آرش خوشخو : دو منتقد سرشناس دو نگاه متفاوت به فیلم “ در باره الی” دارند. از نگاه مییر احسان فیلم “محافظهکار است، دست به عصا راه میرود، دل ندارد…. ” خوشخو بر این است که “فرهادی این بار جسورتر از همیشه است. بدون ملاحظات دست و پاگیری که…”
نگاه اول- احمدمیر احسان
فیلمی که دل ندارد
از آنجا که درباره الی، حرف زدن، با این فضای پر از تحسین و تکریم دشوار است، از آنجا که ستایش در جشنواره برلین کار را صدچندان سختتر میکند، از آنجا که دوست داشتن «درباره الی» مترادف با مدرن بودن و برعکس هر چون و چرایی درباره «درباره الی» نشان عدم فهم مدرنیسم یکی از برترین آثار تاریخ سینمای ایران اعلام میشود، همه اینها سبب میشود تا علیرغم آنکه فیلمهای اصغر فرهادی را جزو آثار مهم سینمای ایران میدانم و دو فیلم نخست او را درخشان و چهارشنبهسوری و درباره الی را استادانه میپندارم، بیشتر وسوسه شوم از ضعفهای آن اتفاقا از منظر مدرنیسم و روایت مدرن حرف بزنم.
۱- درباره الی ظاهرا اثری است با پرسش از اخلاق، این اساسا به معنای یک فیلم اخلاقگرای سنتی نیست. اتفاقا مدرنیسم آن در شکست اخلاق و ضمنا پرسش از سرشت این شکست است وقتی سپیده با ناتوانی غیراخلاقی اش برابر نامزد الی و این مینشیند و درهم میشکند تازه ما از خود میپرسیم این آبروی برباد رفته کاترین بلوم و این قاعده بازی پراگماتیستی زندگی روزمره چقدر غیرانسانی است؟و آیا انسانیتر از این شکست واقعیتی وجود دارد؟
۲- نه مشکل فیلم اتفاقا منظر تردیدگرایانه اخلاقیاش در برابر اخلاقگرایی نیست این قدرت آن است. مشکل درباره الی همان فقدان الهام، دست یافتن به پرسشی ساختارزدایانه وکنفیکون کننده و عاصی در پس روایت مدرن زندگی روزمره است. فیلم به سبب آنکه به اندازه کافی مدرن نیست مشکل دارد نه به سبب آنکه فیلم مدرنی است. به اندازه کافی مدرن نیست یعنی محافظهکار است، یعنی در پردهبرافکنی و نقاببراندازی از آدمها دست به عصا راه میرود، دل ندارد، به اندازه کافی تباهی زایی صورتکهای طبقه متوسط و جا زدن و ناپایداریشان را، ترسشان، گریزشان را و خشونت غیراخلاقیشان را در شرایطی که با کمترین تهدید و خطر روبهرو میشوند فاش کند، ماسک سرخوشی بورژوایی نهان شده در پس زندگی روزمرهشان را فاش سازد. اتفاقا مشکل فیلم همین ناتوانی از ایهام و به کارگیری آن پس لایه ساده صوری است یا ناتمام بودن این چهره ضروری.
۳- مشکل مهمتر مدرنیستی، یک سوءتفاهم هم درباره ساختارهای رویکردگرایانه و اسلوب رویکرد به روزمرگی و روایت مدرن است. آن اوج سادگی به معنی امتناع از ممتنع بودن در هر میزانسن و نما، فکرشدگی و تویههای فرمی ضمنی و جزئیات و چیدمان و ظرایف و نشانهشناسی متشکل نیست، مثال من به همین سادگی میرکریمی است. هرلحظه از گذران زندگی روزمره و هر نما در پیوند عمیق با اشاره و ارجاع معنوی و معنا پردازند. دقیق شکل میبست، درست این دلشدگی رخدادها که اوجشان در درباره الی صرفا اسنادی در سر و سامان دادن بصری و پیوند نماها و سلامت ساختار است، ضعف فیلم است.
۴-فیلمهایی که با موقعیت آرامش و ماسک روزمره شروع میشوند (آثار آنتونیونی، رنوار و درامهایی که با الگوی نقاب برافکنی ساخته شدهاند قبلا اتوبوسی به نام هوس) نیازمند مواجهه ما با مکاشفهای تکاندهندهاند که در اوج تداول و رواج وقتی برهنه میشوند ما را برابر آینهای قرار میدهند تا نشان دهند چه سقوطی در پشت آدابدانی، تربیتشدگی و زرق و برق زندگی روزمره طبقه متوسط و در روان او وجود دارد آن خود و نفعپرستی که در این مواقع به فاجعه ختم میشود باید ما را تکان دهد. فیلم اصغر فرهادی فاقد این درونه است، لطفا همین فیلم را باآبروی از دست رفته کاترین بلوم مقایسه کنید.
۵- فیلم کشدار است، از انبوه نماهای مکرر چه کنم چه نکنم و تکرار فضاهای آغازین، چه بهدست میآید که با فشردگی و ایجاز بیشتر آن نتایج دستیافتنی نبود؟
چنین است که وقتی چون و چراهایتان را مینویسد، ناگهان این توهم شکل میگیرد که علیه فیلم هستید. فیلم فرهادی تا اینجا بعد از فیلم شهبازی، انتخاب برترین است. با این همه، نوشتن از ضعفهایش به معنای آن است که بگویم در میان آن همه ستایش از قوتهای فیلم، چگونه میتوان به کاستیهایش اندیشید.
کلام آخر آنکه، درباره الی ضعفهای چهارشنبهسوری را ندارد، فیلمی که انتخاب کرده بود که «مرد» داستان را خراب کند و یکسویه هم خراب کرده بود و ما را با شیوه غافلگیری بدی روبهرو کرده بود. پختگی فرهادی انکارناپذیر است، اما به نظرم آن جزئیات و لایه ضمنی و نشانههای ظریف در درون چهارشنبهسوری اصلا در این فیلم آخر فرهادی وجود ندارد. فیلم او نگاه و گرما و خون و کشف میسازد. فرهادی برعکس آثاری که ساخته میشوند تا ما را با درک غلطی از فرمالیسم شیک و پیک روبهرو سازند، صاحب نگاه و فکر است،اما درباره الی نتوانسته به صورت خلاقانه و مبتکرانه گسترش و پرسش نگاهی دارای ایهام و چندپهلویی را شکل دهد. این ایراد فیلم است نه حسن آن.
منبع:سایت آدم برفی- عنوان از روز است.
khah
نگاه دوم :آرش خوشخو
تراژدی طبقه متوسط
درباره الی، تراژدی سقوط طبقه متوسط ایرانی است. طبقه یی که اخلاقیات و مناسبات ویژه خود را طی این سال ها، ذره ذره شکل داده است. در کشاکش خطوط قرمز، قوانین رسمی، عرف ها و سنت ها، بایدها و نبایدها. طبقه یی که چون موجودی عجیب الخلقه، ارزش های سنتی را در ترکیبی حیرت آور- و البته کارآمد- با ویژگی های عصر نو در هم آمیخته. طبقه یی که یاد گرفته چگونه از فرصت هایی اندک برای شادمانی یا تظاهر به شادمانی استفاده کند و افسردگی عمیق خود را فراموش کند. طبقه یی که می داند چگونه خود را همرنگ محیط سازد، چگونه خود را به خواب زند و چگونه دروغ بگوید. طبقه یی که به خاطر منافع همیشه در خطر خود، اخلاقیات ویژه یی را اختراع کرده است. فرهادی این بار جسورتر از همیشه است. بدون ملاحظات دست و پاگیری که در نهایت، چهارشنبه سوری را از رمق انداخت و دایره زنگی و کنعان را (در مقام فیلمنامه نویس) به آثاری عمیقاً محافظه کار بدل کرد. مکاشفه رعب آور او در طبقه متوسط که از چهارشنبه سوری آغاز شده بود، این بار در درباره الی به مرزهای یک تراژدی حقیقی دست می یابد. خط داستانی تکان دهنده و هوشمندانه فیلم :ناپدید شدن یکی از اعضای گروه و واکنش بقیه اعضا و نمایش تنش ها و موقعیت های خطرناکی که به وجود می آید- یادآور الگوهای کلاسیک سینمای جهان مثل ماجرا (آنتونیونی- 1960) و پیک نیک در هنکینگ راک (ویر- 1975) است. اما موفقیت فرهادی آنجا است که این موقعیت کلاسیک را به شکلی حیرت انگیز با مختصات بومی یک طبقه ویژه جامعه شهرنشین ایرانی هماهنگ می کند و این فرصت را مهیا می سازد تا با زیرکی همیشگی خود اما بی پرواتر از همیشه، نقطه ضعف ها و محدودیت های اخلاقی این طبقه را روی دایره بریزد و در این میان به هیچ کس هم رحم نمی کند. به هیچ کدام از مردان و زنان پرشماری که به وقت رویارویی با فاجعه کمی- فقط کمی- از قالب های مطمئن خود خارج می شوند و بعد با انعطافی شگفت، دوباره به آن بازمی گردند. درباره الی را می توان از منظرهای گوناگون تحلیل کرد. از سبک کارگردانی فرهادی و دوربین اکتیو و کنجکاو او که موجب می شود تماشاگر همواره خود را در کانون حوادث و تنش های این گروه حس کند، تا فیلمنامه دقیق و منسجمی که تماشاگر را تا پایان تلخ فیلم روی صندلی میخکوب می کند و بالاخره بازی های کم نظیر گلشیفته فراهانی، مریلا زارعی و مانی حقیقی. اما اینها باشد برای فرصتی دیگر؛ تنها اشاره می کنم به پایان زیبای فیلم. وقتی فرهادی خود را از توهم پایان های باز (که یکی از نقاط ضعف همیشگی فیلم ها و فیلمنامه های او بوده) خلاص می کند و در صحنه یی هوشمندانه و نمادین گروه را در نمایی دور نشان می دهد که در کنار ساحل در تلاش برای بیرون آوردن بی ام دبلیوی قدیمی خود از گل هستند.می دانیم آنها موفق می شوند این بار هم از این چاله در بیایند و به زندگی دوگانه و شاید چندگانه خود ادامه دهند؛ با همان شادی ها و غم ها و دروغ ها و سازش ها. درباره الی به کمک همین پایان زیبا، در حافظه سینمای ایران برای همیشه ثبت می شود. فیلمی که می تواند عنوان بهترین اثر دهه 80 سینمای ایران را به خود اختصاص دهد و دیگر مدعی جدی این عنوان (چهارشنبه سوری) را پشت سر بگذارد؛ حداقل تا ساخت فیلم بعدی فرهادی.