هوارد لافرانچی
به خوبی می توان درک کرد که معمر قذافی در حالیکه در مجموعه مستحکم خودش نشسته است، همانروز که تسلیم فشار آمریکا شد و از برنامه هسته ای خود دست برداشت، قافیه را باخت. از آن مهمتر این است که رهبران ایران اکنون مخمصه سرهنگ قذافی را درسی برای خود می بینند که هرگز با آمریکا و سایر قدرت های بین المللی بر سر برنامه هسته ای سازش نکنند. آنها فکر می کنند اگر قذافی همچنان زرادخانه هسته ای و سایر تسلیحات کشتار جمعی اش را در اختیار داشت، غرب قبل از دست زدن به حمله، اندکی تأمل می کرد.
آنچه از این درس به طور قطع آموخته می شود این است که هرچند ممکن است در سایه بحران خاورمیانه و مناقشه لیبی، برنامه هسته ای ایران از صفحه اول نشریات دنیا کنار رفته باشد، اما رویارویی ایران با جامعه بین المللی در نهایت داغ تر از همیشه خواهد شد.
جفری کمپ مدیر برنامه استراتژیک منطقه ای در مرکز منافع ملی واشنگتن گفت، مقاومت ایران و نیز کره شمالی در برابر هرگونه سازشی بر سر برنامه هسته ای، “در نتیجه ماجراجویی در لیبی، از شدت بیشتری برخوردار خواهد شد. اکنون معضل ایران در ذهن بسیاری از افراد ابعاد بزرگتری خواهد یافت، و دولت آمریکا نیز باید به این معضل بپردازد.”
او می گوید طی هفته های آینده «فشار فوق العاده ای برای تمرکز دوباره بر برنامه هسته ای ایران» بر دولت اوباما وارد خواهد شد، برای مثال زمانیکه کمیته روابط عمومی آمریکا- اسرائیل موسوم به آیپک همایش سیاسی سالانه خود را در اواخر ماه مه در واشنگتن برگزار کند.
ایران و غرب در حال حاضر بر سر برنامه غنی سازی اورانیوم به بن بست رسیده اند. اما زمزمه هایی که اخیراً از تهران به گوش می رسد، نشان می دهد این کشور برای سازش بر سر ادامه ذخیره سازی اورانیوم غنی شده کمتر انعطاف پذیر است. این سوختی است که به گفته تهران برای تولید انرژی “صلح آمیز” هسته ای مورد استفاده قرار می گیرد اما در صورت ادامه غنی سازی، از این سوخت می توان برای تولید سلاح هسته ای استفاده کرد.
آیت الله علی خامنه ای در ماه گذشته و زمانی که بر سر نیروهای لیبی بمب ریخته می شد، گفت عملیات تحت رهبری غرب ثابت کرد ایران در اعتماد نکردن به آمریکا و سایر قدرت ها و عدم سازش بر سر برنامه هسته ای، درست رفتار کرده است. وی گفت ایران بر خلاف لیبی که از برنامه هسته ای خود در قبال وعده های پوشالی دست کشید، «نه تنها از این برنامه دست برنداشت… بلکه مسؤولان تلاش کردند تأسیسات هسته ای را سال به سال گسترش دهند.»
قذافی در سال 2003 با آمریکا و انگلستان به توافق رسید که در ازای دست برداشتن از پشتیبانی خود از تروریسم و نیز توقف برنامه تسلیحات کشتار جمعی، مجدداً به جامعه بین المللی ملحق شود. دولت لیبی به عنوان بخشی از این توافق، طی یک سال به وعده خود عمل کرد و اقلام هسته ای شامل هزاران دستگاه سانتریفوژ، قطعات تسلیحات هسته ای و طرح های مدرن ساخت بمب هسته ای را تحویل داد.
دولت بوش در آن زمان از تصمیم دولت قذافی به عنوان سرمشقی برای سایر دولت های «متخاصم» استقبال کرده بود؛ دولت هایی که باید بین انزوای بیشتر و یا همکاری با جامعه بین المللی، یکی را انتخاب می کردند.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه دولت اوباما نیز اغلب عنوان کرده بود ایران و کره شمالی با همان دو گزینه روبرو هستند.
مسؤولان آمریکا می گویند ایرانی ها و کره ای ها به طرز غم انگیزی برداشتی نادرست از ماجرای لیبی داشته اند و معتقدند بازگشت قذافی به سوی مردمش باعث انزوای او شد. اما آنچه در دستور کار امنیت جهانی در ماه های آینده حائز اهمیت است، این نیست که تفسیرها از رویداد لیبی تا چه حد درست است، بلکه به این مربوط می شود که ایرانی ها و کره ای ها چگونه به وقایع لیبی عکس العمل نشان خواهند داد؟
آقای باندوف ناظر ارشد در مؤسسه کاتو در واشنگتن با نگاهی فراتر از بحران های فعلی در برابر اهداف منع اشاعه سلاح های هسته ای ایالات متحده، تصویر دلسرد کننده ای از نقطه نظر اوباما درباره دنیای عاری از تسلیحات کشتار جمعی ارائه می دهد.
وی گفت: “تندروی دولت آمریکا بار دیگر نشان داد تنها راه در امان ماندن از اقدام نظامی آمریکا، مجهز بودن به تسلیحات هسته ای است. سیاست صلح جویانه عدم اشاعه جنگ افزار کشتار جمعی واشنگتن، درست در جایی که باید بیشترین اثر را می گذاشت، نابود شده است.“
منبع: کریستین ساینس مانیتور- 1 آوریل 2011