پشت ویترین

نویسنده

در عشق باران می بارد

فلامینگویی به نام فلوید و گروه دوستانش

نویسنده: تیفانی استون

مترجم: نیاز اسماعیل پور

ناشر: کتابسرای تندیس

تعداد صفحه: 72

سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 1

شعرهای تیفانی استون

تصاویر: کاترین شومیکر

 

 

در عشق باران می بارد

نویسنده: ریچارد براتیکان

مترجم: علیرضا بهنام

ناشر: سرزمین اهورایی

تعداد صفحه: 72

سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 1

در این کتاب شعرهایی از براتیگان که به بازاندیشی اشعار غنایی پرداخته‌اند از میان هشت مجموعه شعر منتشر شده و شعرهای پراکنده‌ی وی در گزینه‌های گوناگون انتخاب شده‌ که در نوع خود نگاهی دیگرگون و متفاوت به مقوله‌ی عاشقانه نویسی است.

در این اشعار براتیگان با شخصی سازی مفهوم عشق به جنگ کلیشه‌هایی می‌رود که در سنت شعر عاشقانه همواره قطعی و تخلف ناپذیر شمرده شده‌اند.

به آرامی دوستت خواهم داشت،

انگار که در رویاهات به یک پیک نیک رفته باشی

درحالیکه مورچه ای در کار نخواهد بود

و بارانی نخواهد بارید

 

 

 

اگر با شما سخن بگویم

نویسنده: پابلو نرودا

مترجم: قاسم صنعوی

ناشر: نگاه - بوتیمار

تعداد صفحه: 112

سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 1

پابلو نرودا متولد سال 1904 دیپلمات، سناتور و شاعر شیلیایی و برنده جایزه ادبیات نوبل بود. وی در 23 سپتامبر 1973 درگذشت.

این مجموعه شامل حدود ۱۳ شعر از پابلو نروداست که از کتاب‌های مختلف او انتخاب و ترجمه شده است.بخش بیش‌تر این شعرها از خاطرات جزیره‌ی سیاه انتخاب شده و بخشی از مجله‌ی اروپ و زندگی‌نامه شاعران بزرگ دنیا که در فرانسه منتشر شده، انتخاب شده است.

انتخاب این شعرها براساس معیار زیبایی‌شناسی هر شعر بود. به همین دلیل در این مجموعه اشعار اجتماعی، عاطفی یا سروده‌هایی با مضامین شخصی شاعر مانند مسایل خانوادگی او نیز دیده می‌شود.

…مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم

که گیسوانت را یک به یک

شعری باید و ستایشی

دیگران

معشوق را مایملک خویش می‌پندارند

اما من

تنها می‌خواهم تماشایت کنم

در ایتالیا تو را مدوسا صدا می‌کنند

به خاطر موهایت…

 

 

 

سینما و ادبیات ۳۷ نیم ویژه نامه سینمای ایتالیا

تعداد صفحه: 224

سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 1

روبرتو بنینی/ تنانگی در سینما / پیر جوان آوانگاردهای نیویورک/ لوکیشن در سینمای ایران/ محل و انتخاب لوکیشن در سینما و….

 

 

اسلام و مبانی قدرت

نویسنده: علی عبدالرزاق

مترجم: امیر رضایی

ناشر: قصیده سرا

تعداد صفحه: 208

سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 3

دفتر اول:

خلافت و اسلام/ ماهیت خلافت/ جایگاه خلافت/ خلافت از دید اجتماعی/

دفتر دوم:

اسلام و حکومت/ قدرت در عصرنبوت/ پیامبری و قدر/ پیامبری ؛ نه حکومت ؛ دین، نه دولت

دفتر سوم:

خلافت و حکومت در تاریخ/ اعراب و مجموعه دینی / دولت عربی / خلافت اسلامی

 

 

مرگ آرتیمو کروز

نویسنده: کارلوس فوئنتس

مترجم: مهدی سحابی

ناشر: نگاه

تعداد صفحه: 336

سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 2

کارلوس فوئنتس، سرشناس ترین چهره ادبیات معاصر مکزیک، در سال ۱۹۲۸میلادی به دنیا آمده است.

در شیلی، آرژانتین و امریکا تحصیل کرده و مانند پدرش چند سالی دیپلمات بوده است.

از جمله چند سالی سفیر مکزیک در فرانسه بود و گویا اکنون نیز در آن کشور به سر می برد.

این کتاب ؛ یکی از بهترین نمونه های جریان سیال ذهن در ادبیات آمریکای لاتین است. بخش اعظم رمان متشکل از گفتار درونی و ذهنی و شرح حال راوی است. ذهن او مدام در رفت و برگشت است و وقایع مربوط به دوران انقلابی گری و چگونگی فاصله گرفتن او را از آرمان هایش به تصویر می کشد.

بخش هایی از رمان به نقد تفکرات کلیسایی می پردازد که جست وجوی حق و عدالت را نوعی ناشکری می داند و می گوید نسبت به آنچه وجود دارد باید راضی بود چراکه زندگی کوتاه است و نباید دنبال افکار بلندپروازانه رفت.

کارلوس فوئنتس در این رمان ضمن نقد شرایط پس از انقلاب مکزیک، تفکرات محافظه کارانه کلیسایی را نیز نقد می کند.

 

 

ناکامی مگره

نویسنده: ژرژ سیمنون

مترجم: عباس آگاهی

ناشر: جهان کتاب

تعداد صفحه: 143

سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 1

در “ناکامی مگره” سربازرس چندبار به طور محسوس طعم ناکامی را می‌چشد تا بتواند پرونده پیش رویش را به سرانجام برساند.

ماه مارس بود. هشت روز می‌شد که بی‌وقفه باران می‌بارید. وسط ظهر باید چراغ روشن می‌کردند و از ساعت سه، شب شروع می‌شد.

اعصاب سربازرس مگره به خاطر این روزهای سرد و ماتم‌زا و هم‌چنین ناپدید‌شدن پیرزنی انگلیسی که هیچ ردی از او یافت نمی‌شد، خرد شده بود. در چنین شرایطی بود که به دفتر رییس‌اش احضار شد و خبر یافت که به‌زودی مردی با سفارش مستقیم وزیر کشور به او مراجعه خواهد کرد.

آن مرد فوق‌العاده چاق که نامی مضحک داشت، صاحب فروشگاه‌های زنجیره‌ای قصابی و رئیس چند اتحادیه صنفی قصابان فرانسه بود. او ظرف چند روز، چندین نامه دشنام‌آلود و تهدیدآمیز، با مبداهایی نامعلوم، دریافت داشته بود که همگی خبر از مرگ قریب‌الوقوع او می‌‌دادند.

او مشخصا سربازرس مگره را برای رسیدگی به این تهدیدها، که در نظرش جدی می‌‌آمدند، انتخاب کرده بود. چرا که فردینان فومال، در کودکی در دبستان روستای سن‌‌فیاگر با سربازرس مگره همکلاسی بود.a