15 زندانی سیاسی پس از دو هفته اعتصاب غذای خود را شکستند و صدور حکم140 سال زندان برای هفت رهبر جامعه بهایی، بی پایه بودن احکام دادگاه های جمهوری اسلامی را بیش از پیش روشن کرد؛ حکم رهبران بهاییان کشور به گونه ایست که سخنگویان جامعه بهایی در مصاحبه با روز با استناد به شواهد ارائه شده در دادگاه می گویندهیچ ارتباطی به اتهامات انتسابی این هفت تن نداشته است.
بیش از دو سال است که 7 تن از رهبران جامعه بهایی ایران در زندان به سر می برند.فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعه بین المللی بهایی و دیان علائی، نماینده جامعه بین المللی بهایی در سازمان ملل در گفتگو با “روز” به ارزیابی احکام صادره برای این 7 نفر پرداخته اند.
همزمان اعتصاب غذای 17 زندانی سیاسی که از دو هفته پیش آغاز شده بود در حالی به پایان رسید که روز گذشته نیز از ملاقات آنها با خانواده هایشان ممانعت به عمل آمد، اما این زندانیان سیاسی پس از دریافت پیام های همراهان جنبش سبز، فعالان سیاسی و کنشگران مدنی و دیگر اقشار مردم که نگران سلامت آنها بودند، اعتصاب غذای خود را شکستند.
همزمان دفتر محمد مصطفایی، وکیل دادگستری پلمپ شد و خانواده هدی صابر بعد از ربایش وی و روزها بی خبری، موفق به ملاقات با این فعال ملی مذهبی در زندان اوین شدند.
حکمی سیاسی
شعبه 28 دادگاه انقلاب در حالی 7 رهبر جامعه بهایی ایران را به 140 سال زندان محکوم کرده است که این 7 نفر از دو سال پیش در زندان به سر می برند و شیرین عبادی، وکیل آنها حکم صادره را حکمی سیاسی میداند.
فریبا کمال آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت عضو گروهی به نام گروه یاران و سرپرست جامعه بهائیان ایران هستند که هر کدام به 20 سال زندان محکوم شده اند.
فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعه بهائی ایران در مصاحبه با “روز” می گوید حکم صادره از سوی وکلا مورد اعتراض قرار گرفته و در مرحله استیناف است.
او توضیح میدهد: جامعه بهایی کاملا با این حکم مخالف است و آن را نمی پذیرد چون به گفته وکلای پرونده، شواهدی که برای مجرم بودن این 7 نفر در دادگاه اراده شده هیچ کدام دلالت بر مجرم بودن آنها نداشته و هیچ ارتباطی هم با اتهامات انتسابی ندارد.
آقای ثابتان می افزاید: معلوم نیست بر اساس چه استناداتی چنین حکمی را صادر کرده اند و ما منتظر دریافت جزئیات حکم هستیم تا این مساله را از مراجع قانونی پی گیری کنیم.از جامعه جهانی نیز درخواست پی گیری می کنیم تا توضیح بخواهند که چنین حکم سنگینی بر پایه چه اصلی صادر شده است.
وی از وضعیت این 7 نفر ابراز نگرانی می کند و می گوید: “بیشتر از دو سال است که آنها در زندان به سر می برند و تمام حقوق قانونی و انسانی آنها نقض شده است. اکنون نیز شنیده ایم که قصد دارند آنها را به زندان رجایی شهر منتقل کنند و بسیار نگران وضعیت شان هستیم”.
دیان علائی، نماینده جامعه بین المللی بهائی در سازمان ملل نیز به “روز” می گوید: “ما اقدام کرده ایم و به کمیساریای عالی حقوق بشر و گزارشگران ویژه خبر داده ایم چون آنها پی گیر این پرونده بوده اند و مطمئن ایم که از دولت ایران در این زمینه سئوال خواهند کرد که حکم 20 سال زندان بر چه اساسی صادر شده است. از طریق جوامع بهایی در کشورهای مختلف هم خبر را به دولت های مختلف می رسانیم و امیدواریم این دولت ها به جمهوری اسلامی فشار بیاورند و در این زمینه سئوال کنند.”
خانم علائی سپس با غیر منتظره خواندن این حکم می گوید: “همیشه یک امیدی در من و سایر دوستان بود که بالاخره یک روش عادلانه ای انجام شود اما این حکم بسیار سنگین و غیر قابل انتظار است و جامعه مدنی باید نه تنها درباره این حکم بلکه درباره وضعیت فعلی ایران و بی عدالتی هایی که صورت می گیرد فشار بیاورند و پی گیری کنند.”
نماینده جامعه جهانی بین المللی بهائی سپس با اشاره به امکان تجدید نظر در حکم صادره می گوید:” حکم در مرحله تجدید نظر است و ما هنوز امیدداریم که در این مرحله نقض شود چون این افراد بی گناه هستند و از دو سال پیش در زندان به سر می برند.دیگر بس است این همه بی عدالتی.”
خانم علائی سپس با اشاره به انتشار خبری مبنی بر انتقال این 7 نفر به زندان رجایی شهرمی گوید: “ما واقعا نگران هستیم آقای خانجانی 78 سال دارد و متاسفانه تاکنون هر گونه بی عدالتی نسبت به او و بقیه که در شرایط مشابهی هستند صورت گرفته است.”
پلمپ دفتر کار محمد مصطفایی
محمد مصطفایی، وکیل دادگستری که چند روز پیش پس از اقامتی کوتاه در ترکیه، وارد نروژ شده خبر از پلمپ دفتر کارش داده و اعلام کرده است که: “متاسفانه دستگاه قضایی در صدد است پس از گروگانگیری، اموالم را نیز به غارت ببرد”.
آقای مصطفایی پس از صدور حکم جلبش از سوی دستگاه قضایی از ایران خارج شد و همسر، برادر همسر و سپس پدر همسرش بازداشت شدند. هر چند این سه نفر با قرار کفالت و وثیقه آزاد شده اند اما این وکیل دادگستری روز گذشته در وب سایت خود اعلام کرد: “امروز صبح ماموران امنیتی به دفتر کارم مراجعه کرده و دفترم را که چند وکیل دادگستری در آنجا مشغول به فعالیت بودند پلمپ کردند. قسمتی از این دفتر متعلق به یکی از همکارانم است و پیش از شروع این ماجراها سهم متعلق به خود را نیز واگذار کرده بودم. متاسفانه دستگاه قضایی در صدد است پس از گروگانگیری، اموالم را نیز به غارت ببرد”.
این حقوقدان پس از ورود به نروژ در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد: “از ایران نیامدهام که از امکانات پناهندگی استفاده کنم، من آمدهام تا جامعه جهانی را بیشتر با وضعیت ایران آشنا کنم. من از طریق سفارت نروژ تقاضای ویزا نمودم و دولت نروژ نیز برای من و خانوادهام ویزای یکساله صادر کرد”.
پایان اعتصاب غذای 15 زندانی سیاسی
روز گذشته برای دومین هفته متوالی، از ملاقات خانواده ها با 17 زندانی سیاسی که دست به اعتصاب غذا زده اند، ممانعت به عمل آمد اما وب سایت کلمه، در ساعات پایانی شب از شکستن اعتصاب غذای 15 زندانی سیاسی پس از دریافت پیام های همراهان جنبش سبز، فعالان سیاسی و کنشگران مدنی و دیگر اقشار مردم که نگران سلامت آنها بودند، خبر داد.
براساس این گزارش، ک یوان صمیمی تا لحظه تنظیم خبر اعتصاب غذای خود را نشکسته و گفته است تا لحظه انتقال پانزده زندانی سیاسی از انفرادی به بند عمومی ،به اعتصاب غذایش ادامه خواهد داد. کیوان صمیمی وعده کرده است به محض اینکه مقامات زندان پانزده زندانی را که تازه اعتصاب غذای خود را شکسته اند، به بند عمومی ۳۵۰ منتقل کنند، اعتصابش را خواهد شکست. کیوان صمیمی برای نشان دادن همراهی خود با دیگر اعتصاب کنندگان از امروز اعتصاب خشک خود را تبدیل به اعتصاب تر کرده است.
اما 15 زندانی سیاسی در پیامی از داخل زندان اوین خطاب به مردم اعلام کرده اند: ما همچنان برخواسته های بر حق خود که حقوق انسانی و اولیه یک زندانی است پافشاری می کنیم و با شما عهد می بندیم به مبارزه خود برای تحقق کامل حقوق قانونی همه زندانیان که بخشی از حقوق ملت است ،ادامه بدهیم.
این زندانیان سیاسی نوشته اند: ما اینک به احترام همراه بزرگ جنبش سبز میرحسین موسوی و دیگر شخصیت های جنبش مهدی کروبی، آیت الله بیات زنجانی، زهرا رهنورد، عبدالله نوری، عزت الله سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی، حبیب الله پیمان، ابراهیم یزدی و … تک تک یاران جنبش سبز به اعتصاب غذای خود پایان می دهیم و امیدواریم دادستان تهران و دیگر مسوولان به وعده های خود مبنی بر تحقق خواسته های پنج گانه ما عمل کنند .آزادی بابک بردبار را ما به عنوان نشانه ای از عزم دادستان تهران در تحقق سایر خواسته های قانونی و برحق خود پذیرفتیم و امیدواریم همچنان که نمایندگان دادستان به ما گفته اند ضمن برخورد قانونی با ماموران خاطی که به زندانیان سیاسی توهین کرده اند ،حقوق مندرج در آیین نامه سازمان زندانها را هرچه زودتر اجرایی کنند.
آنها سپس از پشتیبانی رهبران جنبش سبز، احزاب و گروههای سیاسی ،رسانه ها،کنشگران سیاسی و اجتماعی، دانشجویان، روزنامه نگاران و همه کسانی که در داخل و خارج از کشور در این مدت صدای ما و خانواده مبارزمان را به گوش ایران و جهان رسانده اند ،قدردانی کرده اند.
به گزارش خبرنگار “روز” خانواده ای این زندانیان که طی دو هفته گذشته به شدت نگران وضعیت روحی و جسمی فرزندان دربندشان بودند، در بی خبری مطلق به سر می بردند وهمه پی گیری ها، نامه ها و اعتراض های آنها بی پاسخ مانده بود.
دستگاه قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی در مقابل و به جای پاسخ دادن به اعتراضات و نگرانی های این خانواده ها، آنها را تهدید به بازداشت و از مصاحبه و اطلاع رسانی درباره فرزندان دربندشان منع کرده بود.
علی ملیحی، فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم (نادر) بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار، غلامحسین عرشی و محمد حسین سهرابی راد، رضا ملک و پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا از جمله زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی بودند که در اعتصاب غذا به سر می بردند.
ربایش و ملاقات
خانواده هدی صابر، فعال ملی مذهبی که ابتدا ربوده و بعد از روزها بی خبری، مشخص شد در زندان اوین به سر می برد پس از ده روز بی خبری، روز گذشته موفق شدند با او ملاقات کنند.
به گزارش میزان خبر، آقای صابر از روز یکشنبه به بند 350 زندان اوین منتقل شده و در کنار دیگر زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات قرار گرفته است.
خانواده هدی صابر پس از ملاقات روز گذشته از وضع جسمی و روحی خوب این کنشگر مدنی و پژوهشگر دینی خبر داده و به نقل از این فعال ملی مذهبی گفتهاند، وی تا قبل از انتقال به بند 350 در سلولهای بند مشهور به 2- الف بازداشت بوده است.
گفتنی است هدی صابر از جمله فعالان ملی مذهبی است که در سال 1379 بازداشت و همراه با 14 نفر دیگر، در شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی حداد محکمه و محکوم شد.
هنوز احضاریهای برای دیگر متهمان این پرونده 15 نفری (سحابی، پیمان، رئیسی طوسی، ملکی، رفیعی، بستهنگار، رجایی، رحمانی، مدنی، علیجانی، کاظمیان، پدرام، عمرانی، و محمدی اردهالی) نیامده است.
نامه عزت الله سحابی
همزمان عزت الله سحابی در نامه سرگشاده ای نسبت به وضعیت آقای صابر ابراز نگرانی و از “سپرده شدن اختیار پرونده های قضایی به ماموران امنیتی” به شدت انتقاد کرد.
آقای سحابی در این نامه سرگشاده نوشته است: “بنده از مسئولان قضایی این پرسش را دارم که شما را چه شده است که این چنین در برابر بخش امنیتی (رسمی و غیررسمی و خودسر) خاضع و تسلیم شده اید، تا آنجا که حوزه های تحت اختیار خود را نیز دربست به حضرات سپرده اید و حیات و ممات و جسم و جان زندانیان شما ملک طلق آنها شده تا همچون خدایگان تصمیم به زندگی و مرگ و حبس و آزادی آنها بگیرند”.
این فعال ملی مذهبی، یکی از معضلات اصلی گریبانگر ایران را “بی قانونی و مطلق العنانی های عده ای خاص و محدود و باز بودن دست عده ای بی تجربه، ماجراجو و قدرت طلب (و به دور از حس اخلاقی مذهبی و انسان دوستی و یا حس دلسوزی ملی و وطنی)، در همه امور کشور و جان و مال و آبروی مردم و این وطن” دانسته و نوشته است: “خداوند قدرت دو روزه دنیا را در حال چرخش و «تداول» می بیند تا آدمیان امتحان پس دهند. شما سال ها و به ویژه اینک ماه هاست که در اذهان و قلب های بندگان آگاه اما مظلوم مردود شده اید. پس اصلاح کنید قبل از آنکه قلب هاتان سخت تر و سخت تر شود.”
متن کامل نامه آقای سحابی که نسخه ای از آن در اختیار “روز” قرار گرفته بدین شرح است:
به نام خدا
به این مطلقالعنانیهای مملکت برانداز پایان دهید
متأسفانه مدتی است که فضای سیاسی مملکت ما دستخوش معضلات و بحرانهایی شده است که یکی از نمودهای آن بیقانون و مطلقالعنانیهای عدهای خاص ومحدود و باز بودن دست عدهای بیتجربه، ماجراجو و قدرتطلب (و به دور ازحس اخلاقی مذهبی و انساندوستی و یا حس دلسوزی ملی و وطنی)، در همه امور کشور و جان و مال و آبروی مردم و این وطن است. آنها احساس میکنند قدرقدرتاند و نباید به هیچ کس جواب پس بدهند.
یکی از همین مطلقالعنانیهای بخشهای پیدا و پنهان نیروهای غالب و حاکم بر ما، مربوط به دوست عزیز ما آقای هدی صابر است. ایشان ناگهان مفقود میشود و بعد معلوم میشود که در روز روشن توسط افرادی غیرمسئول بازداشت شده است. شعبه اجرای احکام دادگاه انقلاب بازداشت او را (برای تحمل حبسی که سالها پیش بدان محکوم شده بود) توسط این نهاد رد میکند. وزارت اطلاعات رسمی کشور نیز همین موضع را اعلام میکند و قول پیگیری میدهد.
اما خود وی پس از چند روز، که خانواده و دوستانش شدیداً در نگرانی به سر میبردند، تلفنی با خانواده تماس میگیرد و میگوید در اوین است و بازجویی شده و دو، سه روز آینده برای تحمل حبس به بند عمومی فرستاده خواهد شد. روزها میگذرد اما او تماساش با خانواده کاملاً قطع میشود وخانواده دوباره در اضطراب و نگرانی فرو میروند. معلوم است که همچنان تحت بازجویی است (و نه در حال تحمل حبس!). اما او چرا باید بازجویی شده و یا چرا باید تحمل حبس کند؟
هدی صابر در سالیان اخیر دو بار بازداشت شده که یک بار همراه یک جمع 15نفره حکم گرفته است و یک بار هم همراه دو دوست دیگرش و جمعی از جوانان بار دوم او (و دو دوستش) هشت ماه حکم گرفتند. در حالی که بیست و چهار ماه در حبس بودند. پس در رابطه با پرونده دوم او حبسی بدهکار نیست. در رابطه با پرونده اول هم که او هشت سال حبس داشت، تنها نبوده است و خود بنده دیگر دوستان هم دارای حبس هستیم. چگونه است آقایان به فکر اجرای حکم یک نفر افتادهاند، در حالی که این هم ادعایی است که دو نهاد مسئول رسمی آن را تکذیب میکنند؟!
اما اگر بازداشت غیررسمی و غیرقانونی آقای صابر و بازجویی از وی برای اتهام دیگری است، چرا آن را اعلام نمیکنند و تنها میخواهند از تحمل حبس به عنوان پوشش و ابزار استفاده کنند؟ آقای صابر در سالیان اخیر، هم چون گذشته، همه فعالیتهایش علنی بوده و هیچ دلیلی برای بازداشتاش وجود ندارد. او کلاسهایی کاملاً علنی در رابطه با تاریخ معاصر ایران و سپس در رابطه با آموزههای قرآنی برقرار کرده و یا فعالیتهای پژوهشی داشته که عمدتا به صورت کتاب یا نشریه منتشر شده است. فعالیتهای شغلی (پژوهشی وخدماتی)اش هم باز به طور رسمی با قراردادهای قانونی با نهادهای مسئولی هم چون سازمان تأمین اجتماعی و یا وزارت مسکن بوده است. آیا هدی صابر به خاطر آموزش و خدماترسانی در مناطق محرومی هم چون زاهدان در جهت آموزش کارآفرینی و بانکپذیری اقشار فقیر (بر اساس قراردادی رسمی با وزارت مسکن) به جای آن که تشویق شود و جایزه بگیرد، باید بازجویی پس دهد؟ اگراو شرح خدماتی را که طی یک پروژه قانونی در این منطقه آسیبپذیر به مردم داده است به افکار عمومی گزارش دهد، آیا نباید عرق شرم بر جبین بازداشتکنندگاناش بنشیند؟ آیا این دسته افراد آن چنان در این مملکت مطلقالعنان شدهاند که هر کاری بخواهند میتوانند بکنند و با هر کس و هرچیز که با نگاهی بیمارگونه و توطئهمحور، مشکوک شوند و یا از آنها خوششان نیاید، میتوانند برخورد کنند؟
بنده از مسئولان قضایی این پرسش را دارم که شما را چه شده است که این چنین در برابر بخش امنیتی (رسمی و غیررسمی و خودسر) خاضع و تسلیم شدهاید، تا آنجا که حوزههای تحت اختیار خود را نیز دربست به حضرات سپردهاید و حیات و ممات و جسم و جان زندانیان شما ملک طلق آنها شده تا همچون خدایگان تصمیم به زندگی و مرگ و حبس و آزادی آنها بگیرند.
قرآنی که ما میشناسیم این مطلقالعنانیها را تنها برای کسانی که خود را صاحب اختیار مطلق رعایا و بردگانشان میدانستند، مطرح و شدیداً محکوم میکند و یکی از دلایل بعثت انبیای الهی تقابل با همین مطلقالعنانیهای شرکآلود و بنده دانستن بندگان خدا بوده است.
به نظر بنده همین مطلقالعنانیهاست که در سالیان و بویژه ماههای اخیر کار ملک و ملت را به این معضلات و بحرانها (در داخل و خارج) کشانده است.
قرآن میگوید انسان وقتی احساس استغنا و بینیازی کند، کارش به طغیانگری میکشد (ان الانسان لیطغی ان راه استغنی). اما خداوند بدسرنوشتی برای این گردنکشان پیشبینی میکند و سنن الهی تاریخ و قدرت آگاهی واراده مردم بارها در تاریخ نشان داده است که اگر اصلاحی صورت نگیرد چگونه این عظمت پنداریها در برابرتندباد حوادث خدایی، تارعنکبوتی بیش نخواهد بود. پس
اصلاح کنید قبل از آنکه مشمول سنتهای خدایی شوید. خداوند قدرت دو روزه دنیا را در حال چرخش و «تداول» میبیند تا آدمیان امتحان پس دهند. شما سالها و بویژه اینک ماههاست که در اذهان و قلبهای بندگان آگاه اما مظلوم مردود شدهاید. پس اصلاح کنید قبل از آنکه قلبهاتان سختتر وسختتر شود. این به صلاح همگان است. خانواده هدی صابر (همانند خانوادههای همه زندانیان دیگر) در اضطراب و نگرانیاند، آنها را از این درد جانکاه نجات دهید.
عزتالله سحابی