محض عبرت دیگران!
فیلتر شدن سایت هفتان که از معدود سایت های خبررسانی ادبی و هنری ست، واکنش بسیاری از اهالی ادبیات در فضای مجازی را برانگیخت. وبگرد امروز به بررسی نقطهنظرات برخی بلاگرها در مورد این رخداد محدودکننده اختصاص دارد. از جمله بلاگرهایی که در حاشیه این رویدا نوشته است “محمدرضا ترکی” است که مینویسد:
از آنجا که ایمان داریم اولیای محترم امور هرگز کار بی حکمت و مصلحت و منفعت از ذوات شریفشان صادر نمیشود… بعد از تفکر و تامل بسیار، این دو احتمال واهی به ذهن ما رسیده است که ذیلا به عرض میرسد تا نظر شما چه باشد :
بلانسبت هفتان و اولیای امور: میگویند یک نفر دو تا گوساله داشت. یکی آرام و معقول و دیگری چموش و تخس. یک روز ریسمان آن گوساله تخس و شیطان پاره شد و گوساله مزبور هم از خدا خواسته پا گذاشت به فرار، حالا فرار نکن کی فرار بکن! صاحب گوساله که از اقدام فرصت طلبانه آن حیوان زباننفهم چموش به شدت خشمگین شده بود و دستش هم به دمب هیچ گاوی بند نبود، شلاقش را برداشت و افتاد به جان آن گوساله زبان بسته که مانده بود و حالا نزن کی بزن! یک نفر از راه رسید و گفت: پدر جان! این بدبخت که گناهی نکرده! صاحب گوساله نفس نفس زنان و عرقریزان گفت: به مظلوم نمایی این نگاه نکن؛ این هم اگر ریسمانش باز بود از آن یکی تندتر فرار میکرد!
با رمزگشایی از حکایت تمثیلی فوق به این نتیجه میرسیم که یحتمل، حکمت بالغه بعضی از اولیای محترم امور بدان تعلق گرفته باشد که در یک اقدام پیشگیرانه و با تنبیه و مواخذه برخی افراد کاری بکنند که دیگران درس عبرت بگیرند و به هیچ وجه به فکر فرار از ضوابط و مقررات مملکت نیفتند!
فیلتر شدن یک کابوس است
“علیرضا شیرازی” ا زاین زاویه به توقیف هفتان پرداخته که فیلترشدن، احساس ناخوشایند و نامطبوعی دارد:
فیلتر شدن یک کابوس است، صفحه فیلترینگ شبیه بوق پایان کار برخی کارخانه هاست. کار تمام است بروید خانه. آرزوها و نتیجه کار را هم با خود ببرید از فردا همه در مرخصی هستید!
جالب است که چه شما از سایتی درآمد کسب کنید و چه تنها یک کار حاشیه ای و حتی از تفریحاتتان باشد، باز هم فیلتر شدن؛ برایتان سنگین و غم انگیز خواهد بود و احساس عجیبی پس از رویت صفحه فیلترینگ به شما دست خواهد داد و هر چقدر وابستگیتان به سایت بیشتر باشد، احساس شکست را بیشتر حس خواهید کرد. اگرچه مانند روزهای اول فعالیتم در وب مخالف صددرصد فیلترینگ نیستم و برخی اوقات حتی دلیل برخی فیلترشدنها را درک میکنم، اما در هر حال هنوز به صفحه فیلترینگ، همان احساس ترس و عصبانیت را دارم.
فیلتر شد چون شعور داشت!
واکنش “اشکان نیری” به توقیف هفتان، بسیار کوتاه است:
هفتان به جرم داشتن شعور و فرهنگ و سواد جمعی بسته شد. همین و بس! بقیهاش بازی با کلمات است. حوصله هم ندارم بیشتر بنویسم.
چون التزام عملی نداشت
“محمد میرزاخانی” توقیف هفتان را روحیه مستقل و آزاد آن میداند که برای دولتیها قابل تحمل نیست:
دلیل بسته شدن هفتان یک چیز است و بس، و آن به ماهیت هفتان برمیگردد. هفتان یک سایت فرهنگی خبررسان مستقل و آزاد است. همین و بس. و این کار را هم خود خوانندگان انجام میدهند. در این جامعه هم، هم با فرهنگ ستیز میشود و هم با خبررسانی. خبررسانی ـ چه فرهنگی و چه غیرفرهنگیاش ـ باید به دست عوامل دولت انجام شود. باید از کانال آنها رد شود. در غیر این صورت هر چیزی بد است.
چه کسانی هفتان را میگردانند؟ مگر توسط وزارت ارشاد تأیید و ارشاد شدهاند؟ مگر التزام عملی و نظریشان را نشان داده و اثبات کردهاند؟ گشایش آن هم راهحل دارد. باید هر خبر را جداگانه روی کاغذ پرینت بگیرند و ببرند بدهند به ارشاد. چند ماه هم صف بایستند. اگر تأییدیه آمد که کار کنند. اگر نه که هیچ. تازه اگر مجوز دادند ولی بعد تکذیب کردند حق تعجب کردن نداریم. چون قرار شد در هر صورت تعجب نکنیم، چه هفتان باشد چه بسته شود.
خودتان را محدود کردید
“محمد منتظری” معتقد است که در نهایت، بیشترین آسیب از توقیف هفتان، متوجه خود محدودکنندگان خواهد شد:
در این لحظات که این جملات را مینویسم، دهانم باز و چشمانم گرد است و متعجب از آنچه میخوانم: “هفتان فیلتر شد”.تنها میتوانم بگویم، افرادی که مبادرت به فیلتر کردن هفتان نمودند هیچ کس را جز خود محدود نکردهاند. کار ایشان مصداق کشیدن دیوار به دور خود است، که با گسترش این فیلترینگ هر چه بیشتر این دیوار خودساخته را تنگ میکنند.
جالب این است که هفتان خود تولید محتوا نمیکند و تنها لینک ارائه میدهد و در همین حوزه هم تا کنون چنان محافظهکارانه عمل کرده که گاهی اعضا را از خود رنجانده. من چند روز پیش یک لینک با محتوای سیاسی روی هفتان قرار دادم که در عرض چند دقیقه لینک حذف شد. ابتدا کمیدلگیر شدم، اما بعد حق را به گردانندگان سایت دادم، چرا که هفتان تنها به ارائهی لینکهای ادبی و فرهنگی میپردازد. آن لحظه با خودم گفتم با این مشی محافظه کارانهی هفتان، محتمل است که مسئولانش مورد تقدیر قرار گیرند! زهی خیال باطل!
حتا چند ثانیه هم توقیف نبود!
مرتضی خباریان زاده نیز در “طومار شرزین” نوشته است در جهان امروز، چنین محدودیتهایی، حتا برای چندثانیه هم اعتبار ندارند:
صبح روزی که لینکهای هفتان را گوشهی وبلاگ ندیدم خیال میکردم باید بروم به صفحهی بلاگفا و تنظیمات را چک کنم. تنظیمات را چک کردم اما فایدهای نداشت. در ضمن از خیال هفتمم هم نمیگذشت که هفتان فیلتر شده باشد اما شده بود. با همان عبارت آشنا که این سایت مسدود شده است و اگر اشتباهاً نشده است روی گزینهی پایین کلیک کنید تا بشود! فکر میکردم به اینکه آیا واقعاً ممکن است کسی از این که هفتان فیلتر نشده است ناراحت شود و بخواهد گزینهی پایین را کلیک کند؟ اگر هست، او کیست؟چگونه فکر میکند؟ اصلاً به چه فکر میکند؟
چند لحظه به نقطهی نامعلومیخیره شدم که… ناگهان یادم آمد که کسی لطف کرده و برایم چند فیلتر شکن فرستاده.به سرعت مشغول شدم، اولی فیلتر بود، دومیهم همینطور و سومی و چهارمی…بله، درست است! یکی از فیلترها، فیلتر نبود و هفتان را بازکرد! صفحهی اصلی هفتان روبهرویم بود. که مثل گذشته چسبیده و بیفاصله نبود و درعین حال فاصلهی چندانی هم نداشت.
بازیدکنندگان بیشتر خواهند شد
“جواد عاطفه” معتقد است فیلترشدن هفتان، چه بسا موچب شود که بازدیدکنندگان بیشتری به آن هجوم بیاورند:
مگر نه این که خودی و غیر خودی بار ها و بارها آن را مورد لطف خود قرار داده، لبریز بودند از آرزوی مرگش. هفتانی که کارش اطلاع رسانی بی پرده هفت هنر و ادبیات و… بوده و هست و دیگر هیچ. با آن مخاطب شگفت انگیزش. به تو گفته بودم که در آمریکا، در میان هنر دوستان و هنرمندان وطنی و پارسی زبان چه محبوبیتی دارد این هفتان. بپذیر که فرجام هر حرکت بطنی و ریشه ای در سرزمین مادری ما همین است. بپذیر که خوشحال باشم از این فیلتر مدام و مادام اهل ادب و هنر. بدان که این فرصتی است برای بیشتر دیده شدن از پس هزاران فیلتر معلوم و نا معلوم.
می خندم. خنده ای انگلوساکسونی، دردناکتر از هزار گریه بر این وضع قمر در عقرب و احمقانه. در این روزها که هنر و ادبیات بی دفاع ترین مظلومین تاریخ ما هستند و دوستان هم داستان یکی یکی محکوم به دیده نشدن، فیلتر میشوند. میخندم بر این ایستاده مردن های پی در پی. چون به تجربه دریافته ام که هیچ کار مستمری در این سرزمین منکوب کن و سرکوب کن وجود ندارد. الا بلاهت و جهل که از روز ازل با من و ما بوده و هست.
دوستی یا دشمنی، مساله اینست!
“محبوبه موسوی” معتقد است هفتان به این دلیل توقیف شده است که در نگاه حاکمان ایران، هرکه با ما نیست، لزوما علیه ماست:
در نگاهی، جهان دوگونهاست: یا برماست و یا با ماست. و دراین نگاه، هیچ حدوسطی وجود ندارد. دراین نگاه همه چیز از چشم دوست بودن یا دشمن بودن معنا مییابد و شکسپیر این جهان اینگونه ندا درمیدهد که “دوستی یا دشمنی، مساله اینست!” هرگز در مخیلهی تنگ این نگاه مطلقاندیش خطور نمیکند که جهان سرشار از چشمها و نگاههای متعدد است و مغزهای متنوع. دراین نگاه همه اندازهی همند و تخیل مفهومیقاببندیشده دارد. در این نگاه اگر کسی مرا دوست نداشتهباشد و با چشم من به جهان ننگرد مسلما دشمن من است و با چشم دشمنی به من مینگرد و باز هرگز به این گمان نمیافتد که شاید نوع نگاه او در چشم و نگاه دیگری اصلا نباشد و تازه با خود فکر میکند چرا نباشد و همین نباشد او در چشم دیگری و به حساب نیامدنش به وضوح برایش القاگر معنای دشمنیاست.
بفرمائید دلتان خنک شد؟!
“اسداله امرایی” نیز در روزنامه اعتماد، به حواشی این مسئله پرداخته است:
راستی پریشب سخنی میرفت با سیدرضا شکراللهی که عدهای شعارشان این است “من فیلتر میشوم پس هستم!”. بحثهایی هم بود که دیگران گفته بودند چرا فیلتر نمیشود هفتان؟! بفرمائید دلتان خنک شد؟! به برنامه “دو قدم مانده به صبح” بینندگان جان حضرت صالحعلا که آمدی و برای نخستینبار پس از انقلاب در تلویزیون حاضر شدید، عدهای ترش کردند. اما خیلی از این ترشیدهها و ترشکردهها راحت حاضرند جلوی هر دوربینی بنشینند که معلوم نیست دمش به کجا بند است، به توپ بسته بودند شما و محمد شمسلنگرودی را که چرا به تلویزیون رفتهاید. در حالی که نمیدانند یا تجاهلالعارف میفرمایند که شرفالمکان بالمکین.
نمیدانم چرا همه انتظار دارند روشنفکر ما ژان پل سارتر یا ریمون آرون باشد که یکی چپ و دیگری محافظهکار بود و امروز الگوی بسیاری از روشنفکران ما هستند که در حوزه اندیشه، سیاست و جامعهشناسی دچار انفعال شدهاند. ما چپ و راستمان هم با جاهای دیگر فرق دارد، حتی در حوزه مذهب. بنابراین رد تعامل با سازمانهای منتسب به دولت و عکس قضیه به فرصتسوزی انجامیده. شما به روشنی دریافتید که میتوان به تلویزیون هم آمد و حرف خود را زد. همین نگاه مهربان باعث شد بیائید و چه صمیمانه حرف زدید که به دل نشست.
هفتان مال کسی نبود
“تادانه”:
هفتان را مالِ کسی نمیدانستم؛ از همان اول حتی. هفتان را مال خودم نمیدانستم مال همه بر و بچه های فرهنگی بود. نویسنده و شاعر و نقاش و عکاس و خواننده و شنونده و علاقمند. هفتان که نه مال من بود و نه مال کسی. گاهی عصبانی ام میکرد و سیاست های گاه محافظهکارانه و گاه جانبدارانه و گاه خودخواهانه مدیران و گردانندگانش دلخورم میکرد اما هفتان را دوست داشتم و هر صبح سلامش میدادم و بی شببخیر به او، از اینجا نمیرفتم.
هفتان مال کسی نبود که بیایند به این راحتی درش را تخته کنند. یعنی عرضه اش را اگر دارند یکی حتی کاریکاتور کوچکی مثل هفتان را بیاورند و بعد هفتان ما را فیلتر کنند. نه آن که بیایند و مثل آن اول ها، با تیشه بیفتند به جان نقش های بیچاره آثار فرهنگی!
بعید میدانم کسی حیرتزده نباشد
“محمدحسن شهسواری” بلاگر دیگری ست که ترجیح داده نظر خود را در روزنامه اعتماد منتشر کند:
بسیاری مانند من، زمانی که به جهان مجازی وارد می شدند اولین کاری که می کردند، سر زدن به سایت فرهنگی ”هفتان” بود. اما بسیاری مانند من، امروز (ششم بهمن) در هنگام ارتباط با این جهان پر غوغا، وقتی سراغ هفتان را گرفتند، با پیامی رو به رو شدند که گویا زین پس گشت و گذار در هفت آسمان فرهنگ و هنر ممنوع است. به زبان اینترنت یعنی هفتان، زیر آسمان نیلگون ایران، فیلتر است.
هفتان در طول بیش از سه سال فعالیت، همواره سعی کرده بود تمام سلایق فرهنگی و هنری فعال و دلسوز تمدن ایران را پوشش دهد و هیچ گاه در غوغای سیاست های فرهنگی و فرهنگ های سیاسی وارد نشود. این مساله را بر اساس مرور هرروزه ام بر این سایت می گویم. بعید می دانم کسی از میان هنرمندان و فرهنگیان از همه گرایش ها و تفکرات، از تعطیلی این سایت نه تنها خشنود باشد که حیرت زده نباشد.
امیدوار بودم که اشتباهی شده باشد
“مریم مهتدی” هم نوشته است که توقیف هفتان، رویداید غیرمنتظره و شگفتآور بوده است که کمتر کسی انتظارش را داشته:
فکر میکنم برخی از جماعت اهل رسانه، همه آن موقع صبح منتظر بودند وعدهی صبحگاهیشان را از هفتان بگیرند که ناگهان سیل اساماسهای خبری ِ پر از حیرت راه افتاد. علامت تعجب بود که در موبایلهایمان میچرخید. همانطور آنلاین با بچهها حرف میزدیم و بیشترین چیزی که از هم میپرسیدیم یک «چرا»ی با افسوس بود. و فکر میکنم تا زمانی که همهمان از وعدهی صبحگاهی هفتان ناامید نشده بودیم، همانطور بلاتکلیف از هم میپرسیدیم که سایتی فرهنگی-هنری که تولید محتوا نمیکند، فعالیت سیاسی و جهتگیری ندارد، به سایتهای مخالف جمهوری اسلامیلینک نمیدهد و آنطور که همهی کاربران فعال آن شاهد بودهاند، بیشترین نظارت بر جلوگیری از انتشار لینکهای سیاسی یا غیراخلاقی در آن شده، بر اساس چه منطقی باید فیلتر شود؟
راستاش کتمان نمیکنم. تا عصر هنوز امیدوار بودم که اشتباهی شده باشد. یا پیگیریهایی که مدیر هفتان از آن گفته بود، به آنجا رسیده باشد که بگویند تشابه اسمیوجود داشته و… اما نشد. و من به عنوان یکی از کسانی که دو سال و نیم تمام، با اعتماد به هفتان، تمام اخبار حوزهی فرهنگ و هنر را از آنجا پی میگرفتم، از صبح تا به حال نمیدانم در دنیای غیر سیاسی چه میگذرد!