گفت و گو با کارگردان فیلم دل خون
محمدرضا رحمانی متولد 1350 درتهران است. تحصیلات او در رشته فرهنگ و ادب می باشد و فعالیت فیلمسازی خود را از سال 1366 آغاز کرده است. او در طول مدت فعالیت فیلمسازی خود آثاری چون گلدان و پنجره، بابا آب داد، مثل یک روز، و اما نون عروسک و فیلم نیمه بلند سپیده را کارگردانی کرده است. فیلم عروسک او در هشتمین جشنواره فیلم دفاع مقدس جایزه بهترین کارگردانی ویدیویی را دریافت کرد .“دل خون” دومین فیلم سینمایی بلند این کارگردان جوان بر پرده اکران است
نقدی به دنیای قوانین ناقص وعقیم
پس ازتولید و کارگردانی اثری همچون “ستایش” درقالب سینمای دفاع مقدس،چه شد که به این نوع از سینمای حرفه ای روی آوردید؟
درواقع ستایش،حرف و نگاه من به مقوله دفاع مقدس بود . این فیلم برایم ارزش های بسیاری دارد.درآن موقع بحث درمورد ستایش برایم دغدغه های تولیدش را به وجودآورد و با تمام انرژی مشغول به کار شدم.اما می دانستم که این کار من تجربه ای است در ژانر سینمای دفاع مقدس و ممکن است اصلا در کار بعدی ام به شکلی دیگر کار کنم واتفاقا در مورد”دل خون”هم همنین جریان رخ داد.درواقع دل خون مساله من شد.مساله ای که انگیزش های درونی ام را برای ساخت آن دوچندان کرد وهمین جا اعلام می کنم که معاوم نیست کار بعدی ام همچون “دل خون”یک اثر اجتماعی باشد.
آیا این تضادها دردنیای سینمایی خودتان آسیبی به وجود نمی آورد؟
هرکارگردانی آرزو دارد تا در آثارش به نحوی درمورد کلمه “تضاد”حرف بزند.هرکارگردانی دوست دارد که کارهایش یکی از دیگری متضاد تر باشد تا تجارب گرانبهای خود را زندگی ودیگرکارهای پیش رو به کار بندد.اما اگر منظور از این سوال دنیای درونی من کارگردان است باید بگویم که خیر. دیدگاه شما را می توانم حدس بزنم. ببینید هرکارگردانی برای کارهای خود نیاز به مولفه هایی دارد.این شاخصه ها در طول تولید کارهای متفاوت به دست می آید و غالبا این طور نیست که خود کارگردان تصمیم به تولید آن بزند.البته ناگفته نماند که استفاده از برخی میزانسن ها،بازیگران،رفتارهای دوربین ودرنهایت لوکیشن ها منحصر به کارگردانی می شود.اما دراین مورد هم چنین است.مثلا شما بادیدن حال و هوای فیلم های وودی آلن بدون درنظر گرفتن تیتراژ واسامی که گروه تولید را معرفی می کند متووجه می شوید که این شاخصه های ا زآن وودی آلن است.برگمان و هیچکاک وبسیاری دیگر هم به این گونه هستند.این مساله در نهایت مهارت کارگردان برای مخاطب به ارمغان می آید.حالا اینکه این کارگردان در چه سبک و روشی به کار می پردازد مساله ای است شخصی با درنظر گرفتن توانمدی های او.
ایده اولیه “دل خون”ازکجا می آید؟
دل خون درواقع نقدی است به دنیای قوانین ناقص وعقیم. به واقع این فیلم درد بسیاری از هموطنان ما است که چرا برای یک عمل جنون آمیز عکس العمل مالیخولیایی نشان داد.قصاص به خودی خود یک قتل است وعمل و تبلیغ وآن قتلی دیگر.ایده اولیه این فیلم هم با دیدن یک اعدام درذهنم کاملتر شد و تصمیم به پرداخت آن گرفتم.
به عقیده ی من فیلم در بخش سناریو دارای مشکلاتی است که برای تماشاگر غیر قابل هضم است. بخش عمده آن مربوط به دنیای شخصی وکاری وکیل(الناز شاکردوست) دربرخورد با عماد(حامدبهداد)می باشد.
تقاطع درزندگی خصوصی وکاری وکیل به موازات شکل درام پیش می رود وبه اعتقاد من تکمیل کننده نقصانهای موجود درزندگی این افراد درفیلم است.وکیل در زندگی خود دچار مشکلاتی است که برای فرار از آنها شاید به دنیای کاری خود متوسل شده است.اودردنیای کاری خود هم به مشکلاتی بر می خورد که درزندگی خصوصی کسی را برای حمایت پیدا نمی کند.به همین دلایل است که نقاط تلاقی دنیای کاری وزندگی برای او سنگین وترس آور نشان داده شده است.
شخصیت های داستان فیلم منفی نیستند و هریک به خودی خود دچار معصومیتی هستند که مخاطب را با خود به خلوت می کشانند.این شکل شخصیت پردازی سازه های فیلم را تقربا به درستی در کنار یکدیگر چیده است.
بله.هریک از انسان های موجود درفیلم برای کارهای خود دلایلی دارندکه مخاطب را با خود همراه می کنند.عماد به همسر خود مشکوک است واو را به دلایل وشواهدی که دارد به قتل می رساند.البته نفس قتل درفیلم نقد می شود اما دنیای عماد برای تماشاگر قاتبل احترام می شود.وکیل هم به خاطرنجات جان یک انسان تلاش می کند وهمه مسائل دیگر را فعلا به عماد ترجیح می دهد.مطرح ساختن داستان عماد توسط وکیل به همسر خود باعث ایجاد اختلالاتی درزندگی زن وشوهری آنها شده است که هرکدام به دیگری حق می دهد ودیگران هم به هریک از آنها.این جریانات درمورد تک تک افراد خانواده مقتول هم ناشی می شود.
یکی از مشکل ترین سکانس های “دل خون”سکانس پایانی فیلم است. جایی که عماد برای اعدام به آن محوطه باز راهی می شود.
بله.آن سکانس نه تنها سخت بلکه با بازی بهداد دیدنی هم شده است.هنگام فیلمبرداری تصمیم برآن شد تا چندان سخت نگیریم واجازه دهیم هرآنچه که از درون بازیگر می آید تصویر شود. بنابراین با طراحی یک خط کلی آن قسمت را ضبط کردیم.
فضای سرد آنجا هم درخدمت سکانس فینال است.
بله.می توانستیم آن را درفضای بسته هم ضط کنیم اما آب وهوا وطبیعت موجود در پیرامون زندان تاثیر دوچندانی برای تماشاگر می گذاشت.
بسیاری از مخاطبان فیلم “دل خون”با تماشای آن درمورد انتخاب بازیگران توسط کارگردان نکات منتقدانه ای را داشته و درمورد عدم نزدیکی جنس بازی ها با یکدیگر بحث می کردند.خودتان فکر نمی کنید پس ازواکنش های مخاطبان دراین روند کمی دچار شتابزدگی شده اید؟
درمورد انتخاب تک تک این دوستان بحث و مشورت صورت گرفته است.الناز شاکردوست را به دلیل آرامشی که درچهره داشته ونگاه ریزبینانه ای که به نقش های دارد انتخاب کرده ام.پوریا پورسرخ بازیگر توانایی است و احساسم این بود که با شاکردوست می توانند مکمل های مناسبی را طراحی کنند و اتفاقا به نظرم چنین شد.درمورد توانایی های بهداد هم که دیگر بحثی ندارم.
شکل بازی بهداد در”دل خون”ستایش انگیز است.می خواهم بدانم در ارائه این نوع بازی تا چه اندازه کارگردان به او کمک کرده وتا چه میزانی این نوع از بازی مربوط به خلاقیت بازیگر است؟
زمانی که فیلمنامه را به حامد بهداد سپردم او با پیشنهادات فراوانی نزد من آمد.البته نسبت به بسیاری از نظرات او شگفت زده شدم وبخش عمده ای را هم درفیلم ارائه دادیم.بخشی دیگر از کاراکتر هم درفیلمنامه توضیح داده شده بود و دیگر نقاط تاریک شخصیت عماد با سروکله زدن پیدا می شد.
صداسازی بهداد برای نقش عماد پیشنهاد چه کسی بود؟
چیزی که درفیلم می بینید صدا سازی نیست بلکه لحنی از گفتار است که پیشنهاد خود بهداد بود.ازویژگی های این لحن مقطع بیان کردن کلمات وجملات است.امتحان سختی برای میز منوتاژبود والبته راه رفتن روی طناب باریک ولی شدنی به نظر می رسید.
درمورد وضعیت اکران فیلم مشکلی ندارید؟
خوشبختانه هروز میزان فروش فیلم بالاتر می رود.معتقدم فیلم خوب تماشاگر خود را به همراه می آورد .اگر چه بهترین زمان اکران تعطیلات نوروز محسوب میشود، اما با این حال اکران تابستان هم حتی اگر مقارن با ماه مبارک رمضان شود برای دیدن فیلم بد نیست و من فکر میکنم “دلخون” در فصل مناسبی اکران شده است. در هر صورت تمام کارگردانها آرزو دارند که فیلمشان در بهترین زمان و بهترین شرایط اکران شود، اما به هر حال اکران نوعی رقابت است که در آن سینماداران، شورای صنفی نمایش پخشکننده هم دخیل هستند.