آن جا که جای نامداران بود

نویسنده

» گزارش واشنگتن پست از سفارت متروک ایران در آمریکا

تارا بهرامپور

اریک پارنز، عکاس، زیر باران در مقابل ساختمان سفید چرک تاب سفارت ایستاده است. ساختمانی که پارکینگ آن خالی است و در اتاق هایش سکوت حکمفرماست و بیش از سه دهه است که متروک مانده است.

درب وردی ساختمان جایی بود که لیموزین ها، افراد مشهور و ستارگان سینما را در مقابلش پیاده می کردند. حیاط با کاشی های آبی ظریف تزئین شده بود و درست پشت سر آن، آنها وارد اتاقی با سقف بلند و سقف طاقی می شدند؛ اتاق ایرانی، جایی که سقف آن با صدها آینه کوچک تزئین شده بود.

سفارت ایران در خیایان 3005 ماساچوست ، به روایت کتاب خاطرات باربارا والترز زمانی که پای افراط و زیاده روی به میان می آمد، سفارتایران  در صف اول بود. میهمانی هایی مجلل همراه با موسیقی و خاویار دریای خزر و شراب دم پرینیون.

بعد انقلاب سال 1979 اتفاق افتاد و انقلابیون اسلامی جایگزین شاه شدند و مهمانی ها تعطیل .

تعلیق 34 ساله روابط ایران و آمریکا از برخی جهت ها سرد تر از جنگ سرد است. چرا که در آن زمان دست کم ایالات متحده و کشورهایی که به دور خود دیوار آهنین کشیده بودند، روابط دیپلماتیک و سفارتخانه داشتند. از زمان بحران گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران، روابط دیپلماتیک دو کشور قطع شد. مذاکرات هسته ای چند ماه اخیر، عالی ترین سطح روابط دیپلماتیکی است که ایران و آمریکا در طول 34 سال گذشته داشته اند و همین امر گمانه زنی ها را در مورد از سرگیری روابط دو متحد قدیمی افزایش داده است.

اگر روابط ایران و آمریکا دوباره برقرار شود،سفارت نیز می تواند بازگشایی شود. اما به نظر نمی رسد این سفارتخانه دیگر بتواند نقشی مشابه سال های 1970 را ایفا کند.

 باربارا هور، روزنامه نگار که خاطراتی از آن دوره را به رشته تحریر درآورده، می گوید:« آنجا مثل باغ وحش بود.»

 اردشیر زاهدی از سال 1959 تا 1961 و سپس از سال 1973 تا 1979 سفیر ایران در آمریکا بود و میهمانی های زیادی را در سفارت برگزار می کرد. هوار می گوید:« او پشت سر هم میهمانی می داد.»

الیزابت تیلور، هنرپیشه مشهور نیز از جمله زنانی بود که روابط دوستانه ای با زاهدی داشت و در میهمانی ها شرکت می کرد. به گفته وی، در این میهمانی ها هر خواسته ای برآورده می شد.از شامپاین و خاویار تا سکس و مواد مخدر روانگردان.»

عکس های آن روزها تصاویر هنری کیسینجر، لیزا مینلی، اندی وارهول و دیگر چهره های سیاسی و هنری را  در کناردرحال رقص یا با لیوان های مشروب نشسته روی  فرش دستباف ایرانی نشان می دهد

پارنز، 34 ساله که در رشته هنرهای تجسمی فعال است، برای به یاد آوردن آن دوران خیلی جوان است. او در سال 1979 به دنیا آمده، چند ماه پس از انقلاب اسلامی در سرزمین پدری اش ، ایران. او به یاد می آورد که در دوران کودکی، هر بار با پدرش از مقابل ساختمان سفارت عبور می کرد، پدر به این ساختمان اشاره می کرد و می گفت این سفارت ایرن است.

از نظر فنی هنوز هم این ساختمان سفارت ایران است. جمهوری اسلامی مالک ساختمان مجلل ماساچوست است که یکی از 11 دارایی دیپلماتیک و کنسولی به شمار می رود که پیش از انقلاب در ایالات متحده خریداری شده است. اقامتگاه سفیر به سبک معماری گرجستانی که در کنار ساختمان سفارت قرار دارد نیز شامل این املاک می شود.

ایالات متحده موظف است که به موجب کنوانسیون وین در بخش روابط دیپلماتیک، از دارایی های دیپلماتیک حفاظت کند، حتی وقتی روابط در حال تعلیق قرار داشته باشد. بنابراین از سال 1980، که روابط تهران و واشینگتن قطع شد، وزارت خارجه آمریکا مسئول حفاظت،رسیدگی و تامین امنیت این ساختمان است، هرچند که دولت ایران به عنوان مالک قانونی  آن به این ساختمان دسترسی ندارد. این ساختمان معاف از مالیات است و هزینه نگهداری از آن با اجاره دادن برخی دیگر از املاک ایران در آمریکا، تامین می شود.

در 34 سال گذشته سکوت عمیقی بر این ساختمان حکمفرما بوده که همچنان به دوربین های امنیتی دهه 70 میلادی مجهز است. این ساختمان هیچ نشانی ندارد. زمانی بر سر در آن نشان شیر و خورشید طلایی رژیم پهلوی نصب شده بود، اما دیگر آن نشان دیده نمی شود. این ساختمان دیگر پذیرای کسی نیست.

پرنز اخیرا برای عکاسی به این ساختمان راه یافته است. ساختمانی که برای تمام عمر او دسترسی به آن ممکن نبوده است.  اوی می گوید:« این ساختمان من را به یاد اوایل دوران رنسانس می اندازد و هنرمندان آن دوره که با شمع به قصر امپراطور نرون رفتند و همه نقاشی دیواری را دیدند. این ساختمان یک ویرانه باستانی است.»

در عوض او اشیای یک امپراطوی سقوط کرده را پیدا کرده است. عکس های او تصاویر خاک گرفته محمد رضا پهلوی و همسرش و گذرنامه های مربوط به رژیم پهلوی، آینه های شکسته و لوستر هایی که از جایشان در آمده   را نشان می دهد. او در این ماه عکس های اش از فضای داخلی ساختمان سفارت را در نمایشگاهی در دوبی به نمایش می گذارد.

او می گوید:« همسن های من، تقریبا نمی دانند که چنین مکانی وجود داشته است. مردم ایران را همانطور که فکر می کنند، می شناسند و آنها فکر می کنند که این دو کشور تا زمانی که به یاد می آوردند، دشمنان هم بودند. آنها نمی دانند که زمانی سفارتی وجود داشته چه برسد به اینکه مشهور ترین افراد به این سفارت رفت و آمد می کردند.»

در صورتی که روابط دیپلماتیک دوباره برقرار شود، سفارت آمریکا در مرکز تهران نیز احتمالا بازگشایی می شود. این ساختمان مملو از درخت های افراشته و زمین های تنیس که اکنون پایگاه بسیج است و در تهران لانه جاسوسی خوانده می شود، برای بازگشایی باید بازسازی شود.

 البته ملک ایران در خیابان ماساچوست نیز نیاز به تعمیر و به روز شدن دارد.  در اتاق های این ساختمان که در سال 1959 احداث شده همچنان طبقه هایی پر از پرونده قرار دارد.

یک نقطه خالی در وسط حیاط وجود دارد که به نظر می رسد زمانی فواره ای آنجا بوده است. کمی بعد از گروگانگیری، گروگانگیر ها بطری های شراب و الکل به ارزش ده ها هزار دلار را از بین بردند.

سلی کوین، ستون نویس واشینگتن پست که در دهه 1970 اخبار مربوط به سفارت و میهمانی ها را پوشش می داد، رابطه اش با زاهدی را تازه آغاز کرده بود. وی زاهدی را آدم بی پروایی توصیف می کند.

  او می گوید که هیچ سفیر دیگری مانند زاهدی به برگزاری میهانی های مجلل علاقمند نبود. همیشه بر سر میزها بیش از حد خاویار بود و زاهدی نیز به مناسبت کریسمس برای دیگران خاویار می فرستاد.

کوین می گوید: در آن روزها میهمانی ها بخشی از دیپلماسی بود و سیاستمداران در این گردهمایی ها آسان تر با یکدیگر گفت و گو می کردند. وقتی با کسی بیرون می روی و به تو خوش می گذرد، راحت تر مشکلاتت را با وی حل می کنی.

زاهدی که اکنون 85 ساله است در مونتروی سوئیس زندگی می کند. او می گوید:« پیام این بود که من می خواستم مردم را بشناسم و می خواستم کشورم را به آنها بشناسانم. او به یاد می آورد که با رولاند ریگان، اسپیرو اگنیو، ریچارد نیکسون و جان اف کندی و جکی کندی دیدارها داشته   است.

در مهمانی های سفارت ایران 200 تا 400 مهمان دعوت می شدند. زاهدی می گوید:« من در مورد کشورم حرف می زدم و آنها در مورد ژئوپولتیک سوال می کردند. بسیاری از آنان به دعوت من به ایران رفتند.»

زندگی دیپلماتیک در واشنگتن تغییر پیدا کرده است. کوین می گوید:« این جور میهمانی ها بسیار گران تمام می شود و مردم دلشان نمی خواهد به  افراطی بودن متهم بشوند.»

زاهدی می گوید که امیدوار است که محل سابق کارش باز گشایی شود. او می گوید:« ما دوستی طولانی با آمریکا داشتیم. این دو کشور به هم نیاز دارند. آنها ممکن است با هم دوست شوند. آنها باید دوست شوند.»

واشنگتن پست، 9 دسامبر