پوست خربزه و قاسم سلیمانی

تقی رحمانی
تقی رحمانی

در وادی سیاست هر چهره سازی می تواند در پرتو نگاه راهبردی معنی پیدا کند به خصوص اگر آن چهره شاخص باشد. در این وادی مسئله وقتی مهم تر می شود که به مصداق هم نزدیک شویم در همین مصداق سازی است که آقای سلیمانی به عنوان سردار صلح یا غیره مورد توجه قرار می گیرد و جالب آن است که رسانه های غرب هم در کنار حکومت ایران در حال حاضر از وی در برابر داعش چهره سازی می کند که اگر چه هم از واقعیت برخورد نیست و با توان وی هم هم خوان نیست اما این چهره پردازی برای ما جای توجه دارد برای ما که به دموکراسی در ایران و آرامش در منطقه می اندیشیم این چهره سازی مطلوب و مقبول نیست.

 

اما مقبول نیست چرا؟

مقبول نیست چرا که سیاست خارجی در ادامه سیاست داخلی است و اندیشه سپاه قدس در داخل در برابر جنبش سبز راه سرکوب را انتخاب کرد سپاه در روز پنج شنبه قبل از رای گیری اعلام کرد که نتیجه ای که به نفع کاندیدای رنگ سبز باشد را نمی پذیرد آن را انقلاب رنگی می داند. سیاست سرکوب را هم در پیش گرفت اعتراض مردم را به خون کشید.

 این سیاست را در عمل نظامیان سیاسی ایران در کشمکش با فزون طلبی های عربستان و غرب در منطقه در پیش گرفتند که راهبرد سرکوب کنترل شده بود در عراق و سوریه هم به حکومت های عراق و سوریه این سیاست تحمیل و توصیه شد که البته پاسخ دلخواه گرفته نشد. با این وصف کارنامه تفکر و برنامه و جناح قاسم سلیمانی در سوریه و عراق هم باید مورد بررسی قرار داد.

رژیم سوریه اعتراض را به خون کشید و زمینه را دخالت خارجی همراه و هموار کرد و بعد در جنگ داخلی ثبات خود را حفظ کرد این سیاست به کجا خواهد کشید. در سوریه بیش از ۲۵۰ هزار نفر کشته شده اند این نظام بعثی چه پاسخی به مردم خود دارد؟ این که گفته می شود که نظامیان ایران کشتار و سرکوب کنترل شده را توصیه کرده اند چه تاثیری از حمایت ایران بر رژیم سوریه می گذارد؟مردم منطقه در باره این رفتار و حمایت حکومت ایران چه برداشتی خواهند داشت؟

در عراق حمایت از دولت نوری المالکی به نفع زنده شدن خشمی تمام شد که سال ها بود که دیگر زمینه نداشت. ایران با حمایت انحصار طلبی شیعه و عربستان با نگاه کنترل عراق به عنوان کشوری سنی و متعلق به دنیای عرب فضای قطبی تلخی به وجود آوردند که به مواجه شیعه و سنی کشیده شد. تلاش آیته الله سیستانی هم تا کنون موفق نبوده است و با پیداش داعش که سر زمینی و منطقه ای که در آن دولت مالکی اعتراض مردم را سرکوب کرد مشکل دو چندان شد. در معرکه ای در گیر شده ایم که برنده آن نه شیعه است نه سنی چرا که 5 عنصر به خطرناک با هم در منطقه گره خورده اند که سپاه و قاسم سلیمانی در تشکیل و افزودنو افروختن آن نقش داشته اند. نقشی که عریستان و هم ترکیه به خاطر منافع توسعه طلبانه خود سناریویی را کامل کرده اند که به معنی خلق گرداب بزرگ منطقه ای می باشد. در این میان غرب هم سود و منافع خود را خواهد برد و کمترین هزینه را هم متحمل خواهد شد. این 5 عنصر را می توان بر شمرد:

1- وجه فرهنگی و مذهبی این جدال منطقه ای با نام شیعه و سنی است. آیا قاسم سلیمانی می تواند این وجه را کم رنگ کند آیا این که آن را پررنگتر هم کرده است. که عامل هسته سخت و بسیار مناسب برای کشمکش دائمی در منطقه است می توان گفت که ایران هم به سهم خود در عراق و هم سوریه به شعله ور شده این عامل یاری رسانده است

2- این جدال در منطقه به منازعه رهبری ایران و عربستان منتهی شده است. که یمن هم در تیرس این جدال مهلکه جنگ داخلی را تجربه می کند. درک راهبردی به ما می گوید که آیا عربستان اجازه می دهد که حوثی های یمن کنترل دریایی سرخ را در دست بگیبرند. یا غرب به چنین رفتاری از سوی حوئی ها فضا می دهد آن هم حوثی هایی که به ایران نزدیک هستند با این نگاه باید درک راهبری سپاه و قاسم سلیمانی را سنجید.

3-افراطی گر سنی و شیعه قدرت می گیرد در این قدرت یابی بی ثباتی در منطقه اوج می گیرد زمانی که میان ایران و ترکیه و عربساتان اختلاف شدید باشد آیا جریان های تندرو میدان عمل پیدا نمی کنند؟ در عراق چنین شد و در افغانستان و هم سوریه و یمن و دیگر جا ها این پدیده رخ خواهد داد. آیا رفتار سپاه و قاسم سلیمانی بر این افراطی گری یاری نرسانده است؟

حتی نیروهایی که برای آزادی تکریت بسیج شده اند در نهایت به جدایی بیشتر شیعه و سنی یاری خواهند رساند. وقتی که ۲۰ هزار شبه نظامی شیعه در کنار حدود چند صد شبه نظامی سنی در برابر داعش قرار می گیرند این نوع سازمان دهی نیرو پیام خوبی ندارد در ضمن سازمان دهی نامناسب که ارتش عراق را دور بزند و کشور را به سمت فرقه گرایی ببرد نمی تواند به ثبات منطقه یاری رساند. آیا قاسم سلیمانی توانسته در جهت نجات موصل در عراق بیسج شیعه و سنی با هم ایجاد کند؟

4- تضاد در حال رشد جنگ و کشمکش ایران و ترکیه است که به تاریخ شوم جدال عثمانی و صفویه هم بر می گردد. به عبارتی در لوای نقش بزرگ شیعه و سنی ایران به عنوان نماد صفویه در برابر ترکیه و عربستان و مصر قرار می گیرد. توسعه طلبی حزب عدالت و توسعه شروع شده است این جریان در سوریه اشتباه راهبردی کرد اما این خطا دلیل نمی شود که موج نظامیان درایران هم خطا به سیاست خارجی کشور را افزون کنند.

5- ایران از دخالت غرب در منطقه می نالد. اما ایران درعمل به روندی یاری رسانده است که در تاکنون برای غرب تا این حد و اندازه سود نداشته است. این بارغربی ها سرباز هم پیاده نخواهند کرد بلکه در هر زمان با حمایت از یک طرف ، توسعه طلبی طرف دیگر را کنترل می کنند.

به نظر می رسد که ابعاد فاجعه بسیارعمیق است. اگر فکری به حال آن نشود در ایران باید سیاست و دیپلماسی بر رفتار نظامی کنترل داشته باشد. نظامیان سیاسی ایران به ظاهر از دولت مستقل هستند و کار خود می کنند.

این مشکل در مذاکرات هسته ای هم خود را نشان داد. سیاست حکم می کند که ظریف بر رفتارحاج قاسم سلیمانی کنترل داشته باشد نه این که سپاه کار خود کند و سیاست خارجی کشور به دنبال جمع کردند مشکلاتی باشد ک سپاه برون مرزی ایجاد کرده است.

سیاست سپاه و سیاست خارجی ایران هم سو نیست. اگر چه رهبری نظام گاه در دقیقه نود جلوی افراط گری سپاه سیاسی شده را گرفته است اما نتوانسته است جلوی آسیب های راهبردی به منافع کشور را بگیرد. ابعاد مشکلات منطقه ای که عربستان و ترکیه و حکومت ایران هم کدام به دلیل بر آورد های توسعه طلبانه ایجاد می کنند به نفع مردم منطقه نیست. نگاه راهبردی به ما می گوید که استمرار این وضع منطقه و کشور ما را وارد میدانی از تخاصمات می کند که برنده آن مردم نیستند.

خطرناک ترین وضع زمانی رخ خواهد داد که کشور ها و شیعه و سنی به شکل قطب بندی شوند که ناچار به شویم که یک طرف ایستاده و طرف دیگر را محکوم کنیم. در این حالت دیگر وارد تونل کشتار در منطقه شده ایم که برنده ندارد.

به نظر می رسد ما به عنوان ایرانی کار ممکنی که می توانیم انجام دهیم بلند کردن صدا صلح خواهی در جامعه و هم کمک به جریانی در حکومت که به دنبال رفتار سیاسی و دیپلماتیک در منطقه باشد درنتیجه حاج قاسم سلیمانی نمی توان چهره مطلوبی برای این سیاست باشد.

در همین راستا است که موضع سیاسی ایران را باید وزارت امور خارجه بر اساس تنش زدائی در منطقه بیان کند و نظامیان سیاسی سپاه هم به این سیاست تن دهند. پیام های تحریک آمیز برای منطقه نفرستند. اگر دخالت عریستان به یمن نادرست و توسعه طلبی نام دارد ایران هم بر اساس تنش زدائی می باید بر اساس سیاست عدم مداخله در هر شکل آن رفتار کند. تا منطقه بتواند به سوی صلح پایدار حرکت کند.