در ماههای اخیر، سخنانی که از منبر نماز جمعه صادر شده است، آینهی تمام عیار ارادهی سیاسی حاکم برای حل بحران فزاینده و متلاطم فعلی ایران بوده است. مواضع اعلام شده از منبر نماز جمعه را – به جز در مورد خطبهی هاشمی رفسنجانی – موضعگیریهای غلاظ و شداد فرماندهان سپاه پاسداران و لحن پرتهدید و تشر آنان برجستهتر کرده است. در میان نماز جمعههای ماههای اخیر، البته نماز جمعهی سرنوشتساز رهبر جمهوری اسلامی، چرخشی بیسابقه و بازگشتناپذیر برای مسیر سیاستِ جمهوری اسلامی بود و پیام آن نماز جمعه در حقیقت صدور فرمان «اعتراضبس» بود و هشدار جدی برای اینکه رهبر کشور حاضر نیست گامی هم از موضعی که روز پس از انتخابات اتخاذ کرده عقب بنشیند، ولو به بهای ریختن خون شهروندان معترض – که نام دیگرشان نزد گردانندگان صحنهی سیاسی فعلی «اغتشاشگر» است. طبیعی بود که هر معترضی، اغتشاشگر نامیده شود و خوناش رسماً مباح اعلام شود.
رخدادهای دو سه روز اخیر، پس از افشاگریهای سرسختانه و مصرانهی مهدی کروبی دربارهی تجاوز به زندانیان و شکنجههای جنسی، پیگیری دفنهای دستهجمعی در بهشت زهرا، شکایات کمیتهی پیگیری آسیبدیدگان به مدیریت علیرضا بهشتی و به نمایندگی از میرحسین موسوی و مهدی کروبی، حاصل مستقیم و روشنی داده است. علاء الدین بروجردی فهرست کشتهشدگان را به بهانهی نداشتن نام پدر و شمارهی شناسنامه و مواردی از این دست رد میکند و به خود حتی زحمت تحقیق هم نمیدهد. دختر ۱۹ سالهی جواد امام را عدهای بینام و نشان و خودسر در خیابان به وضع شنیعی دستگیر میکنند و او را برای اعترافهایی پلید تحت فشار قرار میدهند اما پس از دو روز آزادش میکنند. و سپس ناگهان دادستان تازه منصوب تهران، با آراء و احکامی تازه از راه میرسد. دفتر مهدی کروبی مهر و موم میشود. مرتضی الویری بازداشت میشود. اسناد و مدارک مورد اتکای مدعیان و معترضان جمعآوری میشوند. و پس از پلمب شدن دفتر بررسی شکایات میرحسین موسوی، در آخرین اقدام، علیرضا بهشتی فرزند نخستین رییس قوهی قضاییهی کشور بازداشت میشود.
به موارد بالا باید اضافه کرد پخش فیلمی دربارهی بازداشتگاه کهریزک که سرشار است از قلب واقعیت و انتشار پر آب و تاب اعترافهای اخذ شده در زندان از سران اصلاحطلب (به عنوان سند صحت ادعای صدا و سیما یا تولید کنندهی برنامه). همچنین در چنین شبهایی پخش گفتوگوی تلویزیونی سعید حجاریان، محمد عطریانفر و سعید شریعتی در دستور کار قرار میگیرد.
شتاب اتفاقات به حدی است که نمیتوان اینها را نتیجهی اقداماتی خودسرانه عدهای معدود به حساب آورد. از همین روست که خطبهی جمعهی این هفته به امامت رهبر جمهوری اسلامی، اتفاقی است سرنوشتساز که بالقوه میتواند چراغ سبزی باشد برای اقدامات خشنتر بعدی (درست مانند اولین نماز جمعهی پس از انتخابات). آنچه باعث تقویت این گمانهزنی میشود، مجموعهی این رخدادهاست به اضافهی دستگیری علیرضا بهشتی. اینها پیامهایی بالقوه هستند برای فراهم کردن زمینهی دستگیری موسوی و کروبی. اگر به خاطر بیاوریم محمود احمدینژاد شب قبل از انتخابات از ناآرامیهایی خبر داد که به قول او قراربودفروکش کند (این سخنان در میان آرامش پیش از انتخابات از او صادر شد) و از ادامهی سفرهای استانیاش خبر داد (پیش از معلوم شدن نتیجهی انتخابات). این شیوهی اطلاعرسانی ضمنی، البته پس از وقوع ماجرا قابل فهمتر میشود. ماجرای مشابهی در هفتههای گذشته به قوت و شدت در رسانههای حامی دولت و صحنهگردانان وضع سیاسی فعلی رخ داده است که باید سران اغتشاشها را دستگیر کرد. این زمینهچینیها اشاره حذف مطلق سران اصلاحات در آستانهی بازگشایی دانشگاهها و پیش از پایان ماه رمضان دارد.
تصور صحنهگردانان و ارزیابیشان از ناآرامیهای اخیر این است که ناراضیان از نتیجهی انتخابات به رهبری موسوی و کروبی (و سران اصلاحات)، کشور را به آشوب کشاندهاند. در نظر آنها، برای بازگرداندن آرامش به صحنهی سیاسی کشور، نباید از ریخته شدن خون عدهای – ولو بیگناه – پرهیز کرد. مصلحت عظیمترِ چنین اقدامی «حفظ نظام» و صیانت از ولایت فقیه (و به عبارت دیگر شخص ولی فقیه) است. این ارزیابی را سخنان روز گذشتهی رهبر کشور مبنی بر اینکه ناآرامیهای تازهای در راه خواهد بود، طنین تازهای میبخشد. با کنار هم قرار دادن موضعگیری سیاسی سران سپاه پاسداران، اقدامات ضربتی دادستان تازهی منصوب شده، و مسدود کردن دفاتر موسوی و کروبی به اضافهی تصرف اسناد و مدارکی که سران اصلاحطلب مدعی دسترسی داشتن به آنها هستند، به یک نتیجهگیری صریح میرسیم: پاکسازی صحنه و از بین بردن هرگونه سند و مدرک جنایت یا «تخلف» قبل از پایان ماه رمضان و پیش از آغاز سال تحصیلی و گره خوردن موج اعتراضها به یک جنبش دانشجویی تازهنفس. سرآغاز این حرکت هم البته موضعگیریهای سختگیرانه و خارق عادت در برابر علوم انسانی بود. معنای این حرکت هم پایین آمدن اهرمهای فشار بر فضای دانشجویی کشور بود و هشداری نسبت به برخورد شدید قوهی قهریه با هر نوع اعتراض است.
این تحلیل زمانی معنادارتر میشود که فرمانده نیروی انتظامی ادعا میکند روز قدس اتفاقی نمیافتد. فرماندهی نیروی انتظامی غیبدان نیست. طبعاً برای اینکه «اتفاقی نیفتد»، باید اقداماتی انجام داده باشند (یا برنامهای برای روزهای بعد داشته باشند). به فرضِ صائب تلقی کردن ارزیابی صحنهگردانان از علل و ریشههای وضع فعلی، زمینههای بالقوهی هرگونه اتفاقی، طبعاً از سوی صحنهگردانان نزد موسوی و کروبی دیده میشود.
مجموعهی رخدادهای روزهای اخیر یک معنا بیشتر ندارد: دورخیز کردن برای دستگیری موسوی و کروبی. بهترین مکان هم برای صادر کردن فرمان این حرکت، نماز جمعه است، آن هم نه از سوی هر خطیب جمعهای. این فرمان را فقط رهبر کشور میتواند صادر کند. جمعهی این هفته، جمعهی پرآشوبی خواهد بود. باید نشست و تماشا کرد که آیا آخرین بیانیهی موسوی و اعتراض کروبی نسبت به ناپدید شدن یکی از شاهداناش، ربطی با رخدادهای اخیر دارد یا نه. بازوهای رسانهای جریانهای اخیر، این رویکرد را در مقام نظر و سخن ثابت کردهاند. باید منتظر ماند و دید در عمل این مرکوب فرمانبریده و بیترمز تا کجا خواهد رفت. آیا پایان ماه رمضان، همزمان با پایان نگرانیهای عمیق رهبر جمهوری اسلامی خواهد بود؟ عید فطر امسال پیروزی مطلق ولایت فقیه و سپاهیان را بر تمام ارکان سیاسی جمهوری اسلامی به همراه خواهد داشت؟ ناهمواریهای پرتنش سیاست روز هموار خواهد شد یا تبدیل به شکافهای عمیق و دهانبازکردهی تازهتری خواهند شد که دیگر مطلقاً پر نمیشوند؟ نماز جمعهی این هفته بدون شک پاسخهایی تعیینکننده به بسیاری از این پرسشها خواهد داد.