تریبونی برای همه فعالان ـ توجه به مسائل حقوق بشری ـ ده ها مصاحبه با خانواده زندانیان سیاسی ـ تریبونی برای خانواده کشته شدگان حوادث ۸۸ ـ صدها مصاحبه ـ مصاحبه های جریان ساز….
از همان نخستین روزهای آغاز به کار سایت روز در سال ۸۴ و در بحبوحه مبارزههای انتخاباتی نهمین دوره ریاستجمهوری٬ یکی از مهمترین بخش های مورد توجه در سایت٬ انجام مصاحبه و گفتوگو با شخصیتهای مختلف بوده است.
گفتوگو با فعالین سیاسی، فرهنگی، زنان، دانشجویان و…در داخل ایران برای سایتی که بخشی از نیروهای آن ساکن خارج از کشور بودند٬ این حسن را داشت که تحلیلها و اخبار مربوط به فضای ایران را واقعیتر میکرد و از سوی دیگر تریبونی بود برای بسیاری از نیروهای سیاسی و حقوقبشری که بتوانند حرفها و سخنان ناگفته خود را از این طریق٬ منتشر کنند؛ سخنانی که به علل مختلف مجال طرح و انتشار در ایران را نمییافت و از طریق روز آنلاین به گوش مخاطبان میرسید.
در تمام دو هزار شمارهای که روز آنلاین منتشر شده ٬ توجه به مسایل حقوقبشری٬ از نکات مورد توجه در مصاحبهها بوده است. گفتوگو با خانواده زندانیان سیاسی٬ فعالان دانشجویی٬ فعالان حقوق زنان٬ فعالان حقوق قومی و … از این جمله بودهاند.چه صدای مادری که بعد از ۱۲ سال هنوز نمی داند فرزندش زنده است یا مرده تا عباس امیر انتظام،قدیمی ترین زندانی سیاسی جمهوری اسلامی که نگران بازی های خطرناک در ایران است.از عزت الله و هاله سحابی که مرگ شان ایران را به واکنش واداشت و موجب ورود آمریکا به این پرونده شد تا نرگس محمدی که در زندان تا مرز بحران رفت. از نسرین ستوده که پس از آزادی اولین مصاحبه را با روز کرد تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی که معتقدبودند آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد.
از مصاحبه با سعید تاجیک که به خانواده هاشمی رفسنجانی حمله کرد تا پاسخ فائزه هاشمی که منجر به زندانی شدن او شد. هم مصاحبه با هنرمندانی که معتقد بودند حکومت از آنان می ترسد و هم آنان که نگران محیط زیست در ایران هستند.
اینگفتوگوها البته هیچگاه محدود یه یک جناح سیاسی خاص نبوده است. با نگاهی به آرشیو روز آنلاین٬ میتوان طیف متنوعی از گفتوگوشوندگان را دید: از محمدرضا خاتمی تا مسعود دهنمکی٬ از شیرین عبادی تا وکیل رحیممشایی٬ از سعید حجاریان تا رامین پرهام٬ از محسن مخلمباف تا حبیبالله کاسهساز.
سال ۲۰۱۳
در سال ۲۰۱۳ مجموعا ۱۸۹ مصاحبه در روز آنلاین درج شد. از این تعداد٬ ۱۷۲ مصاحبه با افرادی بود که ساکن ایران هستند و ۱۷ مورد نیز مربوط به فعالان سیاسی٬ فعالان حقوقبشر٬ اساتید دانشگاه و وکلایی که از ایران خارج شدهاند.
در میان مصاحبهشوندگان داخلی٬ طیف متعددی از گرایشها را میتوان یافت. از خانواده افرادی که در جریان اعتراضهای پس از انتخابات جان خود را از دست دادهاند (۱۴ مورد)٬ خانواده زندانیان سیاسی (۳۸ مورد)٬ نمایندگان مجلس (۲۵ مورد)٬ فعالان سیاسی داخل کشور (۷۳ مورد)٬ روزنامهنگاران (۱۲ مورد) و مدیران دولتی (۱۰ مورد).
مصاحبهشوندگان طیفهای متعددی را هم در بر میگرفتند. از نمایندگان مجلس اصولگرا تا خانواده زندانیان بهایی. از مدیران برخی نهادهای دولتی تا خانواده زندانیان اعدام شده در کردستان٬ از فعالان سیاسی اصلاحطلب تا حامیان محمود احمدینژاد.
در میان خیل این گفتوگوها٬ بودند مصاحبههایی که در زمان انتشار خود جریانساز یا باعث جنجال شدند. از آن جمله میتوان به گفتوگو با پدر کامران باقریلنکرانی٬ کاندیدای جبهه پایداری در انتخابات اشاره کرد. برخی از نیروهای اصولگرا پدر وی را از اعضای ساواک - سازمان امنیت در زمان شاه - معرفی کرده بودند. منوچهر باقریلنکرانی٬ که ساکن آمریکا است٬ در گفتوگو با روز این مساله را تکذیب کرد٬ اما تلویحا هم گفته بود که در انتخابات شرکت نخواهد کرد٬ همانطور که در انتخابات سال ۸۸ هم رای نداده بود.
پس از اعلام بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان و ردصلاحیت اکبر هاشمیرفسنجانی و اسفندیار رحیممشایی نیز٬ جامعه در التهاب بود. در این میان علیاصغر حسینی٬ وکیل اسفندیار رحیممشایی٬ در گفتوگویی به انتقاد از اختیارات گسترده شورای نگهبان پرداخته و خواستار محدود شدن آن شده بود.
ردصلاحیت جنجال برانگیز دیگر نیز مربوط به اکبر هاشمیرفسنجانی٬ رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. فاطمه هاشمی٬ فرزند اکبر هاشمیرفسنجانی٬ در گفتوگو با روز فاش کرد که از پدرش خواسته شده از حضور در انتخابات انصراف دهد تا ردصلاحیت وی عمومی نشود. به گفته وی٬ هاشمی رفسنجانی پیش از اعلام عمومی نتایج بررسی صلاحیتها٬ میدانسته که ردصلاحیت میشود. فاطمه هاشمی گفته بود که پدرش در مقابل پیشنهاد برای کنار رفتن از عرصه انتخابات چنین واکنش نشان داده است: “بابا گفت به هیچ عنوان انصراف نخواهم داد، مردم به من اعتماد کردند و من به خاطر مردم به صحنه آمده ام اگر میخواهید صلاحیت مرا رد کنید، رد کنید اما من کنار نخواهم رفت و انصراف نمی دهم”.
در زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری٬ بحث ائتلافها بسیار داغ بود. بخصوص در میان اصلاحطلبان و نیروهای نزدیک به آنان که با دو کاندیدا ـ محمدرضا عارف و حسن روحانی ـ در انتخابات حاضر بودند. پس از حصر موسوی و کروبی٬ سیدمحمد خاتمی حاضر به شرکت در انتخابات نشده و صلاحیت اکبر هاشمیرفسنجانی نیز توسط شورای نگهبان٬ رد شده بود. اصلاحطلبان برای رسیدن به ائتلاف تلاش میکردند تا اینکه در روزهای آخر خبر رسید محمدرضاعارف به نفع حسن روحانی از انتخابات کنار رفته است.
این مساله گرچه باعث حمایت و تقدیر بخش بزرگی از اصلاحطلبان از عارف شد – اما در زمان توقیف روزنامه بهار٬ تبدیل به گلایههای تند شد - اما همانزمان علیرضا خامسیان٬ مسوول روابطعمومی دفتر عارف٬ در مصاحبهای با روز تاکید کرد که “دکتر عارف ائتلاف نکرده، بلکه انصراف داده است… در بیانیه آقای دکتر عارف تصریح شده که مبنای این تصمیم، تمکین به نظر آقای خاتمی است. او پس از همایش بزرگ حامیانش از نامه آقای خاتمی مطلع شد و پس از جلسه با مشاوران، بیانیه انصراف را نوشت”.
بعد از انتخابات و پیروزی حسن روحانی٬ فضای عمومی جامعه٬ دچار تغییر شد. مطالباتی که بخشی از مردم از حسن روحانی داشتند٬ باعث شد تا فضای عمومی جامعه تغییر کند. با این وجود بودند افرادی که باور چندانی به امکان تغییرات جدید نداشتند. از آن جمله میتوان به حسن ابراهیمی، امام جمعه شهرستان انار در استان کرمان٬ اشاره کرد که در یکی از خطبههای نماز جمعه این شهر٬ گفته بود: “مردانی که زنان آنها با آرایش از خانه بیرون میروند حقشان است که «دیوث» نامیده شوند”.
وی در گفتوگو با روز انتساب این سخنان به خود را تایید کرد و گفت: “من گفتهام، باز هم میگویم. حدیث داریم درباره این موضوع؛ من از خودم درنیاوردم که”.
از جمله مطالبات سیاسی بعد از انتخابات از سوی بخشی از جامعه٬ بازگشت اکبر هاشمیرفسنجانی به نمازجمعه بود. وی که از ابتدای انقلاب یکی از ائمه جمعه موقت تهران بود٬ پس از اقامه نمازجمعه در ۲۶ تیرماه سال ۸۸ - که در آن تلویحا به حمایت از معترضان به نتایج پس از انتخابات پرداخته بود -ـ دیگر قادر به حضور در این مراسم نشد. در این سالها بارها شایعاتی پیرامون بازگشت وی به نمازجمعه مطرح شد که البته هرگز رنگ واقعیت به خود نگرفت. بعد از انتخاب حسن روحانی هم چند روزی این مساله پررنگ شد٬ اما سیدرضا تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور که زمانی گفته بود “آمدن آقای هاشمی به نمازجمعه می تواند به احیای فتنهها منجر شود”٬ به روز گفت که “این مربوط به سابق است و گفته بودم که مصلحت نمیدانیم نماز جمعه را وارد این مسائل بکنیم. آقای هاشمی هم خودشان نخواستند نماز جمعه بیایند. مثل برخی آقایان دیگر که زمانی بودند و بعد دیگر نیامدند. مثلا آیت الله یزدی یا آیت الله موسوی اردبیلی”. وی در پاسخ به این سئوال که اگر “هاشمی بخواهد به نماز جمعه برگردد شما از او دعوت میکنید و مانعی نیست؟”٬ چنین پاسخ داده بود: “این سئوال شما جواب ندارد و خدا حفظ تان کند”.
در زمان معرفی اعضای کابینه روحانی به مجلس و گرفتن رای اعتماد٬ حواشی مختلفی پیش آمد. در جلسات رایاعتماد٬ یکی از نمایندگان گفته بود که با “چماق لری” مواظب دولت است و در صورت تخلف با همین چماق با آنها برخورد میکند. علیمحمد بزرگواری٬ نمایندهای بود که این سخنان را بر زبان راند و البته چند روزی جو مجلس را به همین دلیل ملتهب کرد. بسیاری از نمایندگان به این سخنان وی اعتراض کردند و حتی تجمعی نیز مقابل مجلس علیه سخنان وی انجام شد. وی همچنین مهدی هاشمی را “دله دزد” خوانده بود.
بزرگواری در گفتوگو با روز چنین پیرامون این سخنان و امکان احضار قضایی خود٬ اظهارنظر کرده بود: “ما را هیچ کجا احضار نکرده اند، کسی هم جرات نمیکند ما را احضار کند. من نماینده هستم مصونیت سیاسی دارم. کی اصلا می تواند مرا احضار کند؟ هیچ شکایتی هم نشده و آقای مهدی هاشمی هم شکایتی نکرده بود. نامه محترمانه ای به رئیس مجلس نوشت که از تریبون مجلس هم قرائت شد”.
وی گفته بود وقتی مهدی هاشمی را “دله دزد” خوانده: “خیلی دست پایین گرفتم که این حرف را زدم”.
اما تنها بحثهای سیاسی نبود که در این مدت مورد توجه قرار گرفت. تلاش برای انعکاس صدای زندانیان سیاسی و همچنین خانواده جانباختگان نیز از جمله مواردی بود که مانند همیشه در مرکز گفت و گوها و توجه روز قرار داشت.
از جمله میتوان به بحث “زندانیان گمنام” اشاره کرد؛ زندانیانی که عموما چهرههای فعال سیاسی یا روزنامهنگاران سرشناس نیستند و دوران حبس خود را میگذرانند. خانواده برخی از این زندانیان در گفتوگویی با روز به تشریح وضعیت اعضای خانواده خود پرداخته و یکی از آنان گفته بود: “برادر کوچکام کم سن بود، ۱۸ سالش هم نشده بود، اما با این حال به او ۲ سال و سه ماه محکومیت دادند. بعد از پی گیریهای زیاد عیدفطر عفو خورد و آزاد شد اما برادر دیگرم که او هم ۲ سال و دو ماه محکومیت گرفته بود در زندان ماند و الان چند روز است که با پایان یافتن محکومیتاش آزاد شده است. همسرم اما به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و در حال حاضر در بند ۳۵۰ زندان اوین است. آقای کورش کوهکن به سه سال و سه ماه حبس تعزیری، آقای نادر بابایی به ۵ سال، مجتبی احمدی به ۵ سال، محسن جوادی افضلی و ناصر آذر نیا هر کدام به ۲ سال و ۳ ماه زندان، عارف درویش و علی اکبر موسوی هرکدام به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شدند که البته برخی جریمه نقدی هم تا ۵ میلیون تومان گرفتند”.
گرچه اوضاع زندانیان سیاسی سرشناستر هم چندان تفاوتی نداشت. برای مثال پس از اعتصاب غذای ابوالفضل عابدینی و حسین رونقی ملکی٬ مسئولان زندان توجهی به آنها نکردند: “حسین به یکی از مسئولان زندان گفته من اعتصاب غذا میکنم، گفته فکر کردید چه میشود؟ میمیرید و جریان چند روز دیگر هم تمام میشود، میرود. من به آقای خدابخش گفتم میخواهید این اتفاق بیفتد؟ گفت شاید هم همینطور است”.
از دیگر پروندههای مورد توجه افکار عمومی در سال گذشته٬ پرونده مربوط به قتل ستار بهشتی بود. وبلاگنویسی که توسط پلیس فتا بازداشت شد و در بازداشتگاه جان سپرد. این پرونده هیچگاه به نتیجه خاصی نرسید و هر بار شایعات مختلفی درباره آن منتشر شد؛ مسالهای که وکیل خانواده ستار بهشتی چنین آن را توضیح داد: “این پرونده ابهامی ندارد که روشن شدن آن اینقدر طول کشیده باشد. قاتل رسما در اتاق بازپرس از مادر ستار طلب عفو کرد. پس مشخص است متهم خود را مقصر میداند و اتهام خود را قبول دارد که در حضور بازپرس پرونده و من از مادر ستار طلب عفو میکرد. خب دیگر چه لازم دارند؟ پرونده که کاملا مشخص است اما هنوز کیفرخواست صادر نکرده اند، هنوز می گویند در مرحله تحقیقات است این بدین معنی است که دارند زمان می گیرند؛ حالا با چه هدفی و چه برنامه ای دارند من نمیدانم”.
اما شاید یکی از پرحاشیهترین مسایل این ماهها٬ بحث ازدواج سرپرست خانواده با فرزندخوانده بود. پیش از این در لایحه حمایت از کودکان، ازدواج “سرپرست” با “فرزندخوانده” به طوری کلی “ممنوع” بود، اینک اما نمایندگان مجلس با اصلاح ماده مربوط به این موضوع (ماده ۲۷)، ازدواج سرپرست و فرزندخوانده را “مشروط” به حکم دادگاه صالح کردهاند.
این تغییر بهانه گفتوگویی با سالار مرادی٬ عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شد که در این زمینه چنین سخن گفت: “فرزند خوانده حکم فرزند را ندارد. فقه و شرع این اجازه را میدهد که سرپرست با فرزندخوانده ازدواج بکند. دختری که وارد یک خانواده میشود در زمانی که به سن بلوغ برسد، به مردهای آن خانواده نامحرم است. مگر اینکه صیغه محرمیت یا عقدی جاری شود”.
از سبز ۸۸ تا بنفش ۹۲
از زمان انتخابات ریاستجمهوری در سال ۸۸ -ـ که اعلام نتایج آن منجر به اعتراضات مردمی شد ـ- تا انتخابات ریاستجمهوری در سال ۹۲ اتفاقات زیادی در کشور رخ داد. اعتراضهای سال ۸۸ منجر به بازداشت گسترده فعالان سیاسی٬ روزنامهنگاران و معترضان شد. برخی از معترضان در زندان وبازداشتگاهها جان باختند و نشریات و رسانهها نیز تعطیل شدند.
در این سالها روز آنلاین تلاش کرد تا با انعکاس اتفاقاتی که در داخل ایران رخ میدهد٬ صدای معترضان را منعکس کند. روز در این سالها نخستین سایتی بود که مجموعه مصاحبههایی را با خانواده جانباختگان ترتیب داد و پرونده آنها را تعقیب کرد. همچنان که تلاش شد از طریق مصاحبه با خانواده زندانیان سیاسی٬ آخرین وضعیت آنها برای اطلاع افکار عمومی انعکاس یابد.
از سوی دیگر٬ گفتوگو با معدود فعالان سیاسی داخل ایران که حاضر به مصاحبه پیرامون وضعیت کشور بودند٬ از دیگر تلاشهای انجام شده برای انعکاس وضعیت سیاسی ایران در این سالها بود.
نخستین مصاحبهها با اعضای خانواده جانباختگان در اعتراضهای پس از انتخابات سوم تیرماه٬ یعنی با گذشت تنها دو هفته از انتخابات٬ انجام شد. دو گفتوگو با اعضای خانواده یعقوب بروایه و مصاحبه با ابراهیم رجبپور که همسر و فرزندش را بر اثر شلیک گلوله از دست داده بود.
اولین گفتوگو با خانواده اشکان سهرابی روز نهم تیرماه منتشر شد٬ گفتوگو با مادر سهراب اعرابی٬ روز بیست و چهارم تیرماه منتشر شد و اولین گفتوگو با مادر ندا آقاسلطان روز پنجم مردادماه. در همین گفتوگو با مادر ندا آقاسلطان بود که وی اعلام کرد در چهلمین روز از دست دادن فرزندش٬ بر سر مزار وی خواهند رفت.
در تمام این سالها مصاحبههای مختلفی بودهاند که آخرین مصاحبه فرد بازداشت شده با یک رسانه محسوب میشوند. برای مثال میتوان به مصاحبههایی با شادی صدر و مرتضی الویری اشاره کرد که پیش از بازداشت آنها انجام شده. افرادی نظیر احمد زیدآبادی یا عیسی سحرخیز هم ساعاتی پیش از بازداشت٬ یادداشتهایی را برای انتشار در اختیار روزآنلاین قرار داده بودند؛کاری که عیسی سحرخیز یک هفته پس از آزادی از سر گرفته و هم از طریق مصاحبه و هم مقاله به رسانه ای بازگشته که به گفته خودش “مسئول آن در داخل” معرفی شده است.
اکثر مصاحبه ها توسط فرشته قاضی انجام شده و همچنین کاوه قریشی،محمد رضا یزدان پناه،آرش بهمنی، نیوشا صارمی و بهروز صمدبیگی.