مریم معترف بعد از نمایش گوشه نشینان آلتونا که در تئاترشهر اجرا شد این بار سراغ متنی از ماکس فریش رفته و دیوار چین این نویسنده را در تالار مولوی روی صحنه برده است. این نمایش قرار بود خرداد ماه امسال روی صحنه برود که این زمان تا آذر ماه به تعویق افتاد. از مهم ترین مشخصه های این نمایش بازگشت بیژن امکانیان پس از چندین سال به صحنه نمایش است.
دیوار چین
کارگردان: مریم معترف. نویسنده: ماکس فریش. ترجمه: محمد حفاظی. موسیقی متن: هادی فرشچی. بازیگران: بیژن امکانیان، رضا فیاضی، اسماعیل بختیاری، مریم معترف، تبسم هاشمی، افشین زارعی، یاسمن نصرتی، مجید ستایش، میترا آسیایی، رضا علوی، علی رجایی، وحید حسنزاده، منیژه داوری، سیاوش خادمحسینی، منا شمسالدینی، اکبر مددیمهر، حسین شفیعی، محمد فیاضی، مهدی رحیمی، کامبیز طلایی، محمد محمدی، هادی کاظمی، حمیدرضا اسلامی، عباس رزیجی و مهدی مشهور.
این نمایش در یک بالماسکه تاریخی میگذرد که شخصیتهای تاریخی چون ناپلئون، بروتوس، کریستف کلمب، کلئوپاترا، دون ژوان، فیلیپ، رومئو و ژولیت و… به مناسبت افتتاح دیوار چین در آن شرکت دارند. ماکس فریش به شخصیتهای این نمایش، شخصیت دیگری را نیز افزوده که امروزی یا روشنفکر نام دارد و به عنوان نماینده نسل جوان و اندیشمند معاصر محسوب میشود. او در برابر خطرات تاریخ زمانهاش لب به اعتراض میگشاید و از سلاطین و حکام مستبد میخواهد که هرگز دیگر باز نگردند چرا که امروز با تجهیزات مدرن جنگی از قبیل بمب نیتروژنی یک بوالهوسی از طرف شخصی مستبد یا یک حمله عصبی و خشم ناشی از جنون کافی است تا فاتحه دنیا خوانده شود.
مرور تاریخ روی صحنه
مریم معترف چند سال پیش بود که اجرایی به یادماندنی از گوشه نشینان آلتونا را روی صحنه برد. نمایشی که متنی سخت دارد، اما معترف توانسته بود با جذابیت های بصری و فضاسازی و بازی های جذاب کسالت متن را از میان ببرد. اجرایی هم که او از نمایشنامه متفاوت ماکس فریش، دیوار چین، ارائه می دهد داستانی اینگونه دارد. او سعی کرده با کشش اجرای نمایش های سنتی ایرانی به بازخوانی تازه ای از این متن دست یابد.
نمایشنامه دیوار چین اگرچه رویکردی تاریخی دارد اما پلات چندان مشخصی را نمی توان برای آن متصور شد. نمایش چندین شخصیت و برهه تاریخی را در بر می گیرد تا بتواند به مقصودی که مد نظر نویسنده بوده دست یابد. بنابراین متن این فضا را خالی می کند تا هر کارگردانی بتواند با توجه به سلیقه خود آن را مورد اجرا قرار دهد و شیوه ای که معترف برگزیده نشان می دهد تحلیل وی از متن اشتباه نبوده و راه به بیراهه نبرده است.
ما در نمایش دیوار چین با نوعی پارودی اشخاص تاریخ روبه رو هستیم. آدم هایی که به بهانه ساخته شدن دیوار بزرگ چین به دعوت امپراطور دور هم جمع شده اند تا نویسنده بتواند داستان تاریخی آنها را مورد بازخوانی متفاوتی قرار دهد.
یکی دیگر از تم های این نمایشنامه را می توان در تقابل قدرت و حقیقت جست و جو کرد که معترف می کوشد با زبان نمایشی آن را از حالت شعاری خارج کرده و به مدد زبان نمایشی به مخاطب عرضه دارد. در آغاز نمایش فضایی شبیه به یک بالماسکه دارد که پس از مدتی بیژن امکانیان در حکم راوی داستان به صحنه وارد شده و نقال وار شروع به روایت داستان می کند. این استفاده از شیوه نقالی همان ابتدای کار نوعی فاصله گذاری را برای مخاطب ایجاد می کند که این فاصله گذاری بیش از هر چیزی به تماشاگر یاد آوری می کند که مشغول تماشای یک روایت و داستان است. از اینجا معترف تکلیف خود را با بیننده اش روشن می نماید که آنچه می بیند یک روایت بازسازی شده است و تماشاگر باید با قواعد نمایشی به متن بنگرد.
بیژن امکانیان اگرچه سال هاست روی صحنه حاضر نشده اما در این بازگشت حضوری قابل تامل دارد. زمانی که او در آغاز شروع به روایت و نقالی می کند فیزیک و بیانش به درستی در راستای نقش قرار می گیرد. او قرار است علاوه بر نقالی وظیفه ایفای نقش روشنفکر را نیز برعهده داشته باشد که در این راستا موفق عمل می کند. امکانیان در برخورد با شخصیت های مختلف تاریخی رویه متفاوتی را در بازی پی می گیرد و گرافیک تصویری که این بازی با دیگر شخصیت ها بخصوص نقش حاکم چین که رضا فیاضی نقش او را بازی می کند تصویر سازی های مناسبی را برای کارگردان به دست می دهد.
البته معترف به جز بازی سازی ها از شیوه های دیگری نیز در تصویر سازی بهره می گیرد. او در میانه های نمایش از چند صحنه حرکت رقص استفاده کرده که این حرکات می تواند با توجه به نوع رنگ لباس های هر دوره تاریخی به تصویری مشخص منجر شود.
در راستایی دیگر نیز معترف هرجا که حدس می زده ممکن است مخاطب دچار ملال شود آگاهانه داستانی طنز را پر رنگ تر کرده که تماشاگر بتواند تا انتهای کار او و گروه را همراهی نماید.
اما همین امکان ترس خسته شدن تماشاگر باعث شده نمایش در برخی لحظات اندک نتواند به عمق برود. یعنی کارگردان ترجیح داده به جای اینکه تفکر تماشاگر را معطوف به کنهماجرا کند این وظیفه را به بیرون سالن واگذارد و تنها در این لحظات درون سالن نمایش تماشاگر خود را سرگرم کند.
با این وجود، همین که مریم معترف توانسته متنی از ماکس فریش را این گونه با نمایش های ایرانی آداپته کند جای تامل دارد.