جشنواره/1 ♦ تئاتر

نویسنده
رضا بهاری

گویا هنوز تمرین می کنیم. تمرین می کنیم که چگونه باید یک جشنواره را اجرا کنیم. قواعد را بعد از بیست و هفت دوره ‏هنوز بلد نیستیم. بسیار سفر خارجی رفته ایم. اما حواس مان به جلو، روی سن نبوده است. حواس مان همیشه جای ‏دیگری بوده. این ظاهرا یک درد تاریخی است. حالا بیست و هفتمین سالی رسید که جشنواره برگزار می کنیم. بیایید آن ‏را با دوره های اوایل دهه 1360 مقایسه کنیم و ببینیم آیا ما هم با این سال ها بزرگ شده ایم؟

teatr1.jpg


‎ ‎داستانی کوتاه از یک جشنواره تئاتر‏‎ ‎

حتما شنیده اید که می گویند سالی که نکوست…… اگر معنای این ضرب المثل را نمی دانید کافی بود سری به افتتاحیه ‏جشنواره تئاتر فجر بزنید تا با این شکرپاره زبان پارسی آشنا شوید.‏

یک افتتاحیه نظامی. گروه مارشی که از ارتش آمده اند در محوطه باز مقابل تئاتر شهر دائم می نوازند. صندلی هایی ‏اطراف محوطه چیده شده اما هیچ کس جایی برای نشستن ندارد.‏

هنرمندان و مسئولین به اطراف پراکنده شده اند. اضافه براین از هرسوی محوطه مقابل تئاتر شهر صدایی به گوش می ‏رسد که نمی گذارد مخاطبان تمرکز کنند. به این ها بیفزایید گمشدن الواح مربوطه توسط مجریان را و اینکه مجری ‏مجبور شود کلی آسمان و ریسمان را به هم ببافد تا آنها پیدا شوند.‏

این بی نظمی روز آغازین تا روز های بعد نیز گریبانگیر جشنواره امسال بود. طبق معمول برای سالن ها بیشتر از ‏ظرفیت بلیت فروخته اند. ‏

‏1- داخلی- شب- سالن انتظار تالار چهارسو‏
محمد رحمانیان نمایش مانیفست چو را روی صحنه می برد. تماشاگری با برنامه ریزی قبلی به تالار انتظار می آید. ‏درها بسته است. تعجب می کند. به راهنمای تالار می گوید هنوز که زمان داریم پس چرا……. راهنما می گوید سالن ‏دارد منفجر می شود. کلی مهمان خارجی بدون برنامه ریزی قبلی آمده اند. نمی شود داخل شوید…… تماشاگر می گوید ‏من بلیت این کار را خریده ام… راهنما می گوید آنها هم بلیت داشتند. بفرمایید بیرون….. و به این ترتیب تماشاگر یاد ‏روزی می افتد وکه به گیشه تئاتر شهر آمده بود و پس از اینکه توانسته بلیت نمایش مورد علاقه اش را خریداری کند ‏خوشحال به منزل بازگشته بود……‏

teatr2.jpg


‏2- شب - خارجی- حیاط تئاتر شهر‏
مدیر و حراست سالن چهارسو فریاد می کشند درها را هل ندهید به خدا ظرفیت سالن بیش از حد ظرفیت تکمیل شده ‏است. تعدادی از آهن های بالای درب ورودی می شکند. خیل بیشماری از تماشاگرانی که بلیت در دست دارند می ‏خواهند دروغ و خشکسالی محمد یعقوبی را ببینند. ‏

بازهم بلیت بیش ازحد فروخته شده. مردی آرام آرام از پله ها بالا می آید و به سوی حضار فریاد می زند بروید گیشه ‏بلیت هایتان را شماره کنید برای سانس بعد. ‏

حسین مسافرآستانه دبیر جشنواره دوان دوان می رسد. آخر امسال به او گفته اند جشنواره باید در آرامش کامل برگزار ‏شود. لبخندی می زند و می گوید: این اتفاق در هر جشنواره ای طبیعی است! من از گروه می خواهم یک سانس اضافه ‏اجرا کنن تا همه این نمایش را ببینند. ‏

فکر می کنم زمزمه های توقیف نمایش را آنها هم شنیده اند. محمد یعقوبی کارگردان کار سانس سوم را قبول نمی کند و ‏عده ای همچنان بلاتکلیف می مانند در سرما. آنها هم یاد روزی می افتند که برای پیش خرید بلیت ها آمده بودند. مسافر ‏آستانه می گوید: چون می دانستیم از این نمایش ها استقبال می شود اصولا بلیت زیادی نفروخته ایم.‏

در کنار این دو پرده خبر می رسد که کارت ها و بلیت های جشنواره را جعل کرده اند. مسافر آستانه و پلیس وارد ‏عملیات می شوند و جاعلان را بازداشت می کنند. اما کلی کارت و بلیت جعلی بین مردم پخش شده. دبیر جشنواره اعلام ‏می کند بلیت های مهمان دو نمایش کو کوی کبوتران حرم و خاطرات پیرمرد ترسو اعتبار ندارد……..‏
جالب اینکه این اتفاق ازدحام در مورد چند کار محدود بیشتر تکرار نمی شود. سالن های دیگر تقریبا کم جمعیت ‏اجراهای خود را سپری می کنند. بخصوص تالار سنگلج.‏

teatr3.jpg


‎‎دست نوشته های پیدا شده در ساراگوزا‏‎‎

از این نکته که بگذریم کارگاه های آموزشی و سمینار ها هم بجز یکی دومورد اغلب خالی هستند. دردناک که یکی از ‏قلت حاضرین اصولا تشکیل نمی شود. ظاهرا تماشاگران دوست دارند به جای سخنرانی کارها را ببینند و از همین رو ‏نمایش های خارجی تقریبا بیشترین مخاطب را دارند. ‏

نمایش دست نوشته های پیدا شده در ساراگوزا کار پاول ژکوتاک که یکی از نمایش های خیابانی یخش بین الملل است ‏تقریبا مملو از تماشاگر است. این نمایش شب ها در سرما اجرا می شود و این نکته برای مسئولین جشنواره که بخشی را ‏به تئاتر خیابانی انقلاب اختصاص داده اند و کمتر مورد توجه قرار می گیرد بسیار پیش بینی نشده است.‏

بعد از نمایش های خارجی بیشترین استقبال به نمایش هایی معطوف می شود که نو آوری هایی در اجراهایشان به دست ‏آورده اند. بازگشت دو کارگردان به تئاتر یعنی علیرضا نادری و دکتر علی رفیعی نیز میمون است. اگرچه شنیده می ‏شود رفیعی با مدیر تالار وحدت که پیش تر از مامورین حراست در وزارت ارشاد بوده بگو مگو هایی هم داشته است. ‏در نهایت همه چیز سامان می یابد. به بی نظمی عادت کرده ایم. نمی توانیم منظم باشیم و الگوی واحدی را در رفتارمان ‏رعایت کنیم. دبیر جشنواره تئاتر فجر گفته بود که بی نظمی در هر جشنواره ای طبیعی است……‏