آموزش مونتاژ به آماتورها: فیلم های سینمایی حلقه های بزرگی هستند مثلا به طول صد متر و عرض 35 میلیمتر که وقتی دور یک حلقه پیچیده شده اند، تشکیل یک استوانه را می دهند، به ارتفاع 35 میلیمتر و قطر 30 سانتی متر. برای مونتاژ یا بازبینی فیلم آن را روی میزی به نام موویلا می گذارند، سر حلقه فیلم را از جلوی نوری که آن را در پرده کوچکی منعکس می کنند، می گذرانند و پس از آن حلقه فیلم را دور یک استوانه کوچکی که در طرف دیگر میز است، می پیچند، بعد شاسی را فشار می دهند و فیلم از جلوی نور می گذرد و تصاویر دیده می شود. اما این در حالتی است که شما حلقه را درست گذاشته باشید، فرض کنیم شما یک موجود آماتور هستید، در این حالت شما می خواهید با دور تند فیلم را نگاه کنید، برای همین شاسی دور تند را می زنید، در همین حال، فیلم چون یکباره سرعت می گیرد پاره می شود، شما هم تجربه ندارید و دستپاچه می شوید، در عرض دو دقیقه اتاق مونتاژ سه متر در چهار متر به ارتفاع سه متر پر می شود از حلقه فیلمی که دور هم پیچیده است. برای اینکه این فیلم را به وضع اول دربیاورید، احتیاج به زمانی در حدود چهار ساعت وقت دارید، فیلم نباید پاره شود، گره بخورد، و شما باید کاملا به اعصاب تان مسلط باشید، اما مشکل این است که شما وقت هم ندارید، ضمنا بدون اجازه هم وارد اتاق شده اید….. این وضع فعلی جهان است. آقای احمدی نژاد بدون اینکه بداند چه می کند، شاسی دور تند را زده است و حلقه فیلم از جا در رفته است. از کسی کاری ساخته نیست.
خر تو خر غریبی است، نازنین!
عجب گرفتاری وحشتناکی است! از یک طرف آمریکا نمی داند باید در عراق بماند، یا بیرون برود، اگر بماند، در داخل آمریکا مشکل پیدا می کند و اگر برود خاورمیانه در عرض شش ساعت منفجر می شود. در کردستان عراق، پ ک ک هم با آمریکا مشکل دارد، هم با ترکیه، هم با ایران، هم با دولت عراق، اگر سرکوبش کنند، بحران در شمال عراق ایجاد می شود، اگر ولش کنند بحران در عراق و ترکیه و سوریه و ایران درست می شود. در آمریکا دولت بوش نمی داند باید به ایران حمله کند یا با ایران مذاکره کند، اگر حمله کند، خاورمیانه و اروپا می رود هوا، اگر مذاکره کند، معلوم نیست باید با چه کسی مذاکره کند؟ در ایران، رئیس جمهور و حامیانش بقول داریوش سجادی که یک مقاله خوب نوشت با یک تیتر نامربوط، قالیباف را فرستادند مشغول نمد مالی شده، علی لاریجانی از گود پرت شده بیرون، هاشمی در تیر رس دوستان قرار گرفته است. هیچ کس نمی داند با احمدی نژاد چه کند، مخالفانش با هم دعوا دارند و هوادارانش می دانند که ماندنی نیستند، اما اگر بروند، تا بیست سال دیگر دور و بر خیابان پاستور نباید دیده شوند. آقای خامنه ای می تواند در عرض شش ساعت احمدی نژاد را قانونا حذف کند و ایران را ببرد به وضع سه سال قبل، تازه اگر این کار را بکند، کلی هم طرفدار پیدا می کند، ولی ایشان در این سه سال هاشمی و خاتمی و کروبی و همه و همه را فروخته است به همین نیم وجبی که مثل میخ فرو رفته به مافوق و ماتحت نظام و با هیچ چکشی در نمی آید، با این اوضاع اگر او را برکنار هم کند، به چه کسی اعتماد کند؟ به هاشمی که در این یک سال هر روز یکی اعضای خانواده اش را فرستادند عروسی؟ یا خاتمی که یک دفتر ندارد که توی آن با رفقایش چایی بخورند، یا حسن روحانی که عزیزترین دیپلماتش را فرستادند انفرادی یا کروبی که شمشیر را از روی برای همه بسته است؟ در اروپا هم بلبشویی است که این سرش ناپیدا، سوئیس که محل درگیری با گاز اشک آور بشود، خودتان پیدا کنید که تکان بخوری لندن و پاریس تبدیل به بشکه باروت می شوند، در بروکسل شوخی شوخی یک کشور ده میلیونی دارد تبدیل به دو یا سه کشور می شود. دنیا شده مثل بزن بزن آخر شب کافه های فیلمفارسی، هر کسی دستش می آید با هر چیزی به هر جای هرکسی که جلویش بیاید می زند. وسط این دعواها، بامزه اند اصلاح طلبان خودمان که اولا نمی دانند که باید به فکر جنگی که احتمالا یک ماه دیگر شروع می شود باشند، یا انتخاباتی که معلوم نیست در کدام حکومت می خواهد برگزار شود، شرکت کنند. تازه این وسط گیس و گیس کشی الیگودرزی ها و رفسنجانی ها هم یک طرف دعواست، من می ترسم عرب ها و ترک ها و بلوچ ها مشکل شان حل بشود، اما آخرش الیگودرز اعلام خودمختاری کند. به قول مرحوم شاعر، خر تو خر غریبی است، نازنین!
وضعیت پاکستان فوق العاده نیست
ژنرال مشرف هنوز سه چهار ماه از پیشنهاد بی شرمانه بی نظیر بوتو مبنی بر درآوردن لباس اش نمی گذرد، که دیروز اعلام حکومت نظامی کرد و قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد. درست در همین اوضاع بی نظیر بوتو هم که گفته می شد به انگلیس یا دبی رفته است، برگشت به کراچی و معلوم نیست دستگیر شده، الآن سرشام با بن لادن نشسته، در نیروی انتظامی همدان کراچی در حال کشتن او هستند، هیچ خبری فعلا از این موجود بی نظیر یا کم نظیر نیست، البته پاکستان است دیگر، فقط من نمی فهمم چرا اسمش را می گذارند « وضعیت فوق العاده» اعلام حکومت نظامی در پاکستان که از زمان تشکیل این کشور بطور عادی همیشه وجود داشته است، کجای آن فوق العاده است؟ خیلی هم عادی است.
طرح عربستان و سایر اعراب
نفهمیدیم این طرح عربستان از کجای دشداشه ملک عبدالله درآمد؟ ظاهرا کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس طرحی داده اند که بر اساس آن تعهد می کنند که در آینده که ایران نیروگاههای اتمی درست کرد، یعنی بعد از انتخابات و جنگ و چیزهای دیگر، به میزان مورد نیاز به ایران سوخت اتمی بفروشند. معلوم نیست این طرح پیشنهاد چه کسی است؟ اگر ایران این طرح را بپذیرد، باید از همه حرف های قبلی اش در داخل ایران مبنی بر اینکه اگر ما در داخل ایران غنی سازی نکنیم، ناموس ملت بر باد می رود دست بردارد، اگر هم طرح را نپذیرد، هم رو در روی دنیای عرب قرار می گیرد، هم تلویحا می پذیرد که گیر سه پیچ داده که حتما در ایران غنی سازی باید صورت بگیرد. وعیدی گفت: « کنسرسیوم، با شرط توقف غنی سازی در ایران قابل پذیرش نیست.» طلایی نیک هم اضافه کرد: « طرح عربستان تیر خلاص محترمانه به چرخه تولید سوخت ایران است.» اما از همه جالب تر موضع روسیه بود که ضمن مخالفت با این طرح اعلام کرد که « هیچ کدام از کشورهای عربی چنین فن آوری ندارند که بتوانند به ایران سوخت اتمی بدهند.» به نظر می رسد که دارند یکی یکی درها را می بندند، این آقای عربستان هم احتمالا برای عمل زیبایی بینی نرفته لندن، فکر کنم مشکلات دارد. البته ولیعهد بحرین هم این وسط ها یک اظهار نظری کرد که : « ایران در حال دستیابی به بمب اتم است.» من نمی فهمم واقعا راه انداختن یک جمعیت انسانی برای جلوگیری از غنی سازی در داخل کشور غیر ممکن است؟ و اگر چنین دعوتی از سوی یک جبهه صلح بشود، ملت نمی آیند؟ شاید هم مشکل است، شاید هم نیایند. البته بطور طبیعی یک ایرانی ترجیح می دهد کشور از بین برود تا اینکه بگوید که کوتاه آمده است، حتی اگر هیچ کاری برای غنی سازی انجام نشده باشد. دقت کردید ما حاضریم بمیریم ولی روی دیگران را هم کم کنیم؟
چین و روسیه، دوست یا دشمن؟
اصولا به نظر شما چگونه ممکن است روسیه و چین دوست ما باشند؟ اصلا چرا باید دوست ما باشند؟ سابقه دوستی قدیمی داریم؟ همدین هستیم؟ قومیت واحد داریم؟ همسایه ایم؟ دخترشان عروس ماست؟ شریک تجاری ما هستند؟ اصلا چه ربطی به هم داریم؟ به نظر می رسد این وسط چینی ها و روس ها یک شاخ پیدا کرده اند به اسم « احمدی نژاد» که آن را می کنند توی چشم آمریکا، یک پستان هم پیدا کرده اند که علی الدوام از آن نفت 90 دلاری می دوشند، فکر کنید، خطرناک ترین حکومت های جهان، نزدیک ترین دوستان ایرانند. البته چین اعلام کرد: « ایران انعطاف بیشتری از خود نشان دهد.» نیکلاس برنز هم گفت: « در انتظار تلاش شفاف تر روسیه و چین هستیم.» دولت آمریکا هم خاطر نشان کرد که « روسیه و چین ماههاست مانع از اعمال تحریم های شدید علیه ایران هستند.»
1386 یا 1984؟
همیشه یک وزارت حقیقت در ایران وجود دارد. من وقتی پنج ساله بودم، ماجرای 15 خرداد اتفاق افتاد، وقتی 19 ساله بودم در سال 1356 فهمیدم که این ماجرا اتفاق افتاده است. حتما می خواهید بگوئید من آدم ناآگاهی بودم، ولی بخدا قسم می خورم که من از همه دور و بری های خودم در آن زمان بیشتر در جریان مسائل سیاسی بودم. وزارت حقیقت بکلی تمام این خبرها را از حافظه ملت پاک کرده بود. در مراسم تشییع جنازه مرحوم بازرگان، به گوش خودم شنیدم که یک جوان بیست ساله از دیگری می پرسید: بازرگان دیگه کیه؟ وزارت حقیقت بکلی مرحوم بازرگان را از صدا و سیما و روزنامه ها حذف کرده بود. بی بی سی اعلام کرد که نشست 5+1 برگزار شد و در پایان تصمیم گرفته شد که تا 19 نوامبر، یعنی 15 روز بعد منتظر بمانند و وقتی نظر البرادعی و سولانا اعلام شد قطعنامه سوم را که در حال تنظیم آن هستند، آماده کنند. وزارت حقیقت و صدا و سیما اعلام کردند که نشست 5+1 بدون هیچ نتیجه ای پایان یافت، به ادامه بی خبری توجه فرمائید. همین دو روز قبل اوباما، نامزد دموکرات ریاست جمهوری آینده آمریکا سخنرانی کرد و گفت: من اگر انتخاب شدم، با ایرانی ها می جنگم، چون تا وقتی ایران این وضعیت را دارد، عراق آرام نمی شود. وزارت حقیقت هم اعلام کرد: اوباما اعلام کرد « اگر پیروز بشوم شخصا با ایران مذاکره می کنم.» هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه همین دو روز قبل جلوی دهها هزار نفر آدم اعلام کرد که وضع خطرناک است، ولی می شود جلوی آن را گرفت، بشرط اینکه از اظهار نظرهای نسنجیده خودداری شود. وزارت حقیقت رسما این جمله های هاشمی را حذف کرده و یک سخنرانی ناب ضد امپریالیستی از وی صادر کرده که انگار دستور آتش را برای جنگ دارد می دهد. پوتین رسما با آیت الله خامنه ای ملاقات کرد، لاریجانی اعلام کرد ایشان یک پیام در مورد مسائل هسته ای داشت، احمدی نژاد رسما اعلام کرد ایشان هیچ پیامی نداشت. وزارت حقیقت رسما تکذیب کرد. لاریجانی هم اعلام کرد من هیچ اختلافی با رئیس جمهور ندارم. یک مصاحبه از سوی هفته نامه کویتی « المشاهد السیاسی» با علی لاریجانی منتشر شد. این مصاحبه در همه جا منعکس شد، چند ساعت بعد لاریجانی رسما اعلام کرد که کل مصاحبه داستان سرایی است. آقای منتظری اعلام کرد: « فکر نکنید اگر جنگ دربگیرد آب از آب تکان نمی خورد، این مردم آن مردم گذشته نیستند که داوطلبانه روی مین می رفتند.» از نظر وزارت حقیقت موجودی به نام حسینعلی منتظری که زمانی شخص دوم این کشور بود، وجود ندارد. آقای احمدی نژاد از سوی وزارت حقیقت اعلام کرد که هیچ احتمالی برای جنگ وجود ندارد. اما وزیر دفاع اعلام کرد که « منافع متجاوز را با سهمگین ترین پاسخ درهم می کوبیم.» معلوم نیست، وقتی جنگی قرار نیست اتفاق بیفتد، چرا اینقدر با این شدت و اینقدر سهمگین دشمنان را در هم می کوبیم. وزارت حقیقت همچنان مشغول ارسال آخرین اخبار است.
انتخابات بدون رسانه، بدون لیست و بدون چیزهای دیگر
فعلا کروبی و اعتماد ملی بکلی اصلاح طلبان را کنار گذاشتند. محمد هاشمی هم از سوی کارگزاران اعلام کرد که سرلیست کارگزاران کروبی نخواهد بود، بلکه محمد هاشمی خواهد بود. علی شکوری راد هم از سوی اصلاح طلبان اعلام کرد: « اصلاح طلبان، اصول گراترند، اصلاح طلبان واقعیت های توزیع قدرت را بیشتر شناخته اند.» البته وقتی می گویند لابد هستند. واقعا ما را ببینید که به طناب چه کسانی آویزان شدیم. فعلا همه دارند از خاتمی دعوت می کنند که بیاید، ولی طرف می داند که با این جماعت و با این برخوردها فردا معلوم نیست، یک دفعه دیدی خود اصلاح طلبان هم خاتمی را جزو لیست شان نگذاشتند. اصلا به نظر نمی رسد که هیچ چیزی را جدی گرفته باشند. ابطحی محض رضای خدا یک چیزی گفت که « آقای خاتمی! لطفا کاندیدا شوید.» از طرفی یک کمیته دفاع از انتخابات « آزاد، سالم و عادلانه» با شرکت عبادی، امیرانتظام، انصاری و کدیور و … تشکیل شده است که فکر نمی کنم از این جماعت چیزی جز تحریم انتخابات دربیاید، خدا بخیر بگذراند. ولی باز هم اصلاح طلبان خوبی شان این است که فقط یک مشکل دارند و آن این است که به قول صفدر حسینی: « رسانه ملی مهم ترین رقیب ماست.» منظور ایشان از رسانه ملی همان رادیو و تلویزیون رسمی کشور است که مهم ترین رسانه کشور است، البته طبیعی است که اصلاح طلبان می توانند از رسانه هایی مثل بی بی سی استفاده کنند، ولی چون دوست ندارند که به جای استفاده از رسانه ملی از رسانه عوامل دشمن استفاده کنند، این کار را نمی کنند. این طرف داستان را شنیدید، آن طرف داستان را هم بشنوید. باهنر گفت: « اصلاح طلبان دغدغه مردم نداشتند.» او تاکید کرد: « تورم و گرانی پاشنه آشیل اصولگرایان است.» واقعا به نظرم درست فکر کرده است. اگر اصولگرایان با مشکلات اقتصادی به عنوان نتیجه حکومت سه ساله شان مواجه نبودند، چه مشکل دیگری داشتند، از نظر فرهنگی که مردم کلی پیشرفت کردند و وزارت ارشاد این همه مجوز کتاب و نشریات داده است، از نظر سیاسی هم چه در سطح جهان و چه در داخل کشور همه چیز رو به راه است، آزادی های اجتماعی هم از سر وروی جوانان و زنان می ریزد، امنیت هم داریم، یک مشکل سوخت است که آن هم بزودی حل نمی شود، فکر می کنید باهنر بدون دلیل می گوید که « احمدی نژاد رئیس جمهور هشت ساله است»؟
دولت در حال شکوفه زدن
دولت احمدی نژاد در حال شکوفایی سال سوم خودش است. قرار است سفرهای استانی از خراسان جنوبی آغاز شود، البته اول معاونین وزرا برای پاسخگویی به مردمی که کلی منتظر دولت هستند، می روند، اگر سالم ماندند رئیس جمهور برای گفتن « کی خسته است… دشمن!» به خراسان جنوبی خواهد رفت. احتمالا احمدی نژاد در این دور سفرهای استانی علاوه بر پوشیدن لباس های محلی ترانه های محلی را هم خواهد خواند، آگاهان پیش بینی می کنند که در سفر خراسان جنوبی ترانه « به دونه انار دو دونه انار…» توسط رئیس جمهور اجرا شود. البته این دولت هم شبیه ماشین هایی که دزدگیرشان حساسیت بالا دارند شده است، دست به هر جای آن می زنی یک زنگ خطری، هشداری، آژیری به گوش می رسد. رئیس اسبق سازمان مدیریت و برنامه ریزی گفت: « انحلال سازمان مدیریت زنگ خطری برای کشور است.» رئیس کل بانک مرکزی هم اعلام کرد: « رشد نقدینگی به مرز هشدار رسیده است.» باز جای شکرش باقی است که مشکلات کشور در دراز مدت حل خواهد شد. وزیر بازرگانی اعلام کرد: « می توانیم در درازمدت صادر کننده سیمان شویم.» از طرف دیگر باغ کتاب( جان مادرتان شما بگوئید باغ چه ربطی به کتاب دارد؟) شهرداری نیز با حضور حداد عادل افتتاح شد. شهردار گفت که این باغ کتاب دقیقا 530 روز دیگر افتتاح می شود. ولی مهم ترین موضوع این که درست است دولت قرار است همه مشکلات را در پنج شش سال آینده حل کند، اما یک مشکل بزودی حل می شود، رئیس جمهور گفت: « به زودی همه خاتمه یافتن موضوع هسته ای ایران را متوجه می شوند.»
انشتین قرقیز بود!
افق های پیشرفت علمی شدیدا در حال گشایش است. شما در مورد دانشگاههای قرقیزستان چیزی می دانید؟ می دانید انشتین و نیوتن و رازی و بیل گیتس و امید کردستانی اصلا اهل قرقیزستان بودند، ولی تا همین دیروز عصر ساعت سه و ده دقیقه بعد از ظهر کسی خبر نداشت؟ واقعا ملت بی فکری هستیم ما، آب در قرقیزستان بود و ما رفته بودیم هاروارد و کمبریج و آکسفورد. رئیس جمهور در دیار با نخبگان قرقیزستان گفت: « توسعه مناسبات علمی پایه های روابط میان ملت ها را فراهم می کند.» وی کشف کرد: « ایران و قرقیزستان همواره مرکز تولید و انتشار علوم مختلف بوده اند.» وی در حال سخنرانی این جمله را اختراع کرد که « ویژگی های مشترک دو ملت ایران و قرقیزستان چنین است؛ خداپرستی، صداقت، تلاش برای همزیستی مسالمت آمیز، مشارکت در شادی ها و غم های یکدیگر و انسان دوستی.» به نظر شما این چیزها چطور به ذهن احمدی نژاد رسیده است؟