13 آبان 1388 نیز رسید و گذشت. در مورد آنچه در این روز بهوقوع پیوست، چگونه میتوان به قضاوت نشست؟ نگارنده در این مختصر میکوشد بر مبنای مشاهدات شخصیاش، به ارزیابی این روز و رویدادهای رخ داده ذیل آن در تهران، بپردازد.
پیش از هر سخنی، اشاره به یک نکتهی بس مهم، ضروری مینماید: بیش از 140 روز (قریب به پنج ماه) از هنگام برگزاری انتخابات 22 خرداد سپری میشود. مراسم 13 آبان و حضور اعتراضآمیز «سبزها» قرار بود در چنین مقطع زمانی، برگزار شود. ضمن اینکه این آیین در شرایطی مورد توجه معترضان قرار گرفته بود که قریب به اتفاق نهادهای امنیتی و قضایی و نظامی مرتبط با حوادث اخیر، نسبت به هرگونه حضور متفاوت با مراسم رسمی، هشدار داده و مخاطبان را تهدید کرده بودند. از دادستانی پایتخت تا نیروی انتظامی، و از سپاه پاسداران تا وزارت کشور و… همهی شخصیتهای حقیقی و حقوقی نظام سیاسی، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، نسبت به حضور معنادار جنبش سبز، هشدار و زنهار داده بودند.
مستقل از این نکتههای غیر قابل اغماض، باید به حضور غریب نیروهای امنیتی و انتظامی و شبهنظامی و لباس شخصیها، در گوشهگوشهی نقاط مرکزی پایتخت (بخصوص خیابانهای اطراف سفارت سابق ایالات متحده) اشاره کرد. بهراحتی ـ و بدون اغراق ـ میتوان تعداد نیروهای مزبور را که “بسیج” و سازماندهی شده بودند، چند ده هزار تن ذکر کرد. این نیروها، تلاش میکردند افزون بر ایجاد رعب و وحشت، به شکل مستقیم و غیرمستقیم، مانع از حضور متشکل و تجمع معترضان و بروز و ظهور معنادار “سبزها”، آنگونه که در “روز قدس” بهوقوع پیوست، شوند. بهنظر میرسد مستقل از حوادث بعدی (تعقیب و گریزها و شعارها و…)، همین وجه محسوس و مشهود دیروز، نقطهعزیمت مناسبی است که داور مستقل و ناظر بیطرف، به پتانسیل بالقوهی “جنبش سبز” پی برد.
حتی اگر معترضان دیروز پا به خیابانهای اطراف سفارت آمریکا (میادین هفت تیر و ولیعصر و فردوسی و خیابانهای انقلاب و کریمخان زند و…) نمیگذاشتند، باز همین وجه از مقابله و بروز و ظهور نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی و شبهنظامی حکومت، خود بهترین نشانه و “شاهد” برای توان اجتماعی معترضان به نتایج انتخابات و صاحبان قدرت بود.
افزون بر این، همین که با وجود سپری شدن 140 روز از انتخابات، و بهرغم حضور چندین هزار نیروی امنیتی و انتظامی و شبهنظامی، چند ایستگاه مرکزی مترو در تهران، به روی مراجعان بسته شدند، از عمق و گسترهی حضور بالقوهی سبزها،و نیز کیفیت نگاه صاحبان ماکروقدرت به جنبش سبز، نشانهها داشت.
بهبیان دیگر، حجم و کیفیت حضور بازوهای سرکوب حکومت و دیگر شواهد عینی و رسمی، آشکارا نشان از آن داشت که مخالفان دموکراسی، چه برآوردی از پتانسیل بالقوه و بالفعل جنبش سبز، دارند. این امر، قطعا برای تمامی هواداران و کنشگران جنبش اعتراضی ایران امروز، مایه و موجب خوشوقتی است.
اما صرفنظر از این وجه (وجه سلبی ماجرا)، در وجه ایجابی و اثباتی، حضور خیابانی معترضان، باید به اعتراض محسوس و مدنی چند ده هزار نفری جمعیتی اشاره کرد که با وجود تمامی تهدیدها و مخاطرات محتمل و عینی، برای مطالبهی حقوق اساسی و پیگیری خواستههای مدنی خویش، به شکلی معنادار در برخی نقاط مرکزی پایتخت، حضور یافتند (و این، برکنار از اعتراضهای بهوقوع پیوسته در دیگر شهرهای بزرگ کشور است). بیشک اگر امکان تجمع ایشان، با تمهیدات امنیتی و انتظامی و… محدود و منتفی نشده بود، معترضان بهسهولت در جمعیتی چند صد هزار نفره، مجتمع میشدند و خودنمایی میکردند. این انتفاء، هیج تغییری در اصل موضوع و حقیقت امر ایجاد نمیکند.
نگارنده بارها تاکید کرده است که حتی اگر نهادهای رسمی قدرت، توفیق یابند که در ظاهر و در وجه بروز و ظهور خیابانی، معترضان را محدود یا پراکنده سازند، یا حتی از انجام هرگونه راهپیمایی اعتراضآمیز خیابانی جلوگیری نمایند، باز نمیتوانند اصل مطالبات، اعتراض شهروندان و نوع نگاه آنان را به قدرت مسلط، منتفی و بلاموضوع سازند. خشم معترضان از نتایج رسمی انتخابات ریاستجمهوری دهم، و اعتراض آنان به دروغ و تزویر و تحریف حقیقت، و دیگر رویکردها و سیاستهای غیردموکراتیک و سرکوبگرانهی مستقر، خود را در مقاطع مختلف و هنگامههای گوناگون و مجالهای متفاوت، متبلور و محقق خواهد ساخت.
وقتی “دل”های مردمان با حاکمان خویش، قهر باشد، نه تنها دست ایشان به کاری نخواهد رفت، و مدیریت و تولید و صنعت و توسعهای سامان نمییابد، بلکه این نارضایتی و اعتراض خفته، اگر مجال بروز و ظهوری پیدا کند، بیش از پیش، خودنمایی نموده و مطالبات خویش را پیگیری خواهد کرد.
13 آبان 1388 همان معنا و مضمونی را داشت که روز قدس و 25 خرداد و 30 خرداد 88 و دیگر اعتراضات خیابانی داشت؛ 13 آبان 1388 واجد همان پیغامی بود که اینجا و آنجا، روی در و دیوار شهر، یا تابلوهای راهنمایی و رانندگی، انفجاری کوچک از رنگ “سبز” یا علامت “V”،حک و ثبت کرده است؛ 13 آبان 1388 پیام دیگری به صاحبان قدرت بود که با تهدید و ارعاب و سرکوب و اسلحه نمیتوان بر جامعه حکومت کرد و “انسان”ها را وادار به تمکین و تعظیم ساخت.
از منظری دیگر، 13 آبان 1388 برای سبزها واجد این توجهات بود: ضمن توجه به جوهر خواستهها و مطالبات بهحقشان، واقعبینانه شعار دهند و عمل کنند؛ مبتکرانه و با خلاقیت بیشتر اعتراض خود را پیگیرند؛ صبوری بیشتری پیشه کنند؛ بییأس، امیدوارانه در “راه سبز امید” گام زنند؛ و بیش از پیش، با شور و انگیزه و فعال، در “شبکههای اجتماعی”، “زندگی” کنند و بهگونهای “اثباتی” (چنانکه میرحسین موسوی در پیام اخیرش تصریح کرده است) به ایران فردا بیاندیشند.