فعالیت های زنان در100 سال اخیر

نویسنده

rosaamjadian.jpg

زارا امجدیان

به گواهی تاریخ، از دیرباز در کشور ما زنان از حضور در خیابان منع می‎ ‎شده اند. مکان امن و مورد پذیرش ‏جامعه برای زنان، فقط اندرونی خانه ها بوده است‏‎. ‎اندرونی منازل، محل مناسبی برای زنان شمرده می شد تا از ‏هر گونه ارتباط با مردان در‎ ‎امان باشند. در خانه زنان حتا اجازه پذیرایی از میهمانان مرد را هم نداشتند. این‎ ‎رسم ‏تا دوره پهلوی و به خصوص در میان طبقات پایین تر جامعه ادامه داشت. و اگر زنان‎ ‎به بیرون رفتن از منزل، ‏ناگزیر می شدند مردانی به عنوان حامی را “باید” در کنار خود‏‎ ‎می داشتند، در غیر این صورت ماموران نیروی ‏انتظامی، رفت آمدهای زنان را کنترل می‎ ‎کردند. در آن دوران “سوار شدن زن و مرد به یک درشکه، اگرچه زن ‏و شوهر و برادر و‎ ‎خواهر بودند، ممنوع بود” (ناهید، ص 19) بدرالملوک بامداد در کتاب بیداری زنان این‎ ‎شرایط ‏را به طرزی تکان دهنده توصیف می کند‏‎:‎

در خیابان های پرجمعیت تهران مانند لاله زار و شاه آباد و امیریه، عصرها مقرر بود مردها از طرفی و زن ها ‏از طرف دیگر عبور کنند. راه رفتن مردها و زن‎ ‎ها از یک سمت از ساعت 4 بعد از ظهر قدغن میشد. اگر احیانا ‏زنی می خواست به خانه خود‏‎ ‎سمت دیگر خیابان یا به داروخانه برود از آقای پاسبان کسب اجازه می کرد. زیر ‏نظر و‎ ‎مراقبت او با عجله به سوی دیگر شتافته و به سرعت مراجعت می کرد. چه بسا اوقات صدای‎ ‎آمرانه پاسبان ‏به گوش زنهای باشخصیت می رسید که می گفت: “باجی رو تو بگیر”، یا “ضعیفه تندتر راه برو”.( بامداد، ‏ص.21) در چنین شرایط حقارت باری سخن گفتن از‏‎ ‎اعتراضات خیابانی زنان شاید اغراق به نظر برسد اما زنان ‏این مرز و بوم، در دوران‎ ‎لغو قرارداد رژی و پس از آن در دوران مشروطه و در جریان تدوین قانون اساسی، به‎ ‎گواهی تاریخ، نقش و تاثیری انکار ناپذیر در تحولات داشتند‎.‎

‎ ‎حضور زنان در خیابان برای اعتراض به قرارداد‏‎ ‎رژی‎ ‎

در جریان قرارداد رژی یعنی در سال 1269 که ناصرالدین شاه امتیاز خرید‎ ‎و فروش توتون و تنباکو را به یک ‏شرکت انگلیسی واگذار کرد، اعتراضات مردمی شکل گرفت‏‎. ‎میرزای شیرازی فتوای تحریم استفاده از تنباکو را ‏صادر کرد و میرزا آشتیانی یکی از‏‎ ‎روحانیون تهران توسط ناصرالدین شاه تبعید شد: “نزدیک ظهر زنان دسته ‏دسته به منزل‎ ‎میرزای آشتیانی می آیند. وقتی جمعیت زیاد می شود، زنها ا زجلو و مردان از دنبال به‎ ‎طرف قصر ‏سلطنتی روانه می گردند… زنها وقتی به سبزه میدان رسیدند، بدون معطلی به‏‎ ‎بازار ریختند و بعضی از دکان ها ‏را که هنوز باز بود، بستند” در این گیر و دار‎ ‎حاکمان وقت کوتاه می آیند و خطاب به زنان می گویند: “همشیره ها ‏شاه بابا فرمودند، فرنگی ها را بیرون می کنم. هیچ یک از علما را نمی گذارم بیرون بروند، خاطرتان جمع‎ ‎باشد. ‏این همه فریاد و فغان نکنید.” پس از آن زنها به طرف مسجد شاه راه می افتند‏‎. ‎امام جمعه مسجد مردم را به آرامش ‏دعوت می کند اما “وقتی زنها او را بدین حال دیدند، شروع به فحاشی کردند… و چند نفر به طرف منبر دویدند و ‏امام جمعه را پایین‎ ‎کشیدند”. پس از آن زنان به سوی میدان ارک برمی گردند و فریاد می زنند: “ما شاه را‎ ‎نمی ‏خواهیم” (ناهید، ص. 30-34)‏

‎ ‎زنان در بلوای نان در آذربایجان‎ ‎

کمبود نان در تبریز در دهه 1280 شمسی یکی از مشکلاتی بود که بخشی از‏‎ ‎آن ناشی از وجود محتکران آرد بود. ‏کمبود نان د رتبریز بارها آشوب به پا کرده بود که‎ ‎در این شورش ها زنان تبریز به رهبری زینب پاشا نقش فعالی ‏را بازی کردند. “در یکی از‏‎ ‎این آشوب ها برای نان در حدود سه هزار زن چوب به دست در بازارها به راه ‏افتادند و‎ ‎کسبه را به بستن دکان و پیوستن به راهپیمایان مجبور کردند. حکومت قشون مراغه را خبر‎ ‎کرد. دستور ‏تیراندازی داده شد. در دم پنج زن و یک سید کشته شدند. در این جا روحانیت‎ ‎معترض هم علیه مجتهد بزرگ به ‏زنان پیوست و در قونسولگری روس تحصن کردند” (همان‎ ‎کتاب، ص 44) در این میان زینب پاشا در روزهای ‏قحطی و گرسنگی، انبار غله محتکران را‎ ‎شناسایی می کرد و در فرصت مناسب به همراه دیگر زنان تبریز به ‏آنجا حمله می برد که‏‎ ‎یکی از این حملات در مرداد 1277 ش. به انبار نظام العلما یکی از مقتدران و محتکران‎ ‎تبریز بود. درگیری سختی بین سربازان و زنان به وجود آمد که سرانجام انبار انباشته‎ ‎از گندم به تصرف زینب و ‏زنان دیگر درآمد و گندم ها بین مردم تقسیم شد. (همان، ص‎ 52-53‎‏)‏

‎ ‎زنان در دوران مشروطیت‎ ‎

از همان آغاز انقلاب، گروهی از زنان آزادیخواه تهران به طرفداری از‏‎ ‎انقلابیون درگیر جنبش مشروطه شدند. ‏ناظم الاسلام کرمانی در زمان تحصن مشروطه خواهان‏‎ ‎در سفارت انگلیس می نویسد: “طایفه زنها هم گفتگویی ‏بین آنها هست که بیایند در‎ ‎خیابان علاءالدوله که متصل به سفارتخانه است چادر بزنند اما مسولان سفارت انگلیس ‏به‎ ‎متحصنین در باغ سفارت توصیه میکنند که بهتر است زنها از این فکر منصرف شوند”. کرمانی چند روز بعد ‏باز می نویسد: “زنها خیال اجماع و بلوایی دارند برای آنکه‏‎ ‎شوهران آنها مدتی است در سفارتخانه مانده اند…“‏

در آثار مکتوب در باره وقایع و حوادث مراحل اول انقلاب مشروطیت باز‎ ‎می خوانیم که زنان معترض ایرانی از ‏روحانیون طرفدار جنبش حمایت می کرده اند. در‎ ‎رابطه با اعتصابات مسجد شاه تهران، احمد کسروی می نویسد: ‏‏”بزازان چادر بزرگی آورده‏‎ ‎و در حیاط مسجد افراشتند و سماور و کاچال آنچه می بایست از خانه ها آوردند.و در ‏این‎ ‎پیشامد زنان پا در میان داشتند و در آوردن ملایان به مسجد با مردان همراهی می کردند‏‎ ‎در مساجد نیز کسانی ‏از آنان می بود”.‏

در همین رابطه عبدالحسین ناهید هم می نویسد: “زنان اغلب عهده دار‎ ‎حفاظت از جان روحانیون مبارز بودند. ‏منجمله زن بزن بهادری بنام زن حیدر خان تبریزی‎ ‎از طرف زنان تهران وظیفه داشت تا به همراه گروه دیگری ‏از زنان چماق به دست از‎ ‎روحانیون طرفدار جنبش در پای منبر دفاع کند.”(آفاری، ص 11-12)‏

هر چند در بسیاری از این دست حرکت های اعتراضی و خیابانی، زنان‎ ‎عموما تحت تاثیر روحانیون و مردان ‏مشروطه خواه قرار داشتند و از سوی آنان خواست های‎ ‎مستقل و مشخصی در ارتباط با حق و حقوق زن ایرانی ‏مطرح نشد و فقط همپای مردان از هدف‏‎ ‎های عمومی انقلاب پشتیبانی کردند، با این حال، حضور زنان در خیابان ‏و عرصه عمومی‎ ‎جامعه، بی شک دستاورد مهم این دوره از فعالیت های زنان به شمار می آید. حضوری که در‏‎ ‎سالهای بعد منجر به پیدایش انجمن های مستقل زنان شد و یک دوره ماندگار و غرور آفرین‎ ‎از فعالیت های مستقل ‏زنان را رقم زد‎.‎

‎ ‎اولین تجمعات زنان در دفاع از‎ ‎مشروطبت‎ ‎

در آستانه انقلاب مشروطه زنان امیدوار بودند که انقلاب، شرایط زندگی‎ ‎فردی و اجتماعی آنان را بهبود بخشد و ‏به تحقیر و ستم نسبت به آنان خاتمه دهد. در‎ ‎ابتدا امید زنان به آن بود که مجلس شورای ملی به حمایت از تشکیل ‏انجمن های زنان و‏‎ ‎مدارس دختران برخیزد. در نامه ای خطاب به سید محمد طباطبایی در روزنامه مجلس، یکی‎ ‎از زنها تقاضا کرد که دولت جدید مسولانه رفتار کند و دستاوردهای اجتماعی- سیاسی‎ ‎انقلاب را در رابطه با ‏‏”حقوق زنان” نیز تعمیم دهد. جواب مجلس آن بود که با “تربیت‎ ‎زنان در امور اطفال، خانه داری، حفظ ناموس و ‏علومی که راجع به اخلاق و معاش خانواده‏‎ ‎باشد” موافق است، اما “در امور خاصه رجال، از قبیل علوم پلتیکی و ‏امور سیاسی فعلا‏‎ ‎مداخله ایشان اقتضا ندارد”.‏

در اعتراض به پاسخ مایوس کننده مجلس، خود زنها دست به کار شدند. در‎ ‎ژانویه (1907م /1325 ه.ق) یکی از ‏نخستین تجمع های اعتراضی زنان در تهران شکل گرفت‏‎ ‎که قطنامه ای در مورد “لغو جهیزیه سنگین و حق ‏تحصیل زنان” تدوین کرد. همزمان با این‎ ‎گردهمایی چندین انجمن زنان در تهران و برخی شهرستانها تشکیل شد ‏که از آن میان باید‎ ‎از انجمن های ذیل نام برد: “انجمن آزادی زن”، “اتحادیه غیبی نسوان”، “انجمن مخدرات‎ ‎وطن”، و‎…‎

در این دوره، تجمع های اعتراضی زنان به طور روز افزون، تداوم و حتا‎ ‎گسترش می یافت از جمله در واکنش به ‏مخالفت سرسختانه محمد علی شاه و متحدانش با متمم‏‎ ‎قانون اساسی است که تجمعاتی از سوی زنان برگزار می ‏شود. مخالفت پادشاه باعث می شود‏‎ ‎که مشروطه خواهان با بسیج نیرو به سازماندهی تظاهرات و تحصن های ‏متعدد دست بزنند، زنان مبارز هم با تمام وجود‎ ‎و بضاعت خود به یاری مشروطه خواهان می شتابند و نقش در‏‎ ‎خور توجهی ایفا می کنند. ناگفته نماند که برخورد مشروطه خواهان با حضور زنان در این‎ ‎تظاهرات متفاوت بود. ‏در تهران “زن ها در روز چهارشنبه (2 ربیع الثانی 1325 ه.ق/15‏‎ ‎مه 1907 م) ازدحام غریبی کرده به ‏بهارستان آمده مطالبه قانون اساسی نمودند، و با‎ ‎کمال تعجب از برخی نمایندگان مجلس شورا “در ازاء این حرکت ‏مردانه، جواب «محرک‎ ‎دارید» شنیدند”. (خسروپناه، ص 56)‏

البته این مسئله فقط به تهران محدود نمی شد و در دیگر مناطق کشور، مانند: تبریز، رشت، شیراز و اصفهان هم، ‏زنان پا به پای مردان در مطالبه (متمم‎) ‎قانون اساسی در اعتراضات شرکت کردند. برای نمونه در 13 ربیع الثانی ‏‏1325 ق. روزنامه‎ ‎انجمن از جوش و خروش زنان در تبریز برای تصویب متمم قانون اساسی خبر می دهد: “حتا‎ ‎طایفه نسوان با بچه های شیرخوار در مساجد محلات جمع” شده اند‏‎.‎

از جمله این اعتراضات می توان به تحصن تاریخی زنان در “میدان‎ ‎بهارستان” در دفاع از قانون گذاران مشروطه ‏خواه، و در حمایت از مجلس شورا در مقابل‎ ‎زورگویی های پادشاه، تاکید کرد. فردای آن روز، روزنامه حبل ‏المتین در شماره 27‏‎ ‎خود، آن واقعه تاریخی را اینگونه توصیف می کند: “روز یکشنبه13 ربیع الثانی 1325‏‎ ‎قریب پانصد نفر زن در جلوخان بهارستان جمع شده فریاد عامه به زنده باد مشروطیت، پاینده باد قانون، نیست و ‏نابود باد استبداد، معدوم باد مستبدین، بلند بود”.(همان، ص 59)‏

‎ ‎اعتراض های نمادین برای مقابله با فرهنگ مکتوب‎ ‎پدر سالاران‎ ‎

جمعیت نسوان وطن خواه برای مقابله با فرهنگ مردسالار نه تنها در جلسه‏‎ ‎های مخفی و نیم علنی به بحث و ‏برنامه ریزی می پرداختند بلکه در مواردی هم به اعتراض‏‎ ‎های سمبلیک دست می زدند. از جمله اقداماتی که ‏جمعیت نسوان وطن خواه ایران در طول‎ ‎حیات خود به عمل آورد و انعکاس گسترده ای در افکار عمومی داشت؛ ‏سوزاندن نسخه هایی‎ ‎از کتابچه «مکر زنان» در میدان توپخانه تهران بود که در آن روزگار عملی شجاعانه‏‎ ‎محسوب می شد و جنجال زیادی هم به پا کرد.. «محترم اسکندری و سایر بانوان عضو، هر یک‎ ‎مقداری از آن ‏جزوه ها را جمع آوری کرده و در میان میدان آتش زدند».این عمل که تا آن‎ ‎زمان بی سابقه بود، «تولید هیاهوی ‏زیادی کرد و محترم خانم را به نظمیه کشیدند. در‎ ‎آنجا از موقع استفاده کرد شروع به تبلیغ نمود و اظهار کرد این ‏عمل ما برای دفاع از‏‎ ‎آبروی مادران و خواهران شما است. ما هم مثل تمام انسان ها عقل داریم، مکاره نیستیم.‏‎ ‎سخنان پرشور و حرارت و تاثر آمیز او در افسران نظمیه اثر کرد و آن ها را به حمایت‎ ‎از او برانگیخت» (همان، ‏ص 187‏‎)‎

‎ ‎انجمن مخدرات وطن و دفاع از استقلال‎ ‎ملی‎ ‎

برکناری محمد شاه و استقرار نظام پارلمانی در ایران، فرصت تاریخی را‏‎ ‎فراهم کرد تا فعالان سیاسی و اجتماعی ‏در جهت نوسازی جامعه ایران فعالیت کنند. جنبش‎ ‎زنان نیز از این امر برکنار نماند؛ زنان آزادی خواه و مبارز با ‏توجه به تجربه های‎ ‎گذشته شان، تلاش می کردند تشکل هایی را برای خود به وجود آورند، از جمله دستاورد‎ ‎این ‏تلاشها برگزاری جلسه های اجتماعی و فرهنگی توسط بی بی خانم وزیرف و تشکیل انجمن‎ ‎مخدرات وطن است. ‏اولویت ها و هدف های اساسی انجمن مخدرات وطن، سازماندهی فعالیت های‎ ‎عام المنفعه و خیریه و ارائه خدمات ‏به زنان و دختران، تحریم کالاهای خارجی و توزیع‎ ‎منسوجات وطنی بود و در ضمن نگاهی هم به مشارکت در ‏امور سیاسی کشور داشت‏‎.‎

در پاییز 1911 دولت روسیه، (با همراهی دولت انگلیس)، به مجلس شورای‎ ‎ملی اخطار داد که مورگان شوستر ‏آمریکایی ـ مشاور مالی دولت ایران ـ باید از کشور‎ ‎اخراج شود همچنین در این اولتیماتوم خواستار سلب برخی ‏اختیارات مجلس شورا نیز شده‎ ‎بود. مردم در مقابل اخطار قلدرمنشانه روس ها پایداری و مقاومت کردند. در ‏تظاهرات‎ ‎متعددی که در دسامبر1911 به منظور اعتراض به این التیماتوم برگزار می شد انجمنهای‎ ‎زنان ـ به ‏خصوص انجمن مخدرات وطن ـ فعالیت های بسیار پر رنگ و موثر داشتند. زنان‎ ‎مبارز با همکاری مردان میهن ‏پرست، تظاهرات اعتراضی در برابر مجلس شورای ملی برگزار‏‎ ‎کردند؛ به نوشته محمد علی ‏تهرانی(کاتوزیان)در روز 19 ذیحجه 1329ه.ق « مردم از زن و‎ ‎مرد ازدحام نموده و در مدرسه سپهسالار، جنب ‏مجلس، مجتمع شده از رجال و نسوان نطق‎ ‎های مهیج می نمایند‎»…‎

خبرنگار روزنامه تایمز لندن که ناظر تظاهرات مردم تهران بود در مورد‎ ‎حضور و نقش پر رنگ زنان در این ‏حرکت اعتراضی، این گونه گزارش می دهد: « ازخصوصیات‎ ‎غریب این تظاهرات، نقش مهم زنان است. در ‏اجتماع بزرگی از زنان در مسجد بزرگ‏‎ ‎سپهسالار، سخنرانان زن نطق کردند… یکی از خانم ها اعلام کرد که با ‏آنکه قانون‎ ‎اسلام منع کرده است، اما زنان در جهاد شرکت خواهند کرد. بخصوص بر تحریم روسیه‎ ‎پافشاری می ‏کردند». انجمن مخدرات وطن، علاوه بر شرکت فعال در تظاهرات مردم تهران، با انتشار فراخوانی خطاب به ‏عموم زنان ایرانی، آنان را به مقاومت و ایستادگی در‏‎ ‎برابر اولتیماتوم و لشکرکشی دولت روسیه به ایران دعوت ‏کرد. (همان، صص‎ 165-164-166)‎

در 28 آذرماه 1290 ش. روزنامه ایران نو در مقاله ای تحت عنوان اصفهان‏‎ ‎نوشت که زنان اصفهان هیات نسوان ‏را به وجود آورده اند و به منظور بهبود وضع زنان‎ ‎تظاهراتی راه انداخته اند‏‎.‎

به رغم تحرکات گسترده مردم در اعتراض به اولتیماتوم روسیه، سفارت‎ ‎روسیه در تهران همچنان بر پذیرش ‏خواست های سه گانه دولت متبوعش از سوی مجلس شورای‎ ‎ملی و دولت ایران تاکید و پافشاری می کرد و به ‏اشکال مختلف می کوشید تا مردم و مجلس‎ ‎شورا را رودرروی یکدیگر قرار دهد. از جمله این اقدامات، شایعه ‏پراکنی مبنی بر پذیرش‎ ‎اولتیماتوم از سوی مجلس شورا بود. انتشار این شایعه بر نگرانی مردم دامن زد. بازتاب‎ ‎نگرانی مردم در نوشته مورگان شوستر چنین منعکس شده است: «سیصد نفر از زنان از خانه‎ ‎و حرمسرای ‏محصور خارج‎ ‎شدند، در صف های منظم با اراده تزلزل‏‎ ‎ناپذیر در حالی که چادر های سیاه بر سر و نقاب های ‏مشبک سفید بر رو داشتند، به طرف‎ ‎مجلس رهسپار گردیدند. بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستین ها طپانچه یا ‏کارد و‎ ‎قمه پنهان کرده بودند. از رئیس مجلس خواهش کردند که‎ ‎به‎ ‎تمام آنها‎ ‎اجازه دخول دهد؛ ولی رئیس مجلس ‏فقط به ملاقات با نمایندگان آن ها راضی شد. هیئت‎ ‎مادران و زوجات و دختران محجوب ایران طپانچه های خود ‏را برای تهدید نمایش دادند و‎ ‎چند نفر با بیانات آتشین سخنرانی کردند: اگر وکلا مجلس در انجام فرایض خود و ‏محافظت‎ ‎و برقراری شرف ملت ایران تردید نمایند، ما مردان و فرزندان خود را کشته و اجسادشان‎ ‎را در همین جا ‏خواهیم افکند» (همان، ص 169‏‎)‎

‎ ‎ازجنبش حق رای زنان تا انقلاب سفید شاه و‎ ‎ملت‎ ‎

در سال 1329ه.ق/1911 م، هنگامی که تجدیدنظر و اصلاح نظامنامه‎ ‎انتخابات مجلس شورای ملی در دستور کار ‏نمایندگان مجلس شورا قرار گرفت، فعالان حقوق‎ ‎زنان انتظار داشتند قانون انتخابات به نفع زنان اصلاح شود، اما ‏چنین نشد؛ زیرا‎ ‎نویسندگان نظامنامه انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی با اعتقاد به فرهنگ و سنت های‎ ‎مرد ‏سالارانه حاکم بر جامعه ایران و به پیروی از آن، زنان را از حق رای (اعم از‎ ‎انتخاب شدن یا انتخاب کردن) و ‏مشارکت در قدرت سیاسی محروم کردند و همین امر واکنش‎ ‎زنان را برانگیخت. عمده اعتراضات زنان در قالب ‏نوشته هایشان در روزنامه و یا صدور‎ ‎بیانیه و… بود تا سرانجام در شهریور 1339 بعد از اعتراضات زنان و ‏مخالفت نیروهای‎ ‎سنتی در برابر «حق رای داشتن زنان» انتخابات بدون مشارکت دادن زنان برگزار شد. با‎ ‎این ‏حال، زمانی که قرارشد دوباره انتخابات برگزار شود، زنان مجددا شروع به فعالیت‎ ‎کردند، و روز 16 شهریور ‏‏1339 هم زمان با معرفی دولت جدید به مجلس، زنان در برابر‎ ‎کاخ سنا اجتماع کردند. اطلاعات بانوان در 21 ‏شهریور 1339 در این باره نوشت: «در‎ ‎نخستین ساعات بامداد، نمایندگان جمعیت های بانوان در خانه صفیه ‏فیروز، رئیس شورای‎ ‎زنان ایران اجتماع کردند و در یک صف دو نفری از خیابان کاخ به طرف مجلس سنا به ‏راه‎ ‎افتادند… بعد از این تظاهرات زنان هر نماینده ای را که میخواست به مجلس سنا برود‎ ‎مورد خطاب قرار می ‏دادند و در مورد حق رای زنان از اومی پرسیدند» (احمدی خراسانی و‏‎ ‎اردلان، ص 402-403‏‎ )‎

و اما، با همه تلاش جانفرسایی که توسط زنان و مدافعان حقوق برابر‏‎ ‎صورت گرفت همچنان زن ایرانی از حق ‏رای محروم و بی نصیب بود. گر چه هنوز روزنه دیگری‎ ‎از امید برای زنان حق خواه، باقی مانده بود. انتخابات ‏انجمن شهر (ایالتی) در راه‎ ‎بود. در قانون انتخابات انجمن شهر ماده ای مبتنی بر محرومیت زنان در انتخابات ‏وجود‎ ‎نداشت در نتیجه، زنان به شرکت در این انتخابات بسیار امید داشتند اما با لغو تصویب‎ ‎نامه انتخابات ایالتی و ‏ولایتی، بار دیگر زنان اعتراضات شان را پی گرفتند برای‎ ‎نمونه در 19 آذر 1341 اتحادیه زنان حقوقدان ایران ‏هم زمان با روز جهانی حقوق بشر، بیانیه ای منتشر کرد و به عقب نشینی دولت، شدیدا اعتراض کرد‎.‎

شورای عالی جمعیت های زنان نیز اعلام کردند که جشن سالگرد کشف حجاب‎ ‎اجباری را تحریم خواهند کرد و ‏در اعتراض به عقب نشینی دولت و لغو قانون جدید‎ ‎انتخابات، در کاخ نخست وزیری تحصن می کنند. این تحصن ‏در 17 دی ماه 1341 در کاخ نخست‏‎ ‎وزیری برگزار شد و زنان شرکت کننده، بیانیه ای را خطاب به شخص ‏نخست وزیر صادر‎ ‎کردند: «نظر به تداوم انکار حقوق مشروع زنان و خصوصا شکست دولت در برگزاری ‏انتخابات‎ ‎محلی که در آن حق رای به زنان داده شده بود، شورای عالی جمعیت های زنان به عموم‏‎ ‎مردان و زنان ‏پیشنهاد می کند به نشانه اعتراض جشن 17 دی برگزار نشود”.‏

منصوره پیرنیا در کتاب سالار زنان وقایع آن روز را چنین شرح می دهد: “زنان در آن روز برای ادای سپاس به ‏آرامگاه رضا شاه رفتند و در بازگشت همگی به سوی‎ ‎کاخ نخست وزیری حرکت کردند. ابتدا کسی هم مانع نشد. ‏عدۀ آن ها زیاد بود. سرسراها و‎ ‎پله ها و باغ نخست وزیری را اشغال کرده بودند. کارکنان نخست وزیری وقتی ‏مشاهده‎ ‎کردند تعداد زنان در کاخ نخست وزیری افزایش یافته است، بقیه اتوبوس های حامل زنان‏‎ ‎را به سوی ‏نخست وزیری راه ندادند. زنان، خبرگزاری ها را نیز دعوت کرده بودند. به آن‎ ‎ها نیز اعتراض کردند که سخنان ‏و خواسته های زنان را نمی نویسند و توجهی به جنبش‏‎ ‎زنان ندارند. ساعت نزدیک دو بعد از ظهر بود… تا آن ‏لحظه اسدلله علم، نخست وزیر، هنوز زنان را برای مذاکره نپذیرفته بود. کارکنان نخست وزیری تلاش کردند علم ‏را از‎ ‎دری دیگر روانه خانه کنند. هاجر تربیت متوجه این موضوع شد و به آن سوی کاخ نخست‏‎ ‎وزیری رفت و ‏شروع به قدم زدن کرد… بالاخره نخست وزیر نمایندگانی از زنان حاضر را‏‎ ‎پذیرفت و با آن ها به گفت و گو ‏نشست.”(همان، ص.417)‏

دو روز بعد از گفت وگوی زنان با نخست وزیر در 19 دی 1341، شاه طرح شش‎ ‎ماده ای خود معروف به ‏‏«انقلاب سفید» را در کنگره روستاییان که حدود 35 هزار روستایی‎ ‎از سراسر ایران شرکت داشتند اعلام کرد. اما ‏اعلام رفراندم شش ماده ای شاه با واکنش‏‎ ‎های مخالفان روبه رو شد. 2 بهمن 1341 تظاهرات وسیعی توسط ‏مخالفان علیه برنامه شش‎ ‎ماده ای شاه برگزار شد. روحانیون نیز برنامه شاه را تقبیح کردند و رفراندم را ضد‎ ‎مشروطیت دانستند‎.‎

زنان نیز در واکنش به این تظاهرات، و در دفاع از برنامه شش ماده ای، دست به تحصن زدند. در سوم بهمن ‏‏1341 تظاهرات مخالفان شش ماده، و هم زمان نیز‎ ‎اعتصاب یک روزه معلمان و مدیران زن برگزار شد. زنان ‏در این تحصن، تمام روز را به‎ ‎توزیع تراکت و اعلامیه در مدارس دخترانه گذراندند و از دیگر زنان خواستند که ‏از حق‎ ‎رای برای زنان حمایت کرده و اجازه ندهند زن ایرانی در حد جنایت کاران و بیگانگان که‎ ‎از حق رای ‏برخوردار نیستند، قرار گیرد. روز بعد در بعضی جراید گفته شد: «زن ها‎ ‎اعتصاب زنانه کردند» و روزنامه ‏اطلاعات نیز گزارش داد: «دیروز منشی ها، پرستارها، مهمانداران هواپیما، متصدیان پذیرش، تایپیست ها، ‏معلمان، پزشکان، متصدیان تلگراف و‎ ‎سایر زنان کارمند و دوایر اداری از فراخوان سازمان های خود برای ‏برگزاری اعتصاب با‏‎ ‎هدف نشان دادن ارزش زنان در جامعه مدرن پیروی کردند. اعتصاب آنان در اکثر ادارات‎ ‎‎(‎به جز بیمارستان ها و وزارت پست یعنی اموری که منجر به فلج شدن ارائه خدمات ضروری‎ ‎می شد) برگزار ‏گردید. در مدارس نیز معلمان زن سر کلاس های درس حاضر شده اما به جای‎ ‎تدریس در مورد حقوق زنان ‏صحبت کردند.» (همان، ص418)‏

توران بهرامی نیز نقل می کند: « زمانی که شاه فرمان شش ماده ای را‏‎ ‎داد، یادم می آید خانم های عضو اتحادیه ‏زنان حقوقدان که ماشین داشتند ماشین های شان‏‎ ‎را بیرون آوردند و با بلند گو شعار می دادند، یکی از شعارها این ‏بود: ششم بهمن‎ ‎طلیعه آزادی واقعی زنان. اما خانم منوچهریان تاکید می کرد که طلیعه یعنی طلوع، یعنی‎ ‎ما هنوز ‏به حق مان نرسیده ایم و تازه شروع آن است» (همان، ص419-420)‏

‎ ‎اعتصابات صنفی‎ ‎

در کنار اعتراض به رفتار حکومت استبدادی و همچنین انتقاد به پاره ای‎ ‎از مواد و تبصره های قانون اساسی، ‏زنان در تجمعات دیگری هم شرکت می کردندکه مربوط‎ ‎به خواسته ها و مشکلات زندگی روزمره شان بود ؛ از ‏آن جمله اعتراض بیوه زنانی که‏‎ ‎گذران زندگی آنان از طریق مستمری و مواجب دولتی تامین می شد. در روز 22 ‏ربیع الثانی‎ 1328 ‎ه.ق. (1286 ش.) به علت عدم پرداخت مستمری از سوی دولت، زنان بیوه به صورت دسته‎ ‎جمعی در برابر وزارت مالیه اجتماع می کنند و خواستار پرداخت مستمری عقب افتاده خویش‎ ‎می شوند. آنان با ‏صدایی رسا اعلام می دارند که : « اگر چنانچه از طرف دیوان مثل سنه‎ ‎ماضیه این حقوق را به ما نرسانند تماما ‏از گرسنگی تلف خواهیم شد؛ به علت اینکه دیگر‎ ‎اثاث البیتی برای ماها باقی نمانده، هر چه داشته در این مدت ‏یکسال فروخته و گذران‎ ‎نمودیم».(خسروپناه، ص171)‏

در سال های بعد که زنان بیشترین اعتراضاتشان در خصوص “حق رای” بود هم‎ ‎همچنان خواسته های سیاسی و ‏صنفی احزاب و صنف های گوناگون نیز طرح می شد و حتا از‏‎ ‎مباحث مطبوعاتی به حرکت هایی اعتراض آمیز ‏چون اعتصابات صنفی نیز کشیده شده بود‎. ‎عمده ترین این حرکات اعتراضی، اعتصابات کارمندان دولت(1340) ‏برای افزایش حقوق بود و‎ ‎زنان بیشترین نقش را در اعتصابات معلمان داشتند. در آن زمان مجلس بیستم دوره دوم‎ ‎انتخابات در بهمن 1339 را پشت سر گذاشته بود و برخی از نمایندگان مستقل از جمله‎ ‎تعدادی از رهبران سابق ‏جبهه ملی به مجلس راه یافته بودند. مجله اطلاعات بانوان در‎ 25 ‎اردیبهشت 1340 در گزارشی از اعتصابات ‏معلمان نوشت‎:‎

‏”اعتصاب معلمین اولین اعتصابی است که در آن رل مهم به عهده خانم ها‏‎ ‎گذاشته شده و کسانی که ناظر جریان ‏اعتصاب بوده اند، تایید می کنند که نقش اصلی و‏‎ ‎کارگردانی در این زمینه به عهده خانم ها بوده است… وقتی از ‏باشگاه مهرگان‎ ‎واتحادیه معلمین پایتخت دستور صادر شد، خانم هایی که در جلسه حضور داشتند قبل از‏‎ ‎همه ‏آمادگی خود را اعلام نمودند و حتا در این زمینه نقش رابط بین مدارس و باشگاه را‎ ‎به عهده گرفتند» سپس همین ‏مجله بخشی از سخنان یکی از معلمان زنی را که در اعتصاب‏‎ ‎حضور فعال داشت منتشر می کند: « ما جز حرکت ‏با صفوف منظم و با شعارهای نوشته شده‏‎ ‎کار دیگری انجام نمی دادیم… روز دوازدهم اردیبهشت صف اولی که ‏جلوی مجلس تشکیل‎ ‎گردید صف خانم ها بود و باز هم با کمال تاسف به اولین نفراتی که آب پاشی کردند خانم‏‎ ‎ها ‏بودند… یکی از دانش آموزان به نام سیاوش بایاوندی جلو دوید و به کمک دیگران سر‎ ‎شیلنگ آب را برگرداند و ‏همین امر فرمانده را عصبانی کرد و موجب مرگ جانگداز دکتر‏‎ ‎خانعلی و زخمی شدن دانش آموز مزبور ‏گردید… ما برای وکیل و وزیر شدن اعتصاب نکرده‎ ‎بودیم… از مال و منال دنیا یک شکم سیر و یک پاداش ‏مناسب در برابر کار طاقت‎ ‎فرسایی که انجام می دادیم می خواستیم آیا به نظر شما جواب این خواست ها گلوله ‏است؟‎ ‎روز بعد به ما اخطار شد که نمایندگان را به مجلس بفرستیم»(احمدی خراسانی و اردلان، ص 407-408)‏

از دیگران اعتراضات صنفی می توان به اعتراض زنان پرستار اشاره کرد‏‎. ‎در 7 آبان 1329 ش. زنان پرستاری ‏که مدت ها حقوق شان معوق مانده و بلاتکلیف بودند در‎ ‎محوطه بهارستان اجتماع کردند. پاسبان ها به دستور ‏شهربانی مامور متفرق کردن آنها از‏‎ ‎اطراف مجلس شده بودند. بر اثر مقاومت پرستارها تعدادی از زنان مورد ‏ضرب و شتم قرار‎ ‎گرفتند‎.‎

اما زنان برای حق خواهی فرزندان و همسران زندانی شان نیز همواره به‎ ‎خیابان می آمدند. در 26 مهر 1330ش. ‏حدود 300 نفر از زنان و فرزندان زندانیان در‎ ‎محوطه وزارت دادگستری اجتماع کردند. تقاضای آن ها ارجاع ‏پرونده زندانیان اعتصابی به‏‎ ‎وزارت دادگستری بود. و پس از آن اعتراضات خیابانی زنان برای رهایی خانواده ‏های خود‏‎ ‎از بند همواره وجود داشته است‎.‎

‎ ‎تجمعات زنان در هشت مارس‎ ‎

از دیگر تجمعاتی که زنان در خیابان برگزار میکردند مراسم روز جهانی‎ ‎زن (8 مارس) بود. پس از جمعیت پیک ‏سعادت نسوان که برای نخستین بار مراسم 8 مارس را‏‎ ‎در تهران برگزار کرده بود، جشن 8 مارس در سال 1331 ‏از سوی سازمان زنان ایران به شکل‎ ‎نمایشی بزرگ در خیابان های تهران برگزار شد. گزارشگر یونایتدپرس این ‏همایش با شکوه‎ ‎را «اجتماع 5 هزار زن با پلاکارت ها و شعارهایی از جمله« مادرانی که زندگی می‎ ‎بخشند، باید ‏از آن دفاع کنند» و کودکان با داشتن شعارهایی چون« مادر از من دفاع کن‎_ ‎ما نان و بهداشت می خواهیم» ‏گزارش داد. (همان، ص 446)‏

بعد از پیروزی انقلاب نیز برگزاری مراسم به یاد ماندنی هشتم مارس‏‎ 1357‎، در واقع اولین گرامیداشت روز ‏جهانی زن در ایران بود. بدین سبب می توان از آن‏‎ ‎به عنوان نقطه ی عطف در تاریخ انقلاب 1357 نام برد.. این ‏مراسم قرار بود در سالن‎ ‎سخنرانی دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شود اما به دلیل فشار و اشتیاق جمعیت‎ ‎برای راهپیمایی، به خیابان کشیده شد‎.‎

‎ ‎تجمع های اعتراضی زنان پس از انقلاب‏‎ ‎

تجمع های اعتراضی زنان بعد از پیروزی انقلاب سال 1357 عمدتا با‏‎ ‎خواسته های مستقل و مشخص صورت ‏گرفته است. این اعتراض ها در دو مرحله انجام شده که‏‎ ‎دوره اول، تجمع ها و تظاهراتی است که به فاصله اندکی ‏پس از پیروزی انقلاب و در‏‎ ‎اعتراض به حجاب اجباری صورت می پذیرد. مرحله دوم اما با تاخیری بیست ساله، ‏و باطرح‎ ‎مطالبات حقوقی ـ از جمله تغییر قوانین خانواده ـ انجام می گیرد‎.‎

در مورد اعتراضات مرحله اول و موضوع نقد پوشش اجباری، باید گفت که‎ ‎تاریخ دقیقی برای نخستین اعتراض ‏خیابانی زنان بر علیه حجاب، متاسفانه در دست نیست، تنها در منبعی آمده است که زمانی (احتمالا بعد از جنگ ‏جهانی اول) صدها زن در مسجدی‎ ‎در تهران به منظور درخواست حق زنان برای برداشتن حجاب تحصن کرده ‏اند. البته تلاش آن‎ ‎ها ناموفق می ماند و آن ها مسجد را همان طور که با حجاب وارد شده بودند با حجاب نیز‎ ‎ترک ‏می کنند. (ساناساریان، ص 99) اما پس از انقلاب 22 بهمن 1357 گروه های زنان با‏‎ ‎توجه به فضای باز ایجاد ‏شده در سال 57 خود را برای برگزاری مراسم 8 مارس آماده می‎ ‎کردند. که ناگهان در 16 اسفند ماه، پس از ‏سخنان آیت الله خمینی مبنی بر اینکه «باید‎ ‎حجاب رعایت شودو قوانین اسلامی مو به مو اجرا گردد…» روز ‏جهانی زن تبدیل به‎ ‎مخالفت با حجاب اجباری می شود البته پیش از آن در هفت اسفند 1357، یعنی تنها دو‏‎ ‎هفته ‏بعد از سقوط حکومت پهلوی، دفتر آیت الله خمینی الغای قانون حمایت از خانواده‎ ‎را به دادگاه ها اعلام کرده بود و ‏در یازده اسفند 1357 برای اولین بار اعلام شده‎ ‎بود که مطابق اصول اسلامی، زنان نمی توانند قاضی باشند. ‏تقارن این سخنان با 8 مارس، مراسم این روز را به حرکت های اعتراض آمیز زنان تبدیل می کند‏‎.‎

جمعی از زنان پس از تجمع در دانشگاه تهران و اعلام مخالفت شان با‏‎ ‎حجاب اجباری، به سوی دادگستری حرکت ‏می کنند. بالغ بر 15هزار نفر نیز در بیرون دفتر‎ ‎مهندس مهدی بازرگان، نخست وزیر وقت، دست به اعتراض ‏می زنند. مهرانگیز منوچهریان، رییس اتحادیه زنان حقوقدان ایران نیز «هیئت نمایندگی زنان را به دفتر نخست ‏وزیری‎ ‎هدایت کرد و از دولت ایران تقاضا نمود که اجازه ندهند زنان ایران به قرون وسطی‎ ‎برگردند» (اسناد لانه ‏جاسوسی، ص22). تظاهرات و گردهمایی های زنان علاوه بر تهران در‏‎ ‎شهرهای سنندج، اصفهان، تبریز، شیراز ‏و.. ابعادی گسترده می یابد‎.‎

این اعتراض در روزهای بعدی هم ادامه پیدا می کند: در 19 اسفند ماه‏‎ ‎تعداد نسبتا زیادی از گروه های زنان در ‏کاخ دادگستری اجتماع کردند و با صدور‏‎ ‎قطعنامه ای، خواسته های خود را اعلام کردند..(کیهان، 1357، ص، 7) ‏در روز 21 اسفند ماه‏‎ ‎نیز «گروهی دیگر از زنان در خیابان های تهران راهپیمایی کردند. هم زمان با تهران، در ‏بسیاری از شهرستان ها هم تظاهراتی برپا شد».(همان)‏

تبریز نیز به عنوان یکی از نخستین شهرها در سال 1357 به اجباری شدن‏‎ ‎حجاب اعتراض نمود. چنانچه ‏تظاهرات معروف به «ضد اجباری شدن حجاب» پس از بازگشائی‏‎ ‎مدارس در بهار 58 نیز اوج گرفت و زنان و ‏دختران تبریزی اعتراض شدید خود را نسبت به‎ ‎سلب آزادی در انتخاب پوشش نشان دادند. این تظاهرات در تبریز ‏نیز همانند تهران و‎ ‎سایر شهر‌ها با عکس‌العمل عناصری که برای متفرق کردن آزادیخواهان حتی به چاقوکشی، ‏اسیدپاشی و… روی آورده بودند، همراه بود. متاسفانه از این تظاهرات در تبریز که به‎ ‎گفته‌ی شاهدان عینی یکی از ‏با‌شکوه‌ترین تظاهرات در نوع خود بود، فیلم یا عکسی در‎ ‎دست نیست. سرانجام بر اثر اعمال خشونت و ‏برخوردهای شدید نسبت به زنان معترض، این‎ ‎مجموعه تحرکات اعتراضی و حق طلبانه، به مدت دو دهه، ‏خاموش شد‎.‎

‎ ‎مرحله دوم اعتراضات خیابانی زنان‏‎ ‎

دوره دوم تجمع های اعتراضی زنان ایرانی همانطور که پیشتر هم گفته شد‎ ‎با تاخیری بیست ساله، بار دیگر، البته ‏با خواسته هایی حقوقی، در کشور آغاز شد‎. ‎نخستین اعتراض خیابانی زنان در این دوره، در سال 1376 با ‏سازماندهی شیرین عبادی و‏‎ ‎انجمن حمایت از حقوق کودکان انجام گرفت. این تظاهرات در واکنش به مرگ ‏دلخراش‎ ‎دختربچه ای به نام آرین گلشنی و در اصل، به خاطر اعتراض نسبت به قوانین ناعادلانه‎ ‎مربوط به حقوق ‏کودکان، برگزار شد. این تجمع ابتدا از مراسم ختم آرین گلشنی شروع شد‏‎ ‎و سپس عده ای از زنان در جلوی ‏بیمارستانی که آرین گلشنی در آن پس از شکنجه پدرش‏‎ ‎بستری شده بود، تجمع کرده و شعار دادند. این تجمع و در ‏ادامه پیگیری این پرونده‎ ‎توسط شیرین عبادی و انجمن حمایت از حقوق کودکان به تغییراتی در قوانین مربوط به‎ ‎حضانت کودکان انجامید. از این تاریخ به بعد به تدریج تجمعات و گردهمایی گوناگون در‏‎ ‎خیابان و فضای باز شکل ‏می گیرد که تیتروار می توان به موارد زیر اشاره کرد‎:‎

‎ ‎در شهریور 1380‏‎ ‎مرکز فرهنگی زنان گردهمایی اعتراضی در محکومیت قتل زنان خیابانی به راه انداخت که‏‎ ‎همزمان با دادگاه سعید حنایی قاتل 19 زن در مشهد، در پارک جنبی فرهنگسرای بانو‏‎ ‎برگزار شد‎.‎

‏”مرکز فرهنگی‎ ‎زنان» در روز 4 اردیبهشت 1381 با فراخوانی عمومی، تجمع کوچکی با شعار «جهان دیگری‎ ‎ممکن است» در حمایت از زنان و کودکان فلسطینی برگزار کرد. در این تجمع حدود 100 تن‏‎ ‎حضور یافتند‎.‎

‎ ‎در 8 مارس 1381‏‎ «‎مرکز فرهنگی زنان»، با فراخوانی عمومی تجمعی اعتراضی به مناسبت روز جهانی زن و ‏با‎ ‎شعار «صلح در جهان و برابری حقوقی در ایران» در پارک لاله تهران برگزار کرد. در این‎ ‎تجمع گروه های ‏گسترده ای از زنان و مردان شرکت کردند‏‎.‎

‎ ‎استقبال از شیرین‎ ‎عبادی در 22 مهر 1382 فرودگاه مهرآباد به خاطر برنده شدن جایزه صلح نوبل با حضور‎ ‎گروه های مختلف زنان و با پلاکاردها و شعارها و طرح مطالبات زنان برگزار شد‏‎.‎

‎ ‎مرکز فرهنگی زنان‏‎ ‎در آذرماه 1382 فراخوان کمپینی با عنوان‌ «زنان‌ و مردان‌ علیه‌ خشونت‌ تا 8 مارس‌‏‎» ‎را ‏اعلام کرد، این کمپین با پیوستن دیگر گروه های زنان و تشکیل کمیته هایی متشکل از‏‎ ‎گروه های مختلف زنان تا ‏‏8 مارس ادامه یافت. این کمپین و برخی از گروه های درگیر آن‎ (‎از جمله مرکز فرهنگی زنان, کانون هستیا ‏اندیش, انجمن ایرانمهر, موسسه فرهنگی‎ ‎پندار، انجمن پیشگامان صلح، انجمن مستقل زنان، موسسه تحقیقاتی ‏رشدیه، جامعه فرهنگی‎ ‎دانشجویی دانشگاه تهران) در اسفند 1382 به مناسبت روز جهانی زن تجمعی را در ‏پارک‎ ‎لاله و با موضوع «علیه خشونت بر زنان» سازمان دادند که این تجمع به خشونت کشیده شد‎ ‎و 2 نفر دستگیر ‏و پس از چند روز آزاد شدند‎.‎

‎ ‎سال 1383 تجمع‏‎ ‎بزرگی برگزار نشد اما شاهد تجمعات کوچک و بدون فراخوان بودیم. در 29 اسفند 1383 به‏‎ ‎دعوت “سایت زنان، ایران، جهان” و البته بدون فراخوان عمومی، مخالفان جنگ و جهانی‎ ‎سازی با اجتماعی ‏کوچکی در چهارراه ولی عصر، جلو تئاتر شهر و با در دست داشتن‎ ‎پلاکاردهایی علیه جنگ و جهانی سازی ‏توجه مردم را جلب کردند‎.‎

‎ ‎بعد از ظهر هشتم‎ ‎مارس 1383 بیشتر از 50 نفر از زنان شهر مهاباد در فلکه کوهسار گرد هم آمدند و بصورت‏‎ ‎راهپیمایی به اطراف سد مهاباد رفتند. در این روز که از طرف محیط زیست این شهرستان‎ ‎نزدیک به 80 نهال که ‏به درخواست زنان آماده شده بود توسط آنان در اطراف دریاچه سد‎ ‎مهاباد کاشته شد سپس چندین مقاله در این مورد ‏خوانده شد و با پخش شیرینی و تبریک به‎ ‎یکدیگر این روز را جشن گرفتند‎.‎

‎ ‎در روز 11 خرداد‏‎ 1384 ‎به دعوت اعظم طالقانی و با همراهی برخی از گروه ها از جمله کانون هستیااندیش‎ ‎برای اعتراض به مفهوم رجال در قانون اساسی تحصنی در برابر ریاست جمهوری – چهار راه‏‎ ‎پاستور - تجمع ‏کوچکی و بدون فراخوان عمومی برگزار شد که حدود 100 زن از گروه های‏‎ ‎مختلف زنان این حرکت را به ‏عنوان اعتراض مدنی زنان در فضایی بیرونی همراهی‎ ‎کردند‎.‎

‎ ‎روز 18 خرداد 1384‏‎ ‎حدود 50 تن از فعالان زن در پی نامه ای به استانداری برای اعتراض به ممنوعیت ‏حضور‎ ‎زنان در استادیوم آزادی، جلوی در غربی ورزشگاه تجمع کرده و در پی اعتراض شان برخی‎ ‎از آنها ‏توانستند پس از حدود سه دهه وارد ورزشگاه شوند‎.‎

‎ ‎در 22 خرداد سال‏‎ 1384 ‎گروه های مختلف زنان در یک ائتلاف بزرگ و کم سابقه که حاصل نشست های 2 ‏ساله‎ ‎جمع هم اندیشی زنان بود تجمعی گسترده و با فراخوانی فراگیر در مقابل در اصلی‎ ‎دانشگاه تهران ترتیب ‏دادند که موضوع آن اعتراض به قوانین و به ویژه تبعیض و‎ ‎نابرابری در «قانون اساسی» بود. در این تجمع بیش ‏از 6 هزار نفر شرکت داشتند‏‎.‎

‎ ‎در 25 مهر 1384‏‎ ‎مصادف با «روز جهـانی مبـارزه با فــقــر»، برخی از فعالان جنبش زنان برای اعلام‏‎ ‎همبستگی خود با حرکت جهانی زنان علیه خشونت با حرکتی نمادین و بدون فراخوان عمومی‎ ‎در مقابل «سینما ‏بهمن» تجمعی را برگزار کردند، در این تجمع حدود 100 تن شرکت داشتند‏‎ ‎که تجمع کنندگا به توزیع ‏بروشورهایی در مورد حرکت جهانی زنان بین رهگذران پرداختند‏‎ ‎و برای لغو قراردادهای استخدام موقت کار ‏امضاء جمع آوری شد‏‎.‎

‎ ‎در دوم آبان 1384‏‎ ‎جمعی از فعالان حوزه زنان در گرگان به منظور اعتراض برعلیه چاپ مطالب توهین آمیز‎ ‎علیه زنان در مقابل دفتر یکی از هفته نامه های استانی تحصن کردند.در این تحصن‎ ‎اعتراض آمیز بیش از 30 نفر ‏از فعالان حوزه زنان حضور داشتند و با نوشتن پلاکاردهایی‎ ‎اعتراض خود را به مدیر مسئول هفته نامه «ستاره ‏گلستان» اعلام کردند. این هفته نامه‎ ‎در آخرین شماره خود(30 مهر 84) اقدام به چاپ شعری توهین آمیز علیه ‏زنان کرده‎ ‎بود‎.‎

‎ ‎در 5 آذر 1384 به‏‎ ‎مناسبت، «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان»، گروهی از زنان و دختران در ابتدای‎ ‎میدان انقلاب، تقاطع خیابان فروردین گردهم آمدند. این افراد که حدود 50 نفر می شدند‏‎ ‎با در دست داشتن ‏شعارهایی با مضامینِ «مخالفت با خشونت علیه زنان» و همچنین توزیع‎ ‎بروشورهایی در این مکان حضور ‏داشتند‎.‎

‎ ‎در روز 6 آذر 1384، روز جهانی مبارزه با ایدز، برخی از گروه های زنان از جمله انجمن تلاشگران سلامت، ‏مرکز فرهنگی زنان و کانون هستیااندیش، انجمن پرسپولیس، انجمن حمایتی _ فرهنگی‎ ‎کودکان کار، پرشیا پلاس، ‏، نشریه ی دانشجویی رستا در پارک دانشجو محوطه ی تئاتر شهر‎ ‎تهران گردهم آمدند و بروشورهایی در مورد ‏آموزش ایدز به زبان ساده را بین مردم پخش‎ ‎کردند و آموزش برای استفاده از کاندوم و برنامه های دیگری در این ‏روز در پارک‎ ‎برگزار شد‎.‎

‎ ‎روز 19 آذر 1384‏‎ ‎مصادف با 10 دسامبر روز جهانی حقوق بشر، بدون فراخوان عمومی تعدادی از دانشجویان ‏و‎ ‎فعالان جنبش زنان با پلاکاردهایی در دست در پارک دانشجو ایستادند همچنین متن حقوق‎ ‎بشر بین مردم پخش ‏شد و در پایان یکی از دانشجویان بیانیه حقوق بشر را با صدای بلند‏‎ ‎برای همه خواند‏‎.‎

‎ ‎در اسفند ماه‎ 1384‎، تجمع اعتراضی دیگری به مناسبت 8 مارس توسط فراخوانی عمومی که دو گروه «جمع هم‎ ‎اندیشی زنان» و گروه «حرکت جهانی زنان» صادر کردند در پارک دانشجو برگزار شد که این‎ ‎تجمع نیز توسط ‏نیروی انتظامی به خشونت کشیده شد و بسیاری از زنان و مردان حاضر در‏‎ ‎آن مورد ضرب و شتم شدید قرار ‏گرفتند‎.‎

‎ ‎هشتم مارس 1384 در‏‎ ‎تبریز، به دعوت گروه کوهنوردی یاشیل یول و همکاری گروه آنیل، با گردهمائی در‎ ‎دامنه‌ی کوه ائینالی و کوهنوردی دسته‌جمعی صدها تن از زنان گرامی داشته‌ شد. این‎ ‎گردهمایی در قله‌ی کوه با ‏سخنرانی چند تن از فعالین زن در خصوص مسائل زنان، مشکلات‎ ‎حقوقی آنان و ارائه گزارشی از فعالیتهای اخیر ‏زنان و پخش بروشور پایان یافت. لازم‎ ‎به ذکر است مشابه این برنامه در اسفندماه 85 که خبر آن به طور گسترده ‏در شهر پخش‎ ‎شده بود، با ممانعت مامورین انتظامی مواجه و از صعود زنان به کوه ائینالی جلوگیری‏‎ ‎شد‎.‎

‎ ‎در روز 20 اسفند‏‎ 1384 ‎در گرگان، به مناسبت فرا رسیدن هشتم مارس، روز جهانی زن، کمیته زنان موسسه‎ ‎پویندگان معرفت، اقدام به برگزاری راهپیمایی همگانی کرد. در این راهپیمایی که از‏‎ ‎ساعت 8 صبح و با حضور ‏بیش از یکصد نفر از زنان از میدان کاخ آغاز شد، راهپیمایان با‎ ‎در دست داشتن پلاکاردهایی، به نقش زنان در ‏جامعه و توجه نهادهای تصمیم گیر برای‎ ‎احقاق حقوق آنان تاکید کردند. در این راهپیمایی که حدودا سه ساعت به ‏طول انجامید، زنان مسیر 10 کیلومتری را تا باباطاهر ناهارخوران طی کردند‏‎.‎

‎ ‎در روز 10 خرداد‏‎ 1385 ‎تعداد حدود 50 تن از زنان با عنوان “کمپین دفاع از حق زنان برای حضور در‏‎ ‎ورزشگاه ها” با حضور در سر در استادیوم آزادی خواستار ورود زنان به استادیوم برای‎ ‎تماشای مسابقه تدارکاتی ‏تیم های ملی ایران و بوسنی هرزگوین شدند که از سوی ماموران‏‎ ‎پلیس جمهوری اسلامی که جمعی از زنان پلیس ‏نیز همراهشان بودند مورد محاصره قرار‎ ‎گرفتند و از ورود آنها به ورزشگاه جلوگیری شد‏‎.‎

‎ ‎در 22 خرداد 1385‏‎ ‎برخی از گروه های زنان با فراخوانی عمومی و فراگیر و با خواسته مشخص «اصلاح ‏قوانین‎ ‎زن ستیز» تجمعی در میدان هفت تیر به راه انداختند که این حرکت اعتراضی، به مجرد‎ ‎شروع، با خشونت ‏تمام، سرکوب شد. در این تجمع هفتاد تن از شرکت کنندگان دستگیر و به‎ ‎زندان اوین منتقل شدند. برای برخی از ‏بازداشت شدگان احکام حبس و شلاق صادر شده‎ ‎است‎.‎

‎ ‎در 10 مرداد 1385‏‎ ‎حدود 50 تن از زنان فعال ایرانی طرفدار جنبش صلح جهانی («زنان صلح»)، در اعتراض ‏به‎ ‎کشتار وسیع زنان و کودکان لبنانی و فلسطینی مقابل سازمان ملل تجمع کردند‎.‎

‎ ‎در روز 4 مرداد‏‎ 1385 ‎تجمع کوچک و بدون فراخوان عمومی در پارک دانشجو توسط جمعی از زنان، ‏دانشجویان‎ ‎و فعالان حقوق بشر علیه سیاست های جنگ طلبانه در خاور میانه برگزار شد. در این تجمع‎ ‎تراکت ‏هایی بین مردم پخش و بیانیه ی اعتراضی در اعتراض به جنگ در لبنان صادر‏‎ ‎شد‎.‎

‎ ‎در بهمن ماه 1386‏‎ ‎گروه «مادران صلح» برای اعتراض به کشتار فلسطینی ها در غزه تجمع کوچکی را با ‏حضور‎ 30 ‎تن از زنان در برابر سازمان ملل شکل داد‎.‎

‎ ‎در 13 اسفند 1385‏‎ ‎حدود 50 تن از فعالان جنبش زنان برای ابراز همدلی با 5 تن از کسانی که به خاطر تجمع‏‎ ‎‎22 ‎خرداد 1385 در میدان هفت تیر در دادگاه انقلاب محاکمه می شدند جلوی دادگاه گرد‏‎ ‎هم آمده بودند. در این ‏تجمع 33 نفر از آنان (از جمله 4 تن از کسانی که قرار بود‏‎ ‎دادگاه شان در آن روز برگزار شود) بازداشت شدند. ‏اکثر بازداشت شدگان از فعالان‎ ‎کمپین یک میلیون امضاء بودند. برای برخی از بازداشت شدگان تاکنون احکام ‏حبس و شلاق‎ ‎صادر شده است‎.‎

‎ ‎در 17 اسفند 1385‏‎ ‎به مناسبت 8 مارس با فراخوان عمومی تجمعی در برابر مجلس شورای اسلامی برگزار شد. ‏در‎ ‎این تجمع عده ای مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و عده ای نیز بازداشت شدند و برای 2 تن‏‎ ‎از بازداشت ‏شدگان احکام حبس 6 ماهه و 2 ساله صادر شد‏‎.‎

‎ ‎در 17 اسفند 1385‏‎ ‎در سنندج جمعی از فعالین جنبش زنان در ویلا پارک جنب نمایشگاه نوروزی تجمعی ‏برگزار‎ ‎کردند در این روز چندین تن از فعالین بازداشت شدند. اکثر این افراد جزء فعالین زنان‎ ‎و فعالین دانشجویی ‏بودند، که اکثرشان بعد از چند ساعت بازداشت، ضبط موبایل و دادن‎ ‎تعهد آزاد شدند‎.‎

‎ ‎روز شنبه 18 اسفند‏‎ 1385 ‎مصادف با 8 مارس روز جهانی زن، جمعی از زنان و مردان مهابادی، اقدام به‎ ‎راهپیمایی به سوی کوه های نزدیک شهر کردند وبعد از چند ساعتی پیاده روی و کوه‏‎ ‎پیمایی در یک اقدام سمبلیک به ‏کاشتن نهال مشغول شدند. این مراسم در سال 86 نیز‏‎ ‎تکرار شد‎.‎

‎ ‎صبح روز شنبه 18‏‎ ‎اسفند 1386 مصادف با 8 مارس روز جهانی زن، جمعی از زنان ونیز دختران دانشجو در‎ ‎تبریز، با سرکردن روسری‌های سفید به نشانه صلح و پرهیز از خشونت، دور استخر ائل‌گلی‎ ‎به راهپیمایی ‏پرداختند. در این برنامه، مردان نیز همراهی داشتند. برنامه با خواندن‎ ‎سرود و شعرخوانی به زبان ترکی و فارسی ‏و خواندن مطلب در خصوص 8 مارس، حقوق زنان و‎ ‎نیز با بحث و گفتگو در مورد چگونگی پرداختن به مساله ‏زنان و اهمیت آن و لزوم توجه‎ ‎به شرایط بومی هر منطقه… توام بود. این راهپیمائی توجه حاضرین در پارک را به ‏خود‎ ‎جلب کرد‎.‎

این گزارش کوتاه و مختصر از برپایی تجمع های اعتراضی زنان، حاکی از‏‎ ‎آن است که زن ایرانی در طول ‏یکصد سال اخیر، هرکجا و در هر برهه ای که دریافته‎ ‎مسئولان مملکتی به خواسته های برحق و عادلانه اش، ‏اعتنایی نمی کنند، چاره کار را در‎ ‎برگزاری تجمع های مسالمت آمیز ـ به منظور رساندن پیام به مردم ـ دیده است ‏و شجاعانه‎ ‎به آن عمل کرده است. بر این اساس، تجمع های منتقدانه آنان، می تواند از همین منظر‎ (‎ابلاغ پیام و ‏اطلاع رسانی)، مورد قضاوت و داوری قرار گیرد‎.‎

‎ ‎پانوشت‎: ‎

‎ - ‎این گزارش بر مبنای منابعی که در دسترس نگارنده قرار داشته، تنظیم شده است و در نتیجه ممکن است ‏بسیاری از حرکت های زنان به خصوص در شهرستانها‏‎ ‎ذکر نشده باشد. امیدوارم که روزی فعالان هر شهری ‏خود به مستند کردن فعالیت هایشان‎ ‎بپردازند. از طرف دیگر این گزارش حرکت های دانشجویی در دانشگاه و ‏بیرون از دانشگاه‎ ‎را در مورد زنان شامل نمی شود‏‎.‎

منابع‎:‎

‎ ‎ناهید، عبدالحسین، زنان ایران در جنبش مشروطه، تبریز، 1360. نشر احیا‎

‎ ‎خسروپناه، محمد‎ ‎حسین(1381) “هدف ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی”، تهران، ‏نشر پیام امروز‎

احمدی‎ ‎خراسانی و اردلان، نوشین و پروین، (1382) “سناتور”، تهران، نشر توسعه‎

‎ ‎ساناساریان، الیز(1384) “جنبش حقوق زنان در ایران”، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، تهران، نشر اختران‎

‎ ‎آفاری، ژانت، زن‎ ‎در دوره قاجار و انقلاب مشروطه، امریکا، نشر‎ Midland press

‎ ‎متین، مهناز، بازبینی تجربه”اتحاد زنان”(1357-1360)، امریکا، 1378، نشر نقطه‎

‎ ‎اسناد لانه‎ ‎جاسوسی، ج28، بی تاریخ، ص، 22‏‎

‎ ‎کیهان، 21 اسفند1357‏

منبع: مدرسه فمینیستی