتر رفت و به نگاه و هدف برون مرزی رسید و روز به روز هم متنوع تر و گسترده تر شد تا اکنون که راه اندازی شبکه های تلویزیونی “العالم” به لسان عربی و “پرس تی وی” به زبان انگلیسی جزو افتخارهای جمهوری اسلامی به شمار می رود، تا حدی که اگر یک خبرنگاری محلی با پاسپورت اسرائیلی در غزه دستگیرشود، مسئولان وزارت ارشاد ایران - که ید طولایی در برخورد با مطبوعات و روزنامه نگاران داخلی دارند- وظیفه ی اسلامی و انقلابی خود می دانند که از حقوق او دفاع کرده و زمینه ساز رهایی اش از بند و تداوم افشاگری او از جنایات رژیم صیهونیستی باشند.

طبیعی است که چنین رویکردی کم و بیش از سوی دیگر کشورها و مسئولان سیاست خارجی یا رسانه ای آن ها نیز دنبال می شود و قدرت های بزرگ یا صاحب نفوذ هم با توجه به امکانات گسترده تر و اهداف وسیعتر خویش با موضوع راه اندازی رسانه ی برون مرزی برخورد فعال تری دارند. در این میان، دولت انگلیس ید طولایی در این زمینه و بی بی سی معروفیتی جهانی در خبررسانی بین المللی دارد. در دوران معاصر که آمریکا در ابعادی وسیع تر و با کمک فناوری های جدیدتر فعالانه وارد این حیطه شده است، مقام های لندن و مسئولان سیاست خارجی و رسانه ای انگلیس طبیعتا حاضر نیستند به راحتی پا عقب گذارده ، خود را از تک و تا انداخته و عرصه ی غالب گذشته را به دوست و متحد، و در عین حال رقیب قدرتمند خویش واگذارند.

راه اندازی شبکه ی عربی تلویزیون بی بی سی و اندکی پس از آن شروع فعالیت شبکه ی فارسی زبان بی بی سی در روز چهارشنبه 25 دی ماه 1387مسلما با نیم نگاهی به اثر گذاری گسترده ی شبکه ی تلویزیونی الجزیره در جهان عرب و ایفای نقش”تلویزیون صدای آمریکا” ( وی او ای) در ایران انجام شده است. شبکه ای که اگرچه در مقایسه با برنامه ریزی های اولیه با تاخیر وارد فضای رسانه ای ایران شده است اما رویکرد دست اندرکارانش این است که نقص تاخیر حضور را با بکارگیری نیروهای حرفه ای تر فراوان وامکانات بسیار گسترده جبران کنند، به گونه ای که تاکید می شود تلویزیون فارسی زبان بی بی سی “شبکه ای است با 140 کارمند و بودجه ای معادل پانزده میلیون پوند”.

به دلیل چنین اهمیت بالایی است که اکثر قریب به اتفاق کشورها- بسته به امکانات یا حیطه ی اهداف و منافع- وظیفه ی خود می دانند تا زمینه های لازم را برای فعالیت رسمی و قانونی رسانه های خویش در دیگر کشورها فراهم کنند و حتی تا سطح انعقاد تفاهم نامه با کشور مقابل برای گشودن دفتر، ایجاد امکانات مطبوعاتی یا استفاده از نیروهای محلی های محلی پیش می روند.

در مقابل، مقام های کشورهای مورد خطاب نیز بسته به میزان اقتدارسیاسی، اعتماد به نفس روانی یا باورهای ایدئولوژیک یا از سر تعامل و همکاری متقابل برمی آیند یا برعکس برای مقابله با اثرگذاری رسانه ی مقابل که حتی گاه “بلندگوی تبلیغاتی” یا “ابزار جاسوسی” معرفی می شوند، از انواع شیوه ها و ابزارهای ممکن برای جلوگیری از ورود این صداهای تبلیغاتی یا مخالف که اکنون به تصاویر رنگارنگ نیز مجهز شده است، استفاده می کنند. این ابزارها گاه می تواند بکارگیری قدرت سیاسی یا چانه زنی دیپلماتیک باشد و تا مرحله ی تهدید به کاهش سطح روابط سیاسی یا قطع مبادلات تجاری -در صورت عدم تعطیل پایگاه رسانه ای وحتی معرفی و تحویل روزنامه نگاران - پیش برود. گاه نیز می تواند در حد سیاست های داخلی علنی و غیرعلنی اعمال شود و به صورت تصویب قوانین جدید یا صدور دستور العمل های اداری یا قضایی موردی- ازجمله ممنوعیت بکارگیری رادیوهای غیرتک موج در دوران گذشته و فیلترینگ و پارازیت ماهواره ای در حال حاضر- منتهی شود. حتی ممکن است پای مقام های نظامی، انتظامی و اطلاعاتی را به ماجرا باز کنند تا بسته به موقعیت و شرایط، به ثبت و ضبط رادیوی چند موج، ویدیو، دستگاه فاکس، بشقاب ماهواره ای و… بپردازند، یا هشدار دهند که “متخلفان از جمله خبرنگاران رسمی ، برنامه سازان و همکاران غیررسمی و حتی ارائه کنندگان آگهی های تجاری در صورت تخلف جریمه شده یا دستگیر، بازداشت و زندانی خواهند شد”.

البته باید توجه داشت که در این میان گروهی دیگر از رسانه های صوتی و تصویری هم وجود دارند که هدف فعالیت و نیت مالکان و مدیران آن تنها کسب درآمد تجاری و اقتصادی است، اما به تبع آثار اجتماعی و فرهنگی برنامه هایشان بر روی مردم و جامعه ی هدف، یا حتی خط شکنی غیرسیاسی امکان برخورد با همکاران یا بینندگان آن ها وجود دارد. این گروه و آن جمع محدودی که به صورت غیرحرفه ای به کار تلویزیونی ماهواره ای می پردازند و بسیاری - حتی با اینکه در دیگر کشورها مستقر هستند - به شبکه های لس آنجلسی معروف شده اند، از شمول این بحث خارج هستند.

در چنین فضایی و در شرایطی که برنامه ی تلویزیونی فارسی زبان مورد حمایت دولت هلند که بودجه ی آن در پارلمان این کشور تصویب شده بود به دلیل ملاحظات سیاسی - تجاری تغییر ماهیت پیدا کرد و به یک برنامه ی رادیویی و چند سایت خبری اینترنتی محدود شد و دولت فرانسه نیز اگرچه در فضای رسانه ای بین المللی فعال تر شده، اما نوبت به ایران که می رسد برنامه ی تعطیل رادیوی فارسی زبان را در دستور کار خود داشته است، اقدام مسئولان “بنگاه سخن پراکنی بریتانیا” برای راه انداختن شبکه ی تلویزیونی فارسی زبان - فارغ از رویکردها و مسائل سیاسی آن- گامی بزرگ در فضای رسانه ای و اطلاع رسانی منطقه ای وسیع در قاره آسیا، از ایران و افغانستان و تاجیکستان گرفته تا کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و شبه قاره ی هند خواهد بود.

اگرچه مقام های عالی رتبه ای ایران برخلاف سیاست های اعلام شده ی و اجرایی خویش در ابتدا وعده ی کمک به راه اندازی این شبکه فارسی زبان- لابد با نیت کم کردن اثر گذاری شبکه های لوس آنجلسی و صدای آمریکا که تیغ از رو بسته و روز به روز نفوذ جریان های سلطنت طلب و طالب تغییر رژیم ایران در آن ها پررنگ تر می شود- داده بودند، اما در نهایت به این نتیجه رسیدند که منافع حضور رسمی شبکه ی رادیو تلویزیونی بی بی سی در ایران از مضار آن کمتر است. به این دلیل بود که خوش بینی های اولیه که با ورود مقام های ارشد بی بی سی چون “ریچارد سمبروک” به ایران و سخنرانی اش در نهمین جشنواره بین المللی رادیو در اصفهان و گفت و گوهای او و دیگر چهره های ایرانی رادیو بی بی سی با مقام های رسمی در سطوح وزارت خارجه و ارشاد شکل گرفته بود، چند ماه پیش حتی تا شنیدن زمزمه های گشایش دفتر رسمی این شبکه در تهران و همکاری برخی از روزنامه نگاران مطرح ایران با آن تقویت شده بود.

اما همانگونه که برخی از صاحبنظران پیش بینی می کردند این مذاکرات رسمی و غیررسمی به دلیل نگاه خاص مقام های عالی رتبه ایران به اطلاع رسانی و فعالیت رسانه های خارجی که تا حد جاسوس تنزل مقام پیدا می کنند قابل تداوم نبود. به این دلیل بود که یک باره رها شد و جای خود را از یک سو به هشدار و تهدید داد و از سوی دیگر به سکوت همراه با برنامه سازی ویژه ی مخصوص ایران در شرایط نداشتن دفتر و روزنامه گار و…

روند امور جهت مطلع شدن افکار عمومی و به تبع آن دست اندرکاران بی بی سی نیز چون گذشته بوده است؛ درز اخبار، به صورت تائید نشده در رسانه های اقتدارگرایان، صدور اطلاعیه های رسمی هشدار دهنده از جانب وزارت ارشاد و در نهایت تهدیدهای بالاترین مقام های وزارت اطلاعات که آخرین مورد آن مقارن شد با شروع رسمی برنامه های این شبکه تلویزیونی در روز چهارشنبه 25/10/1387از طریق هشدار آقای محسنی اژه ای در حاشیه ی مصاحبه ی وزیر اطلاعات با خبرنگاران پس از جلسه ی هیات دولت : “ شبکه بی بی سی را مناسب برای امنیت کشور نمی دانیم و اقدامات لازم را درخصوص آن انجام خواهیم داد… هر کار غیرقانونی که بخواهد صورت گیرد که ظاهر آن تحت پوشش کار به ظاهر قانونی، اما برخلاف مصالح و امنیت کشور باشد وزارت اطلاعات وارد می شود و در حد وظایف خود اطلاع رسانی می کند و اگر لازم باشد پیگیری و مقابله می کند”.

با این وجود، به نظر می رسد که مقام های دولت ایران در گفت و گو را کاملا بر روی مسئولان بی بی سی نبسته اند و همچنان از سیاست کجدار و مریز و بگارگیری ابزار وعده و وعید برای مساعدت های احتمالی در آینده- به شرط “چندان مضر تشخیص ندادن”- بهره می برند تا بتوانند از این راه بر گزینش همکاران مستقیم و غیرمستقیم، چگونگی سطح تولید و پخش برنامه ها، از جمله دامنه ی پوشش خبرها و تحلیل های سیاسی- اقتصادی اثرگذاری نامریی داشته باشند.

با این وجود، می توان پیش بینی کرد که طی دو روز گذشته از دامنه ی “شنوندگان” شبکه ی رادیویی بی بی سی کاسته شده، اما در حدی بسیار بیشتری بر میزان مخاطبان فارسی زبان آن که اکنون جمعی به سطح “بینندگان” ارتقا یافته و با اشتیاق بیشتر خبرها، تحلیل ها و برنامه های متنوع این رسانه را دنبال می کنند، افزوده شده باشد. برنامه ریزی برای پخش برنامه در یک دامنه ی زمانی طولانی هشت ساعته که از پنج بعدازظهر آغاز و تا ساعتی پس از نیمه شب امتداد می یابد به تبع باعث خواهد شد که در کوتاه مدت از میزان مخاطبان شبکه های تلویزیونی “خبری - تحلیلی” و حتی سرگرم کننده ی شبکه های تلویزیونی ایران کاسته شود. همین اثر منفی را می توان در کوتاه مدت بر روی تعداد مخاطبان شبکه های ماهواره ای فارسی زبان برون پایه، به ویژه صدای آمریکا (وی او ای) مشاهده کرد، هرچند که می توان خوش بین بود که ایجاد یک رقابت سازنده ی اجتناب ناپذیر باعث شود که در میان مدت و دراز مدت کیفیت این شبکه ها که عمدتا برنامه هایشان مبتنی بر تاک شو یا میزگرد با شرکت کنندگان محدود و گزینش شده است، ارتقا یابد و شاهد حرکتی موثر به سمت شکل گیری یک روزنامه نگاری حرفه ای مستقل، نه شعاری و تبلیغاتی و لجن پراکنی و خصومت ورزانه، باشیم.

دیگر گام مثبت این اقدام می تواند تغییر تفکر و بازاندیشی در نگاه و سیاست های رسانه ای مقام های عالی رتبه ایران باشد، به گونه ای که آنان رویکرد خود را نسبت به رسانه های داخلی، به ویژه مطبوعات مستقل و روزنامه نگاران حرفه ای عوض کرده و اجازه دهند که این گروه گسترده چون دوران اصلاحات در داخل کشور به وظیفه ی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی خود بر اساس اصول حرفه ای و مستقل مشغول باشند. در دامنه ای عمیق تر و وسیع تر می توان انتظار داشت که مسئولان ارشد نظام حتی با بازنگری در تفسیر قانون اساسی- چون نگاهی که به اصل 44 شد- انحصار رسانه ی ملی را شکسته و اجازه دهند که بخش خصوصی، روزنامه نگاران، کنشگران اجتماعی و احزاب و گروه های سیاسی بتوانند از طریق ظرفیت های موجود شبکه های رادیو تلویزیونی کشور یا از طریق امکان هایی که خود ایجاد می کنند، شبکه های حرفه ای و مستقل ایجاد و برنامه های مورد پسند ملت تولید و پخش کنند.

همچنین راه اندازی شبکه ی فارسی بی بی سی احتمالا موجب تشویق مسئولان دیگر بلوک ها یا کشورها، مانند اتحادیه اروپا،‌ هلند، آلمان، فرانسه و… ، خواهد شد که چون آمریکا و انگلیس فضای رسانه ای ایران را مهم ارزیابی کرده و برنامه های کنونی خود را نه تنها محدود یا متوقف نساخته که روی خوش تری به مدرن ترین و پر مخاطب ترین وسیله ی ارتباط جمعی امروزی جهان داشته و در دل آن به راه اندازی شبکه های فارسی زبان نیز بپردازند.

در این میان مسلما بیشترین بهره از فضای رسانه ای جدید کشور را ملت ایران خواهد برد که به منابع رسانه ای و اطلاعات بیشتری دسترسی خواهد یافت تا اخبار و گزارش های بیشتری را بشنود و با مدد عقل و خرد، در جهت هدایت و بهروزی خویش، بهترین ها را برگزید تا به معنای واقعی کلمه مصداق مخاطبان اصلی پروردگار در قران مجید باشد، که می فرماید: “الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولواالالباب”. (18- الزمر)