چراغ اول جشنواره فیلم امسال را بهرام بیضایی با فیلم وقتی همه خوابیم روشن کرد. فیلمی که پس از نمایش به یکی از پر بحث ترین فیلم های جشنواره بدل شد. نقش هر ساله مسعودکیمیائی، امسال به بیضایی رسید….منتقدین دو دسته شدند : موافق ومخالف. گزیده این نظرها را بخوانید…
نگاه اول : کامبیز رحیمی – نویسنده روز
دشت بی فرهنگی ما….
وقتی همه خوابیم
کارگردان، تهیه کننده و نویسنده: بهرام بیضایی- مدیر فیلمبرداری: اصغر رفیعی جم- طراح صحنه: ایرج رامین فر- موسیقی: محمدرضا درویشی- بازیگران: مژده شمسایی، علیرضا جلالی تبار، هدایت هاشمی، حسام نواب صفوی، شقایق فراهانی، حسین محب اهری و مجید مظفری.
خلاصه داستان: چکامه، نویسنده ادبی، در خیابان می راند که با جوانی تازه از بند رها شده آشنا می شود. او جوان را استخدام می کند تا داستان زندگی اش را به چکامه بفروشد. جوان ابتدا طفره می رود تا اینکه قبول می کند و در می یابیم که هدف چکامه داستان نیست او در ظاهر خواهری دارد که معتاد است و چکامه از دست او به تنگ آمده و به جوان پول می دهد که او را بکشد. جوان با خواهر چکامه قرار می گذارد که او را از این دسسیه خبر کند. دختر می آید و پسر همه چیز را به او می گوید که ناگهان در می یابیم همه چیز یک فیلم در فیلم بوده و گروهی مشغول ساخت یک فیلم سینمایی بوده اند. از اینجا داستان گروهی اغاز می شود که فیلمساز هستند. تهیه کنندگان اندک اندک به بهانه سرمایه گذاری افراد مختلف از کارگردان می خواهند بازیگران تحصیلکرده خود را کنار گذاشته و از ستارگان سینما استفاده کند. فیلمساز ابتدا نمی پذیرد و بعد مجبور است تن در دهد و فیلم به پشت پرده این مسائل در سینما می پردازد.
بهرام بیضایی در زمان تولید این فیلم اجازه نداده بود خبر چندانی درباره چگونگی داستان به بیرون و مطبوعات راه پیدا کند. حتی با توجه به برخی داده های اینگونه استنباط می شد که فیلم درباره تاریخ معاصر است، اما فیلم یکسره با آنچه ابتدا آمده بود تفاوت داشت. وقتی همه خوابیم درباره روابط سرمایه سالاری پشت پرده سینماست.
فیلم با نگاهی تند و انتقاد آمیز تهیه کنندگی خصوصی را به باد نقد و تمسخر گرفته و در این میان حتی به نام هایی مشخص در سینما اشاره می کند.
داستان هم از فیلم پیشین بیضایی سرچشمه می گیرد که او قصد داشت لبه پرتگاه را در دفتر حمید اعتباریان بسازد. تهیه کننده از بیضایی خواست تا بازیگران همیشگی خود را که به طور عمده از تئاتر می آیند کنار بگذارد و از ستارگانی مثل محمدرضا گلزار استفاده کند. بیضایی نیزدر مرحله پیش تولید از ساخت فیلم انصراف داد.
این ما به ازاهای بیرونی در فیلم منتقدان را به خشم آورده که بیضایی درگیر ساخت فیلمی مبتذل و پیش پا افتاده شده که از روی عصبانیت است و هیچ نکته دیگری با خود به همراه ندارد و این در شان استاد بزرگ تئاتر و سینمای ایران نیست.
اما واقعا تمام داستان این است؟ بیضایی اگر می خواست تنها به روایتی ساده دلانه دل خوش کند که با اعتباریان و گلزار می ماند و لبه پرتگاه را می ساخت.
ما در فیلم وقتی همه خوابند با دو داستان مجزا رو به روییم. بیضایی با تندی آینه ای را در مقابل روابط زشت پشت صحنه سینمای ایران می گیرد. از سوی دیگر داستانی جنایی را برای مخاطب تعریف می کند که در دقایق آغازین نفس را در سینه حبس می کند. موسیقی و دکوپاژ بیضایی دریک سوم ابتدایی داستان نفس گیر است. محمدرضا درویشی تمام خصلت های خود در موسیقی را کنار گذاشته و آهنگی با خصوصیات کارهای هیچکاک و اهنگسازش برنارد هرمن تصنیف کرده است.
بیضایی نیز در این قسمت ریتمی تند را در ساختار بصری پی می گیرد تا نمایشگر اوضاع نا بسامان قهرمانان خسته داستان نهفته در دل داستان نخستین باشد. دوربین با هر دیالوگ جا عوض می کند. دیالوگ ها هم که طعم مزه آثار دیگر این استاد چیره دست را دارد. شاید کوتاه است و گاهی تصنعی به نظر می آید، اما فاخر و دارای ایجاز کلامی است.
بیضایی پس از اینکه داستان اول را رها کرده و به داستان دوم می پردازد نیز برای حفظ یکدستی داستان تنش را به جایی می رساند تا دوربین سرگردان بخش های نخستین آرام ننشیند و کار به همان سیاق ادامه می یابد.
بیضایی هماره در فیلم هایش از تنگناهای اجتماعی و سیاسی فرهنگ گله کرده و این بار سرمایه داری را ینز به آن افزوده که پیش از تیغ سانسور دولتی فیلم را مثله می کند. در انتهای فیلم در می یابیم که کارگردان فیلم را کنار گذاشته و جوان نیمه دیوانه ای ا به جای او روی صندلی مدیریت فیلم نشانده اند.
از این منظر دنیای درون فیلم با داستان اصلی همنشینی پیدا می کند. جوان تبرئه شده داستان چکامه همان بازیگر تئاتری است که قربانی اول فیلم است. آنکه با سربلندی فیلم را ترک می کند و به اصلت خود یعنی صحنه نمایش باز می گردد و جای خود را به ستاره ای نو رسیده می دهد.
این همخوانی دنیای دو فیلم را نیز به لحاظ تماتیک به هم پیوند می دهد و سبب می شودعلاوه بر حفظ امتداد نگاه بیضایی کار دستخوش دوپارگی نشود.
جالب اینجاست که تم همیشگی بیضایی چونان بحران هویت فرهنگی، قربانی شدن هنر زیر پای قدرت و به انزوا رفتن هنرمند در وقتی همه خوابیم نیز تکرار می شود. پس چرا او را محکوم می کنیم که از سینمایش دور شده است.