انسانیت در ۱۱ پرده

نویسنده

» نگاهی به نمایش "ناقوس ها برای چی ن به صدا در می آیند؟"

صحنه/ اجرای تهران – یوسف محمدی: نمایش “ناقوس ها برای چی ن به صدا در می آیند؟” برگرفته از دو داستان فولکلور چینی به به نام “همسر چینی” و “برف در چله زمستان” به نویسندگی رحمت امینی است که در اجرا نیز از سبک و شیوه تئاتر چین بهره گرفته است.

حسن وارسته تاکنون نگارش فیلم نامه های سریال های متعددی همچون پایتخت و دودکش را بر عهده داشته است و نمایش هایی همچون “تونل وحشت”، “حسنک کجائی؟”، “همسر چینی”، “جگر هندی”، “داستان باور نکردنی یک زن”، “مجلس غریب ضامن آهو”، “رویه و آستر” و “آهو به وقت انفجار” را به صحنه برده است.

“ناقوس ها برای چی ن به صدا در می آیند؟” ویژگی های مشترک و انسانی تمامی انسانها، فارغ از جنسیتشان و صرفا به خاطر ماهیت این ویژگی ها که در هر فرد با دیگری متفاوت بوده و کم یا زیاد می شود، مورد قضاوت قرار می گیرد و هیچ گونه فاصله گذاری بین زن و مرد وجود ندارد و خواهان باز پس گیری حق یکی از دیگری که مورد ظلم فرضی قرار گرفته باشد، نیست. تنها انسان است که در محوریت قرار دارد و رفتار اوست که مورد سنجش قرار می گیرد.

جدای از نشان دادن زن و مرد در کنار یکدیگر، شخصیت اصلی داستان، قهرمان و ضد قهرمان در این نمایش در کنار یکدیگر نشان داده می شوند و مرزی بین آن ها وجود ندارد. به عبارت دیگر “انسان”، همانگونه که هست، با ترکیبی از خصایل خوب و بد، به عنوان یک کل خاکستری به نمایش در می آید و این به عهده بیننده گذاشته می شود که خوب را از بد و نیکی را از پلشتی جدا کند و در نهایت قهرمان و یا ضد قهرمان را خودش انتخاب کند.

در هر پرده از این نمایش، یکی از شخصیت ها قهرمان (پروتاگونیست) است و با اقدامی سعی در تغییر حقیقت و بهتر کردن آن دارد.

در صحنه اول توتین چانگ، دخترش را به خانم تسای می دهد تا بدهی هایش را با او صاف کرده باشد و به این طریق می خواهد وضعیت جاری را تغییر بدهد و اوضاع را کمی بهتر کند. به این ترتیب می توان گفت او به نوعی قهرمان این صحنه است. و در ادامه، حکیم لو درصحنه دوم خانم تسای را حلق آویز می ‌کند. در صحنه بعد چانگ ربا دهنده و سینگ پسر خلاف کارش، در قبال تصرف تسای او را نجات می دهند. در صحنه چهارم سینگ از حکیم لو برای کشتن خانم تسای مقداری سم می خرد. درصحنه هفتم قاضی فاسد، تونگو را به مرگ و سپس به حبس ابد محکوم می کند. در صحنه هشتم سینگ با فریفتن همسر حکیم لو داستان را دچار تحول می‌ کند البته در ادامه نمایش مشخص می شود که این نقشه ای از سوی حکیم لو است تا وفاداری همسرش را بیازماید. در صحنه نهم همسر حکیم لو، او را حقیقتا می ‌کشد تا با سینگ از شهر بگریزد. در صحنه دهم توتین چانگ، نماینده ویژه امپراتور، با وجود توانایی برای نجات تونگو دخترش اجازه می‌ دهد او همچنان در سیاه‌چال بماند تا مبادا سرعت پیشرفت و ترقیش کم شود. در واقع او در جهت عکس نجات دخترش تلاش می کند. در همه این صحنه ها ی نمایش، قهرمان (پروتاگونیست)، در تلاش برای تغییر اوضاع و به نوعی از نظر خودش بهبود آن است.

تنها سه بازیگر در این کار به ایفای نقش می پردازند. سینگ در تمام نمایش یک نفر است اما مرد ها و زن های دیگر توسط دو بازیگر دیگر نمایش اجرا می شوند. این نوع انتخاب بازیگر باعث می شود بیننده، در هر صحنه، راحت تر خودش را به جای شخصیت جدید بگذارد و حقیقت، باورپذیرتر باشد. ذهن بیننده درگیر فراوانی بازیگر نمی شود و رفتار شخصیت هاست که آن ها را از هم متمایز می کند. این همان حقیقت ذات را به بیننده می نمایاند و تاکید می کند که پوسته ظاهر، بی ارزش و میراست.

صحنه نمایش کاملا مدرن و مینیمال است. تنها شخصیت ها عوض می شوند اما فضایی که در آن قرار گرفته اند، تقریبا یکی است و این همان قصه چرخ بازیگر است که ماناست و ما در آن در حال گذر هستیم. به این ترتیب حتی صحنه نمایش هم به مفاهیم عمیق بشری تاکید دارد و در عین سادگی، سرشار است!

ناقوس ها در پایان به صدا در می آیند و به تباهی رسیدن “توتین چانگ” و به نوعی جامعه را گوشزد می کنند. کسی که در تلاش برای صعود به قله های خیالی بود، هرچه در خیال بالاتر می رفت، چاه خود کنده را عمیق تر می کرد و برای رسیدن به آرمان باطل، دخترش را دست آویز قرار می دهد و خواهان اجرای عدالت نیست تا مبادا در حرفه اش خدشه ای وارد نشود و از مقام نمایندگی ویژه امپراتور تنزل نکند.

آن چه در پایان به چشم می آید، نبود ارزشی تحمیلی در انتهای نمایش است. این ویژگی حقیقت زندگی است، که هیچ شخصیت مطلق سفید و یا سیاهی وجود ندارد و انسان ها سرشار از خصایل نیک و بد هستند. زندگی در فراز و نشیب هایش راستی، تباهی و فساد، عشق، دروغ و هر نوع تلخی و شیرینی را به کام آدمیان می ریزد و این حقایق به مرور پس از پایان نمایش در جان بیننده ته نشین می شود و او را به فکر می اندازد و خودش مسئول قضاوت شخصیت های نمایش می شود.

 

ناقوس ها برای چی ن به صدا در می آیند؟/ نویسنده: رحمت امینی، کارگردان: حسن وارسته، بازیگران: سیامک صفری٬ بهاره مشیری (آنا نعمتی)٬ فرزین محدث، یاری گران صحنه: سیامک نوروزی، میثم سپاه منصوری، احسان شیرکوند، مرضیه زهری، آهنگساز: بهنام صبوحی، دراماتورژ: سیاوش بهادری راد، طراح صحنه و نور: حسن وارسته، طراح لباس: مهرنوش بلمه، طراح گریم: مونا بهرام وند، دستیار کارگردان و برنامه ریز: شبنم موتابی، مدیر صحنه: سیامک نوروزی، منشی صحنه: مهسا طالبی، روابط عمومی: مهرنوش قهرمانی، رسانه: صنم محجوب بهروز، عکاس و ساخت تیزر: فرشید ایوبی نژاد، اجرای صحنه: احمد بابائیان، گروه موسیقی: علیرضا شیرین فرد: هارمونیکا، پن فلوت، ریکوردر، شاهین کبیری: گیتار، حامد امامیان: پرکاشن، آزاده حداد: گیتار، تهیه کنندگان: مهدی ابراهیمی، سیاوش بهادری راد، مدیران تولید: مسعود رهنما، هدی آهنگر، دستیاران تولید: پرستو ترکمان