بار دیگر ۱۹۸۴

علی اصغر رمضانپور
علی اصغر رمضانپور

“این بلا را سر جولیا در بیارین!” این آخرین فریاد در هم شکستن “وینستون” است که به معشوقه اش خیانت می کند تا از بزرگ ترین ترس خود رهایی یابد. در حالی که در جعبه ای که به صورتش چسبانده شده باز می شود و موش های گرسنه برای جویدن صورت او هجوم می برند.

 وینستون، نویسنده ای که در جست و جوی نوشتن از گذشته و آینده بود، در اتاق حقیقت شماره ۱۰۱ رمان ۱۹۸۴ جروج اورول، به خاطر جرایم فکری شکنجه می شود تا امکان “تفکر دوباره” بیابد. آخرین مرحله اعتراف نویسنده ای که تن دادن به عشق را علت اصلی در افتادن به ورطه پربلای ستیز با برادر بزرگتر می بیند. نویسنده ای که هنگام نوشتن می داند نخستین کسی که نوشته های او را خواهد خواند مسئول سانسور کتاب ها در دولت است. و شاید هیچ کس دیگر. شاید خشم- ترس او از تن دادن به عشق، بازتاب خشم- ترس او از تن دادن به نوشتن در حضور برادر بزرگتر است.

جورج اورول ۱۹۸۴ را در ۱۹۴۹ منتشر کرد. در زمان انتشار کتاب اکثر منتقدان آن را نمونه ای از ادبیات ضد کمونیستی تلقی کردند که آغاز گر دوره ای از جنگ سرد علیه متحد دیروز غرب در نبرد با هیتلر بود. رمانی که فرمی سوررآل به اندیشه ای می داد که پیش از آن در “قلعه حیوانات” ( ۱۹۴۵) به طور نمادین به هجو انقلابیون می پرداخت. تلاشی که برای نویسنده ای که ارتباط نزدیکی با سازمان امنیتی انگلستان داشت، نوعی مشارکت سازمان یافته در تبلیغات جنگ سرد علیه اتحاد جماهیر شوروی در سطح جهانی و البته همزمان علیه سوسیالیسم در بریتانیا بود. اما جهت گیری اورول به عنوان بخشی از پروپاگاندای انگلیسی سبب نشد تا روشنفکران بریتانیایی جنبه های خلاقانه اثر او را نادیده بگیرند.

 اورول همیشه در بریتانیا مورد بازخوانی قرار گرفته است.  در تازه ترین این بازخوانی ها، در نمایشی که این روزها در لندن بر صحنه است، دانکن مک میلان و رابرت آیک، دو تن از چهره های نو و برجسته تئاتر بریتانیا، روایتی متفاوت از ۱۹۸۴ به دست داده اند.

 روایتی که توجه به اهمیت سانسور متن را و رابطه نویسنده و هراس از نوشتن و اندیشیدن به گذشته و آینده را در مرکز توجه قرار داده است. در این روایت ۱۹۸۴ در چارچوب نظریه کلی تر سانسور در جامعه پست مدرن دیده می شود. جامعه ای که کسانی مانند سازمان دهندگان ویکی لیکس و ادوارد اسنودن نماد ستیز با سیطره امنیتی حاکم بر آن هستند.

اقتباس تازه از ۱۹۸۴ برای نخستین با به عنوان کار مشترک خانه نمایش ناتینگهام و تئاتر روشنفکری معروف المیدا در لندن در سال ۲۰۱۳ به صحنه رفت. یک سال بعد در خانه نمایش ( پلی هاوس) لندن اجرا شد و امسال با تغییراتی در سبک اجرا; بار دیگر در خانه نمایش به صحنه آمده است. قرار است در اجرای بعدی این نمایش در بوستون و سپس واشنگتن در اوایل ۲۰۱۶ اجرا شود.

بیان برداشت تازه نویسندگان و کارگردانان ۱۹۸۴ به یمن طراحی ابتکاری صحنه های نمایش ممکن شده است که طراح آن، چلو لمفورد، یکی از مهم ترین جوایز طراحی نمایش در بریتانیا را برده است. نمایش به طور همزمان بر صحنه و بر پرده دیده می شود. بخشی از ماجرا در اتاقی بر صحنه رخ می دهد که مستقیم دیده می شود. و بخش دیگری از ماجرا که همزمان در اتاقی پنهان در جریان است از طریق دوربین پخش زنده به صورت فیلم بر پرده ای بزرگ در بالای صحنه نمایان است. ابتکاری که نمایانگر دیدن رخدادها از دید دوربین های کنترل گر برادر بزرگتر است.

مک میلان و آیک، که جایزه بهترین کارگردانی را در تئاتر بریتانیا برای اجرای مشترک ۱۹۸۴ برده اند، تکیه اصلی خود را بر متنی نهاده اند که اورول در سال ۱۹۴۹ به عنوان ضمیمه کتاب ۱۹۸۴ منتشر کرده است. در این متن اورول ویژگی های زبان جدید ( newspeak ) رامنتشر می کند که زبان رسمی و ایدئولوژیک سرزمین فرضی اوشنیا در سال ۱۹۸۴ است. این زبان محدوده حرف زدن و به تبع آن عمل کردن در سرزمین اوشنیا و در حاکمیت برادر بزرگتر را مشخص می کند و البته همزمان دستورالعمل سانسور نوشته ها و سخنان رسمی خصوصی را. به این ترتیب زبان جدید جایگزین زبان کهنه می شود که زبان دشمن است.

هدف زبان جدید محدود کردن دامنه زبان به زبانی است که برای حزب حاکم مورد نیاز است. به این ترتیب حتی اگر پاره هایی از ادبیات و تاریخ های نوشته شده در زمان گذشته بازمانده باشد برای کسانی که فقط زبان جدید را آموخته اند یا استفاده می کنند قابل فهم نیست. زبان جدید در نخستین گام گذشته را پاک می کند و تاریخ را از نو می نویسد. گذشته ای وجود ندارد جز روایتی که اکنون از گذشته به دست داده می شود. حتی تفکر فرد معنا ندارد و این دیکشنری زبان جدید است که محدوده تفکر را تعیین می کند.

اورول اندیشه زبان جدید را در نقد حزب حزبی حاکم بر شوروی و سوسیالیست های بریتانیایی صورتبندی کرده بود اما در روایت جدید زبان جدید به عنوان چارچوبی عام در فهم روش سانسور در جامعه مدرن فهمیده می شود.

در جامعه دیجیتال امروز هیچ چیز از دید آنان که جامعه را کنترل می کنند پنهان نیست و هر اندیشه جدید در نطفه ارزیابی و کنترل می شود. ساختار های دیجیتالی مانند فیسبوک و گوگل نه فقط به مثابه ابزارهای شنود و کنترل عمل می کنند بلکه از طریق برکشیدن آن ها که بیشتر شمارش می شوند دامنه توجه را به پرشمارش ها محدود می کند. پرسش های وینستون از خود (در نمایش) این واقعیت رابه ما یادآور می شود که در جهان امروز هیچ کس تنها نیست و هیچ زاویه پنهانی وجود ندارد و این هراس همه گیر می شود که ما که هستیم؟

در حالی که در جامعه جهانی شنود و کنترل و محدود کردن دامنه توجهات از طریق سازمان های اقتصادی و تجاری انجام می شود که زندگی روزمره را اداره می کنند، در جوامعی مانند ایران هنوز این سازمان های امنیتی هستند که دامنه تفکر و سخن گفتن را تعیین می کنند. شرط اول برای تعیین دامنه تفکر و سخن حذف گذشته و ممنوع کردن رویای آینده و تغییر است. فرآیندی که در جامعه ایران همچنان رویه حاکم بر سازمان های اداره کننده جامعه است.

برداشت تازه از ۱۹۸۴ به ما یادآوری می کند که حاکمیت برادر بزرگتر متعلق به گذشته نیست؛ و تا زمانی که امکان کنترل و شنود انسان ها وجود دارد خطر محدود کردن تفکر زبان و سانسور همچنان مساله اصلی است.