خط و نشان شکارچیان برای سازمان محیط ‌زیست

نیوشا صارمی
نیوشا صارمی

» در گفت‌وگوی صاحب‌نظران با روزمطرح شد

خبرهای بد محیط‌ زیست ایران، این روزها یکی پس از دیگری از راه می‌رسد. در حالی که رسانه‌ها مشغول پرداختن به ماجرای گوزن زرد کم‌یابی، که در پارک پردیسان و کنار گوش مسوولان محیط زیست کشته شد، بودند، خبر کشته شدن یکی از شکارچیان غیرمجازی که پس از شکار یک راس قوچ وحشی در حال خروج از پارک ملی تندوره بودند، منتشر شد؛ شکارچیانی که بدون توجه به فرمان ایست محیط‌ بانان و شلیک تیر هوایی از سوی آنان،به سمت آنها شلیک کرده بودند. محیط‌ بانان هم ناگزیر به تیراندازی شده و طی این درگیری یک نفر از شکارچیان جان خود را از دست داد. حالا معلوم نیست محیط‌بانان شلیک کننده به دو محیط ‌بان دیگری که پشت میله‌های زندان در انتشار اجرای حکم اعدامند اضافه خواهند شد یا خیر. تنها در یک ماه گذشته پنج پلنگ هدف شلیک شکارچیان قرار گرفته‌اند.

مهرداد بائوج لاهوتی، عضو فراکسیون محیط زیست مجلس در گفت‌وگو با “روز”، فعالیت‌های سازمان حفاظت محیط زیست در زمینه حمایت از گونه‌های جانوری کمیاب را ناکافی می‌خواند و می‌گوید: “بسیاری از گونه‌های جانوری ما را خطر انقراض تهدید می‌کند و می‌بینم همان تعداد محدود هم در امان نیستند.” او در عین حال معتقد است این سازمان به تنهایی نخواهد توانست کاری از پیش ببرد و بهترین راه این است که مردم نسبت به تاثیرات محیط زیست و گونه‌های مختلف جانوری و گیاهی در زندگی‌شان آگاه و با سازمان محیط زیست همراه شوند.

 اما این‌ها، تنها خبرهای بد این روزهای محیط زیست نیست. ماجرای آن پلنگ هم هست که در اثر جراحات شدید وارده فلج شد و دامپزشکان مرگ را شیرین‌تر از زندگی برای او تشخیص دادند. شکار غیر مجاز قوچ وحشی در شاهرود هم از دیگر خبرهای نگران‌کننده این حوزه بوده است.

حمیدرضا میرزاده، سردبیر پایگاه خبری سبزپرس و فعال محیط زیست که با “روز” گفت‌وگو کرده، معتقد است باید ماجرای شکارهای غیر مجاز را از زاویه دیگری هم دید: “اتفاقی که افتاده، این است که شکارهای غیرمجاز و مخصوصا شکار پلنگ این روزها «گزارش» می‌شود، ولی قبلا آن قدر مورد توجه نبود. اینطور که به نظر می‌رسد تعداد شکارها نسبت به گذشته تغییر خاصی نداشته اما پیش از این چون گزارش نمی شد، کسی هم متوجه نمی شد.حالا به دلیل بالارفتن حساسیت‌ها این خبرها مجال حضور در رسانه‌ها را پیدا می‌کنند.”

 

پای مخالفان محدودیت پروانه‌های شکاردرمیان است؟

شنبه شب با شلیک ۳ گلوله، یک راس گوزن زرد در داخل پارک طبیعت پردیسان، درست در محلی که ساختمان مرکزی سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد، کشته شد و برخی از رسانه‌ها، سازمان محیط زیست را حتی در جلوگیری ازشکار گونه‌های کمیاب در جلو چشم متصدیانش هم عاجز دانستند.

حمیدرضا میرزاده، فعال محیط زیست در همین خصوص می‌گوید: “به نظر می‌رسد که این ماجرا به جریانی برمی‌گردد که مخالف محدود کردن پروانه‌های شکارست.”

او با تاکید بر اینکه “هنوز نمی‌شود کسی رامتهم کرد و تنها می‌شود گمانه‌هایی را در این خصوص مطرح کرد” می گوید: “برخی تحلیل‌ها بین محافل محیط زیستی، جریانات چند وقت اخیر و موج خبری کشتار پلنگ‌ها را با این قضیه مرتبط می‌دانند. بعد از اینکه البرز، پلنگ تنکابن با مرگ آرام خلاص شد تجمعی در سازمان شکل گرفت که حاضرانش در بیانیه ای خواستار لغو کامل مجوزهای شکار بودند. می شود گفت که نوعی همصدایی از طرف مدیران ارشد سازمان محیط زیست هم درباره این خواسته حس می‌شد. این عده می‌گویند که گوزن توسط برخی شکارچیان کشته شده و به نوعی با این کار سعی شده که به ابتکار و مسئولان سازمان بفهمانند که اگر پروانه صادر نشود، ما می توانیم حتی زیرگوش سازمان محیط زیست هم شکار کنیم.”

به گفته این فعال محیط زیست، طبق اطلاعاتی که توسط مدیران سازمان منتشر شده، گوزن با اسلحه شکاری گلوله زنی (یا اصطلاحاٌ “خفیف”) کشته شده است. استفاده از این نوع سلاح برای شکار هم نیاز به مهارت دارد و با توجه با اینکه این کار در شب انجام شده به نظر می‌رسد که فرد ضارب، تیرانداز ماهری بوده است. معمولا چنین مهارتی در تیراندازی در شکارچیان باسابقه دیده می شود و همین مسئله باعث شده که گمانه زنی‌ها برای عاملان این اتفاق به طرف حامیان افراطی شکار برود.

 

میل مهارنشدنی شکار

عملا ماهی نیست که خبر شکار غیر قانونی گونه‌های مختلف جانوری رسانه‌ای نشود؛ روالی که به گفته کارشناسان محیط زیست به نابودی گونه‌های نایاب ایرانی منجر می‌شود. حمیدرضا میرزاده نیز معتقد است به طور کلی شکار در ایران، روال نگران کننده ای را طی می کند که از چند لحاظ قابل بررسی است: “اول از همه شکل مدیریت شکار است. هر سال تعدادی پروانه شکار با قیمتی بسیار پایین صادر می‌شود.عده ای این مجوز را می‌گیرند و هزینه مجوز را به خزانه دولت واریز می‌کنند. این پول ناچیز در حساب و کتاب های دولت گم می شود و معمولا نه به دست سازمان محیط زیست می رسد (که آن را برای حفاظت خرج کند) و نه خرج جامعه بومی اطراف زیستگاه می‌شود.”

او ادامه می‌دهد: “خیلی‌ها فکر می‌کنند که اگر مثلا ۲۰۰ هزار تومان هزینه یک مجوز شکار را می دهند، یعنی دارند پول حیوان را می دهند. در صورتی که پول مجوز شکار در همه جای دنیا، هزینه حفاظت از زیستگاه است. یعنی شکارچیان برای خرید گوشت حیوان پول نمی دهند بلکه برای حفاظت از زیستگاه پول می دهند. به همین خاطر قیمت مجوزهای شکار در خیلی از کشورها بسیار زیاد است. از طرفی این پول، یا مستقیما صرف حفاظت زیستگاه می شود، یا اینکه صرف بهبود زندگی مردم بومی حاشیه نشین زیستگاه می‌شود.”

این روزنامه‌نگار حوزه محیط زیست می‌گوید: “اما ما نه تنها مجوز را بسیار ارزان صادر می کنیم که در برخی مواقع، رانت‌هایی نیز در این مجوزها می بینیم. جامعه محلی نیز سودی از این مجوزها نمی بیند. به همین خاطر، خیلی ها که به شکار علاقه دارند، سعی می کنند به صورت غیرقانونی و مخفی این کار را انجام دهند.”

میرزاده به آمار بالای اسلحه های شکاری به نسبت جمعیت حیات وحش نیز اشاره می‌کند: “آمار رسمی می گوید که ۵۰۰ هزار اسلحه دارای مجوز در کشور وجود دارد و یک تا دو برابر همین رقم نیز اسلحه بدون مجوز در دست مردم است. از آن طرق آمار چهارپایان در حیات وحش (قوچ و میش و کل و بز و آهو و جبیر و گوزن) در خوشبینانه ترین حالت به زحمت به ۲۰۰ هزار عدد می رسد. یعنی برای هر چهارپا در طبیعت ایران ۵ اسلحه وجود دارد”.

مهرداد لاهوتی عضو فراکسیون محیط زیست نیز معتقد است مجازات‌ها برای شکارچیان گونه‌های نادر جانوری کافی نبوده و در نتیجه این مجازات‌ها بازدارنده نیستند.

 

چه سرنوشی در انتظار محیط‌ بان تندوره است؟

مساله مرگ شکارچی در درگیری با محیط‌ بانان در منطقه تندوره خراسان این نگرانی را دامن زده که محیط بان دیگری سرنوشتی چون همکاران دیگرش که در حین انجام وظیفه با شکارچیان غیر مجاز درگیر و منجر به مرگشان شده‌اند رقم بخورد. محیط ‌بانانی که سال‌هاست درزندان مانده و حتی حکم اعدام برایشان در نظر گرفته شده و با وجود حمایت‌های جامعه هنوز حمایت‌ قانونی‌ از آنها نشده و آزاد نشده‌اند.

حمیدرضا میرزاده در این خصوص می‌گوید: “کشته شدن یک شکارچی اتفاق تازه‌ای نیست، در همین یکی دو سال قبل هم دست‌کم یک شکارچی داشتیم که در صحنه درگیری کشته شده است. چیزی که در این اتفاقات تعیین کننده است، صورت جلسه درگیری است که توسط محیط بانان تنظیم می‌شود. البته این یک اتفاق تلخ است که یک نفر چه شکارچی و چه محیط بان در طبیعت کشته می‌شود.”

او در عین حال معتقد است: “این اتفاق اولی نیست و اتفاق آخر هم نخواهد بود، اما اینجور هم نیست که اگر شکارچی کشته شود، محیط ‌بان حتما به قصاص محکوم شود. قاضی پرونده صحنه درگیری، صورتجلسه، سوابق محیط بان و شکارچی و گفته های حاضران را بررسی می کند. موارد زیادی بوده که محیط بان به قتل غیرعمد محکوم شده و سازمان محیط زیست دیه پرداخت کرده است. در مواردی هم داشته‌ایم که اساسا محیط بان به قتل غیر عمد هم محکوم نشده و اصلا مقصر شناخته نشده و تقصیر تماما متوجه شکارچی متوفی بوده است. در این مورد خاص هم فقط می شود ابراز تاسف کرد از اینکه چرا باید کار به جایی برسد که یک انسان به خاطر شکار کشته شود. متاسفانه اصطکاک بین محیط بان و شکارچی روزبه روز بالا می گیرد و این اتفاق تلخ هم برای محیط بان و هم برای شکارچی رخ می‌دهد.”