دیمیتری ترنین کارشناس مسائل یبن المللی شرح می دهد که چرا آخوندهای ایران احتمالا ً مایلند در قبال یک فرصت محدود مذاکره با آمریکا، طرح های هسته ای خود را برای همیشه کنار بگذارند.
ارزیابی اخیر سازمان ملی اطلاعات آمریکا درباره برنامه هسته ای ایران، چگونه روند مناظره ایران را تغییر داده است؟
دیمیتری ترنین: این ارزیابی بعد وسیع تری از نظرات را مد نظر قرار می دهد. تصور می کنم اهمیت مناظره هسته ای ایران، بحث کردن درباره مسائل فنی نیست، بلکه استفاده از مسائل فنی بعنوان سکویی برای رفتن به سطح بالاتر یعنی اتخاذ استراتژی درباره ایران است. من یک آمریکایی نیستم و فقط می توانم از موضع یک خارجی صحبت کنم، اما تصور می کنم تمرکز این موضوع باید به جای نحوه عملکرد ایران روی سیاست آمریکا باشد. من با افرادی برخورد کرده ام که به اندازه کافی فکر نمی کنند که آمریکا چه باید بکند، بلکه درباره عملکرد ایران بحث می کنند. به عبارت دیگر، این افراد آماده اند به جای اینکه ابتکار عمل را در دست گیرند، ابتکار عمل را به ایران واگذار کنند.
نگرش خارجی ها نسبت به ارزیابی جدید چیست؟
تصور می کنم نگرش روسیه این است که سازمان اطلاعات آمریکا، که به شدت در موضوع عراق شکست خورده، چوب لای چرخ چیزی گذاشته که به اعتقاد آنها می تواند احتمال یک اشتباه بزرگ دیگر باشد. این احتمال این است که افراد بااراده دولت بوش، رئیس جمهور را متقاعد کنند که کار را تمام کند و موضوع ایران را به جانشین خود واگذار نکند.
بر اساس این ارزیابی، اگر ایران واقعا ً برنامه تسلیحات اتمی خود را در سال 2003 متوقف کرده است، آیا این موضوع نشان نمی دهد که تحریم ها و فشارهای بین المللی موثر بوده اند؟ نسبت این موضوع با آینده تحریم های ایران چگونه خواهد بود؟
فکر می کنم تحریم ها تا یک حدی عمل می کنند. اینها ابزاری هستند که قابلیت پیام رسانی دارند. ایران به ارسال این پیام از طرف دنیای بیرون- و نه فقط آمریکا- نیاز داشت. واقعیت این است که نه فقط آمریکا و متحدان اروپایی اش، بلکه گهگاه چین و روسیه نیز به شورای امنیت سازمان ملل محلق شده اند و مخالفت خود را با سیاست های ایران اعلام کرده اند: این پیامی است که ایران نمی تواند نادیده بگیرد. اگرچه “پنج قدرت بزرگ” جهان در مورد بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلاف نظر دارند، اما درباره یک موضوع با هم متحدند: اینکه ایران نباید تسلیحات اتمی داشته باشد. با این وجود، تصور می کنم در این مقطع، پکن و مسکو احساس می کنند که ارزیابی سازمان ملی اطلاعات آمریکا، آنها را از مخمصه نجات داده است. چینی ها در نفت ایران منافع دارند. روس ها در گاز ایران و برنامه غیرنظامی انرژی هسته ای این کشور منافع دارند. روس ها و چینی ها یقینا ً از این ارزیابی استفاده می کنند تا نشان دهند که ایران بیشتر یک بازیگر منطقی است تا دیوانه ای که با شتاب بسوی دستیابی به بمب در حال حرکت است.
ایران تولید مواد شکاف پذیر هسته ای را متوقف نکرده است. نظر شما در این باره چیست؟
فکر نمی کنم مقامات ایران به این نتیجه رسیده باشند که دنبال تسلیحات اتمی نروند. فکر می کنم آنها در این مسائل روراست هستند. من کاملا ً مطمئنم که آنها خیلی منطقی تر از آن چیزی هستند که مردم فکر می کنند. با این حال ممکن است در این میان کسانی هم باشند که با سیاست های آنها مخالف باشند و با قاطعیت بگویند که این سیاست ها بی ثبات کننده هستند. اما این سیاست ها غیرمنطقی نیستند. ایران از ابزارهایی که در اختیار دارد برای دنبال کردن سیاست های خود استفاده می کند. بگذارید کاملا ً صریح صحبت کنم، من معتقدم برای اینکه بتوانیم برخورد موثری با ایران داشته باشیم، باید فرض کنیم که ایران یک بازیگر منطقی است.
آیا این ارزیابی امتیازی برای تندروهای ایران بوده است؟
این موضوع یک پارادوکس است. در آینده نزدیک، تندروها ممکن است بگویند،”ما داریم برنده می شویم.” آنها ممکن است بگویند،”اینها آدم های سست عنصری هستند و به مواضع قبلی خود برمی گردند.” اما اگر نتیجه این شود که ایران سیاست نزدیکی به غرب را کنار بگذارد، این اقدام به طور اجتناب ناپذیر باعث تقویت نیروهای لیبرال تر و میانه روتر داخل ایران خواهد شد. از سوی دیگر، رویارویی میان ایران و غرب عناصر تندروتر را تقویت خواهد نمود. آنچه که محتمل تر است این است که سیاست نزدیکی ایران به غرب باعث تعدیل سیاست داخلی و سیاست خارجی این کشور شود. البته با گفتن این مطلب نمی خواهم بگویم که ایران قصد دارد با سیاست های آمریکا در منطقه همراه شود.
شما در مقاله تان بحث کرده اید که تغییر رژیم ایران فقط از درون ممکن است. شانس این رویداد در آینده نزدیک چگونه خواهد بود؟
تغییر رژیم به شکل یک انقلاب اتفاق نخواهد افتاد، بلکه در قالب کاهش نظام قدرت خواهد بود که امروز هم وجود دارد. بنابراین، نمی گویم که این تغییر قدرت منجر به ایجاد یک ایران دموکرات و غربی خواهد شد.
منبع: فارین پالیسی، 2 ژانویه