گفت وگو♦ تئاتر ایران

نویسنده

‏محمد یعقوبی نمایشنامه نویس و کارگردان نسل جوان تئاتر است که با نمایش “شب بخیر مادر” پا به عالم تئاتر حرفه ای ‏گذاشت و بعدها با “زمستان66” مطرح و با “یک دقیقه سکوت” به اوج رسید. او امسال با اثری متفاوت از دیگر آثارش ‏به تئاترشهر تهران آمده است.

yaghobiib.jpg

‏‏

گفت و گو با محمد یعقوبی کارگردان نمایش ماچیسمو

احساساتی گری درتئاتر

چرا کنسول افتخاری؟ دلیل خاصی داشت که این متن را انتخاب کردید؟

من کنسول افتخاری را یک بار برای رادیو تنظیم کرده بودم. البته من زمانی متنی را برای رادیو تنظیم می کنم که ‏بخواهم از روی آن اجرایی صحنه ای هم داشته باشم. این برای من بهانه ای شد تا بخواهم روی این متن بیشتر کار کنم.‏

آیا قبلا به این شیوه هم کار کرده بودید؟

بله. مثل “برادران کارامازوف”و یا “ابلوموف”که همیشه دوست داشتم تا آنها را به صحنه ببرم.‏

آیا به غیر از اینها دلیل دیگری برای انتخاب این رمان جهت اجرا وجوداشت؟

من به این رمان بسیار علاقمندم. چرا که فکر می کنم اثری جذاب و پرکشش است. از طرفی موقعیت موجود در آن ‏بسیار خوب و پخته است.‏

برای ارائه این متن جهت شرکت در جشنواره مشکلی نبود؟

خیر. اصلا یکی از بخش های جشنواره که به بخش بین الملل معرفی شده بود، موضوعاتی با الویت “بشرمعاصر و ‏هویت انسانی” را مدنظر داشت و بر اساس این عنوان، فکرکردم که موضوع این نمایش با عنوان خواسته شده مطابقت ‏دارد.‏

ماچیسمو به چه معنی است؟

اگر به رمان اصلی مراجعه و آن را مطالعه کنید خواهید دید که نویسنده در میان جملات شخصیت ها مدام از این کلمه ‏استفاده می کند اما هیچ کجای داستان اشاره ای به معنای آن ندارد. فقط در یک پاورقی مترجم آن را به معنی”غرور” ‏در زبان اسپانیایی آورده است.‏

و شما هم در اجرا از ترفند نویسنده رمان استفاده کرده اید؟

بله. تقریبا همین طور است.درواقع کاری کرده ام که تماشاگر با دیدن اجرا و از لابه لای دیالوگ های بازیگران، معنای ‏این کلمه را برای خود بسازد و همان حسی را که بعد از خواندن رمان در مورد این کلمه دارد، بعد از دیدن اجرا هم ‏داشته باشد.‏

آیا در اجرا هم خود را منطبق با همین معنا کردید؟

اگر بخواهیم خود را ناگزیر به یک معنا کنیم باید بگویم که ماچیسمو یعنی یک نوع “احساساتی گرایی”که فقط منحصر ‏به اسپانیا نیست.‏

آیا در فاصله بین اجرای جشنواره تا اجرای عمومی کار دست خوش تغییرات هم شده است؟

بله.حتما در جشنواره کاستی هایی داشتیم که تلاش کردیم در اجرای عمومی آنها را جبران کنیم و با کمترین نقص به ‏استقبال مخاطبان برویم. در مورد کارگردانی تمام سعی خود را کرده ام و بچه های گروه هم از هیچ کمکی دریغ نکرده ‏اند.‏

درمورد اجرای جشنواره و یا اجراهای عمومی چه کمبودهایی گریبان گیر شما بود؟

کمبودها همیشه وجوددارد. به دلیل اینکه سلایق متفاوت است و خواسته های رنگارنگ و متنوعی موجود است. اما به ‏نظرم مهم ترین اتفاقی که باید درمیان گروه های داخلی رخ دهد بحث آزمایش و محک زدن خود با دیگر گروه های ‏خارجی است. ببینید در سینما هم امکانات در حد کشورهای دیگر نیست اما چه می شود که مثلا فلان فیلم ایرانی در کنار ‏فلان فیلم خارجی برگزیده می شود و با یکدیگر به رقابت می پردازند؟ نمی دانم که این ایده مسلط در میان تئاتری ها از ‏کجا نشات می گیرد که خودشان را درهمه امور مثلا دنیوی و گیرم کودکانه مبرا می دانند.‏

پس به نظر شما باید بر جنبه های رقابتی و تبلیغاتی آثار تولید شده افزود؟

چه اشکالی دارد؟ این باعث می شود تا ذهن مخاطب با موضوع مورد نظر بیشتر درگیر شود و تاثر این شور و اشتیاق ‏و التهاب را نمی توان نادیده گرفت. ما وقتی فیلمی را می بینیم که این فیلم کاندیدای بهترین کارگردانی از طرف آکادمی ‏اسکار است طبیعتا با کنجکاوی بیشتری آن را می خریم و به تماشایش می نشینیم و تجزیه و تحلیل می کنیم و یا حتی ‏کتابی را که مثلا برنده جایزه نوبل است. برای خواندن آن عجله بیشتری داریم. این طبیعی است و بهتر است ما ‏هنرمندان تئاتر آن را انکار نکرده و باور کنیم که این گونه تبلیغات هم در جلب توجه تماشاگران موثر است.‏