فیلم صحنه جرم، ورود ممنوع در سینماهای تهران به نمایش در آمده است. این فیلم سعی دارد مناسبات اقتصادی اجتماعی را که در نهایت با طمع انسانی به فاجعه می انجامد را مورد بررسی قرار دهد. روز نگاهی دارد به این فیلم.
نگاهی به فیلم صحنه جرم، ورود ممنوع
ساختارشکنی در سینمای پلیسی
کارگردان: ابراهیم شیبانی- نویسنده فیلمنامه:سید احمد پایداری- بازنویسی:علیرضا معتمدی- مدیر فیلمبرداری:علیرضا زرین دست- تدوین:مهدی حسینی وند- موسیقی :آریا عظیمی نژاد- تهیه کننده:ناصر پوستی- بازیگران: حمید فرخ نژاد، شقایق فراهانی، پولاد کیمیایی، مرجان شیر محمدی، حمید رضا پگاه.
خلاصه داستان: 5 شریک تصمیم می گیرند روی خرید و ساخت یک برج سرمایه گذاری کنند. اما اختلافی بین آنها در می گیرد و پای پلیس به میدان کشیده می شود.
ابراهیم شیبانی سینما را با دستیاری نزد سینماگرانی چون داریوش مهرجویی، رخشان بنی اعتماد و… آموخت و درگام نخست فیلم زهر عسل را جلوی دوربین برد که فیلمی کاملا تجاری بود و تسلط تهیه کنندگان روی آن به خوبی عیان می نمود. اما شیبانی چند سالی صبر کرد و با طمانینه سراغ ساخت فیلم صحنه جرم ورود ممنوع رفت. فیلمنامه و ساختار این فیلم به مراتب متفاوت با ساخته اول این فیلمساز است و اکنون می توان با شناخت مولفه هایی که شیبانی به عنوان یک فیلمساز دوست دارد درباره آنها فیلم بسازد درباره اش قضاوت کرد.
فیلم صحنه جرم ورود ممنوع کاری است پلیسی که در تمام ابعادش می کوشد بر مولفه های این سینما پایبند باشد. معتمدی در جایگاه فردی که وظیفه سروسامان دادن به فیلمنامه را داشته بسیار کوشیده علاوه بر رعایت قواعد ژانر ساختار شکنی هایی را نیز در برخورد با شخصیت پلیس داشته باشد، اما معطوف شدن به سوی این قضیه سبب شده که کار از نقاط دیگری در روایت آسیب پذیر بنماید. همین نکته به ما یاد آور می شود که کم کم باید به سمتی برویم که از گروه های فیلمنامه نویسی به جای یک فیلمنامه نویس در فیلم هایمان استفاده کنیم، تا نقطه قوت در لحظاتی از فیلم به نقطه ضعف در فصل های دیگر نشود.
فیلم در روایت داستان خود با چگونگی روابط میان شخصیت ها آغاز می شود. اما پس از وقوع قتل و زمانیکه پای پلیس به داستان گشوده می شود، سیستم اطلاع رسانی برای مخاطب از طریق بازجویی های پلیس تعریف می شود. بنابراین شیوه چینش اطلاعات در فیلم کمی دو پاره به نظر می رسد. فیلمساز در بخش ابتدایی سعی داشته از طریق نشانه های بصری با مخاطب خود ارتباط برقرار کرده و حاصل زندگی شخصیت هایش را به او نشان بدهد. به طور مثال زمانیکه تصویر معکوس آیدا را همچون فیلم های هیچکاک در فنجان قهوه می بینیم به شکلی تلویحی در می یابیم او به زودی کشته خواهد شد و یا در فصل های آغازین فیلم تقریبا همه شخصیت های درگیر جنایت از پشت میله ها تصویر می شوند که این فصل ها اشاره به دربند بودن آنها دارد. این نشانه ها در قسمت بعدی داستان هم برای افزایش حس تعلیق و دلهره بیشتر شده و کارکرد خود را از دست نمی دهد. همانند فصلی که آیدا از پله های زیرزمین منزلش پایین می رود و این لوکیشن مالوف در آثار پلیسی گویا گوتیک وار شخصیت را به کام خود می کشد و ما دائم صحنه را آبستن یک حادثه می بینیم.
زمانی هم که پای پلیس به داستان گشوده می شود، درام از راه بازجویی های این دو پلیس بسط می یابد. در این قسمت بیش از هرچیز آنچه جالب توجه به نظر می رسد، شیوه حضور دو پلیس در فیلم است. ما در این فیلم با پلیس هایی روبه رو هستیم که با کمی خرق عادت در شخصیت پردازی تصویر شده اند. دو پلیس فیلم آدم های خسته ای هستند که اتفاقا نه از روی وظیفه شناسی و قهرمان پروری که کاملا از یک میل به اجبار و کارمند منشی به وظیفه خود عمل می کنند. همین نگاه سبب شده که در بسیاری از فصول آدم هایی دست و پا چلفتی و مضحک به نظر برسند. این خرق عادت در سینمای ایران جالب توجه است، اما چون با لحن فیلم که کاری کاملا جدی است فاصله می گیرد فضای فیلم را دو پاره می کند. البته ناگفته نماند که حضور و بازی حمید فرخ نژاد و پولاد کیمیایی را در نقش این دو افسر پلیس نمی توان از نظر دور داشت.
البته فیلم فارغ از آنچه آمد در برخی شرایط همچون سایر فیلم های ایرانی برخی از موقعیت ها را به دلیل سرخوش بودن از ایده تازه نیمه کاره رها می کند. در فیلم جایی پارسا به همکارش رضایی دستور می دهد دکتر نوبری را تعقیب کند تا سوءظن آنها به یقین تبدیل شود. اما رضایی در برخورد با موقعیتی دیگر این دستور را فراموش می کند و پارسا هم در صحنه های بعد هیچ توضیحی از وی نمی خواهد و قضیه به این شکل کاملا فراموش می شود.
شیبانی از نوجوانی در سینمای ایران زندگی کرده است و این یعنی تمام زیروبم ها و روابط را می شناسد. او می داند تا کجا باید در خدمت تهیه کننده و کجا خودش باشد. آفت حضور این گونه فیلمسازان از کودکی در سینما این است که آنها را تکنیسین به بار می آورد. شیبانی بسیار باید تلاش کند تا زیر این عبارت باقی نماند.