مرگ بی مقدمه و غافلگیر کننده خسرو شکیبایی، یکی از معروف ترین بازیگران سینمای پس از انقلاب ایران، حیرت و تاسف اهالی سینما را برانگیخت و اولین عکس العمل ها حاکی از دریغ و افسوسی است برای بازیگر برجسته ای که هنوز می توانست بر نقش های ماندگار دیگری، مهر خود را حک کند. مرور کرده ایم کارنامه او را و نگاهی انداخته ایم به زندگی و شخصیت خسرو شکیبایی در آینه دوستان و همکارانش…
خسرو شکیبایی در آینه دیگران
مرگ بی مقدمه و غافلگیر کننده خسرو شکیبایی، یکی از معروف ترین بازیگران سینمای پس از انقلاب ایران، حیرت و تاسف اهالی سینما را برانگیخت و اولین عکس العمل ها حاکی از دریغ و افسوسی است برای بازیگر برجسته ای که هنوز می توانست بر نقش های ماندگار دیگری، مهر خود را حک کند.
از اولین ساعات درگذشت شکیبایی، اشتیاق ایرانیان برای خواندن درباره او، نامش را جزو صد جست و جوی اول گوگل در آمریکا ثبت کرد.
داریوش مهرجویی، کارگردان هامون که شکیبایی با ایفای نقش مردی شوریده و عاشق در آن جاودانه شد،از ارمنستان پیام می دهد که:” درد بزرگی بر ما نازل شد. تسلیت بر همهی خانوادهی سینما!“
بیتا فرهی، همبازی به یادماندنی او در هامون، می گوید:” خاطرات خوش با تو بودن را در «هامون» هیچگاه فراموش نخواهم کرد. نبودنت ضایعه دردآوری است که در جانمان نشست. باور نمی کنم که نیستی، خاطره ها را در ذهنم ثبت می کنم.“
نیکی کریمی که در دو فیلم دیگر مهرجویی، پری و سارا با شکیبایی همبازی بود، معتقد است که تنها از پنجاه درصد استعداد او در سینمای ایران استفاده شده و اضافه می کند:” به نظرم، خسرو شکیبایی یک پدیدهی عجیب و غریب بود و هر نقش سینمایی را که بازی میکرد، طعم و بوی خود را در آن نقش به جا می گذاشت. او آدم آگاه و جذابی بود و هر نقشی که بازی میکرد، این جذابیت او بود که میدیدیم.“
علی مصفا، همبازی دیگر او در فیلمی از مهرجویی می گوید:” شکیبایی استادی خود را به هیچ می انگاشت و هرگز هنگام کار هیچ تکبری بین او و دیگران فاصله نمی انداخت. گرمای حضور او سر صحنه را همه احساس می کردند. شیوه بازیگری او منحصر به خودش بود، غیبت و بی خودی مقابل دوربین در سینمای ما بدعت اوست، همیشه سعی داشت نوعی سادگی و به قول خودش بچگی را هنگام ایفای نقش حفظ کند و این آمیزه تردید و تحکم در لحن شکیبایی او را از همه متمایز می کند.
امین تارخ بازیگر باسابقه و مدرس بازیگری که معتقد است در سینمای پس از انقلاب ایران، هیچ کس محبوبیت او را تجربه نکرد، می گوید:“خسرو شکیبایی بازیگری تکرار نشدنی است و امروز نباید به عزای از دست رفتن این هنرمند نشست؛ بلکه سالها باید به عزای از دست دادن او بنشینیم.“
داود رشیدی، بازیگر باتجربه سینما و تئاتر ایران شکیبایی را چنین توصیف می کند:“یک دوست، یک هنرمند بزرگ، یک شاعر بزرگ، یک صدای فراموش نشدنی و یک شخصیت بزرگ.“
سید علی صالحی، شاعری که شعرهایش با صدای شکیبایی منتشر شده، می نویسد:“می گویند اجل، با داس بلند دستور می آید و آخرین واژه یعنی الوداع را از چشم های ما می چیند و می رود. می گویند اجل همین است. اما من معتقدم که مرگ فرشته رستگاری است، نهایت سهم رهایی است. رازدار و رازپوش و محرم همه مضامین ممکن است. خسروخوبان ما نیز رهایی و رستگاری را برگزید. این گزینش اجتناب ناپذیر ادامه بی پایان زندگی است.“
شمس لنگرودی، شاعر شناخته شده نیز شعری در رثای او سروده است:” آه خسرو، پادشاه شکست خوردگان/ تمام لشکریان پارچه یی ات متواری شدند/سربازانی از نور، سایه ها/ تو خسرو اشباح بودی.
آه ها از هر سوی بامداد بیست و هفتم تیرماه/ به خانه ی تو روان اند/ تو خسرو اشباح بودی/ سیرت ندیده/ تمام می شوی.“
فریدون جیرانی که به عنوان کارگردان با شکیبایی همکاری داشته، معتقد است تا زمانی که سینما وجود دارد نمی توانیم با حمید هامون خداحافظی کنیم و اضافه می کند:” شکیبایی نمرده است، زنده است. هنرمند نمی میرد. زندگی هنرمند بعد از مرگ ادامه دارد. در ذهن ها، در خاطره ها، در آثاری که هنرمند دارد. آثاری که سه باره، چهارباره، پنج باره، ده باره، صدباره در طول سال ها به نمایش درمی آیند و یاد هنرمند را زنده نگه می دارند.“
سیروس الوند که در یک بار برای همیشه و مزاحم با شکیبایی همکاری کرده، معتقد است: “خسرو شکیبایی در ابتدای دهه شصت آغازگر شیوه نوینی در بازیگری سینمای ما شد؛ شیوهای که بعدها توسط بسیاری پیگیری شد یا مورد تقلید قرار گرفت.“
در اتوبوس شب، آخرین شاه نقش خسرو
رضا کیانیان، از شکیبایی به عنوان قله ای یاد می کند که همواره از او جلوتر بود و در نامه ای خطاب به او که رفت، می نویسد:” بی خبر گذاشتی و رفتی. بدون خداحافظی! دو هفته پیش هم که آخرین جایزهات رو گرفتی، روی صحنه لام تا کام حرف نزدی. از گوشه صحنه اومدی بالا و آروم جایزهات را گرفتی؛ برای سی سال حضور پرشور و شوقت در سینمایی که این روزها چندان شور و شوقی در آن نیست. فقط لبخند زدی و رفتی پایین و لای جمعیت گم شدی. خوب اگه قرار بود بری و پشت سرت رو هم نگاه نکنی، چند کلمهای برای ما که پشت سرت بودیم، حرف میزدی! یادمه وقتی آمدی رو صحنه، حالت خوب بود.
آخه یکی دو بار دیگه که این اواخر روی صحنه اومدی و دیدمت، حالت زیاد خوب نبود. ولی این دفعه، همه خوشحال شدیم. فقط نمیدونستیم داری میری. نمیدونم خودت میدونستی یا نه. میگن آدمای خوب قبل از رفتن، حالشون خیلی خوب میشه؛ چون دارن میرن یه جای خوب. ما از کجا باید میفهمیدیم که این حال خوب نشانهی چیه؟ همیشه بعد از اینکه اتفاق میافته، میفهمیم. ولی فکر کنم خودت میدونستی؛ چون هیچی نگفتی و اونجوری فقط لبخند زدی. شاید داشتی خداحافظی میکردی و ما نمیفهمیدیم. ولی چه خداحافظی باشکوهی! خیلیها آرزو دارن در اوج خداحافظی کنن؛ اما نمیتونن. شاید هم اون لبخند همین معنا رو داشت. شاید اگر حرف میزدی، همهی خداحافظیات میشد همون چند تا کلمه؛ ولی چون همیشه شاعر بودی، فقط مهربان و با سپاس نگاه کردی و لبخند زدی. حالا که فکر میکنم، میفهمم اینجوری بیشتر حرف زدی”.
هادی مرزبان، کارگردان شناخته شده تئاتر هم درباره شکیبایی می نویسد:” چه فایده دارد که بگویم حیف شد…؟! او یک عاشق بود و حقیقتاً با نقش عشقبازی داشت، حقیقتاً یک بازیگر ژنی بود و شخصیت را خیلی خوب میپذیرفت و سبک کاری او را درمیان دیگر همکاران کمتر دیدهام. خسرو رفت مثل دیگران، بیائید بیشتر با هم باشیم و بیشتر به درد یکدیگر برسیم و فقطه در تشییع و مراسم ختم یکدیگر شرکت نکنیم.“
زندگی و کارنامه خسرو شکیبایی در یک نگاه
خسرو شکیبایی در فروردین ماه سال ۱۳۲۳ در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. در شناسنامه نامش «خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان او را «محمود» صدا میکردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او ۱۴ ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او قبل از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفههایی چون خیاطی و کانال سازی وآسانسور سازی کار میکرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملا حرفهای بازیگر تئاتر شد. وی فارغ التحصیل بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد. وی در فیلمهای هامون، کیمیا، کاغذ بی خط به ایفای نقش پرداخت. بازی در سریالهایی چون لحظه، کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر از دیگر نقش آفرینیهای این هنرمند بود.
خسرو شکیبایی در هشتمین و سیزدهیمن جشنواره فیلم فجر به دلیل بازی در فیلمهای هامون و کیمیا سیمرغ بلورین بهترین بازیگر را دریافت کرد. این هنرمند ایرانی فقید مدتها از عارضه سرطان کبد رنج میبرد، ساعت ۴ بامداد روز جمعه، بیست و هشتم تیر ۱۳۸۷، در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت.
شکیبایی نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در فیلم کوتاه و ۱۶ میلیمتری «کتیبه» به کارگردانی فریبرز صالح مقابل دوربین رفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی-۱۳۶۱) به سینما آمد و تا سال ۱۳۶۸ نقش آفرینیهایی کرد. از جمله در فیلمهای دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما از بعد از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی-۱۳۶۸) بود که نام خسرو شکیبایی بر سر زبانها افتاد. او برای بازیش در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر»، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت. او همچنین برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش-۱۳۷۳) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود.
شکیبایی آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به ۲۲ سال از اولین حضورش در فیلم کیمیایی، در فیلم حکم (۱۳۸۳) باری دیگر در فیلم وی در کنار عزت الله انتظامی ایفای نقش کرد.
او علاوه بر هنرنمایی در سینما و تئاتر، برخی از سرودههای سهراب سپهری، سید علی صالحی و فروغ فرخزاد را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.
در ۹ تیرماه ۱۳۸۷ در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت. او همچنین در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.
او در تلویزیون هم موفق بود. از همان زمان که در نقش «سید حسن مدرس» بازی کرد و آن مونولوگ طولانی معروفش را اجرا کرد تا بازی در مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، تفنگ سر پر و این اواخر هم مجموعههای تلویزیونی در کنار هم و سرزمین سبز را روی آنتن داشت.
آخرین نقشآفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالمزاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانهای برای زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.
کارنامه
♦ فیلمهای سینمایی
۱۳۶۰ خط قرمز (مسعود کیمیایی)
۱۳۶۲ دادشاه (حبیب کاووش)
۱۳۶۳ صاعقه (ضیاءالدین دری)
۱۳۶۵ رابطه (پوران درخشنده)، نویسنده (کاظم معصومی)
۱۳۶۶ شکار (مجید جوانمرد)، ترن (امیر قویدل)
۱۳۶۸ عبور از غبار (پوران درخشنده)، هامون (داریوش مهرجویی)
۱۳۶۹ جستجو در جزیره (مهدی صباغزاده)، ابلیس (احمد رضا درویش)
۱۳۷۰ بانو (داریوش مهرجویی)
۱۳۷۱ یک بار برای همیشه (سیروس الوند)، سارا (داریوش مهرجویی)، پرواز را به خاطر بسپار (حمید رخشانی)
۱۳۷۲ بلوف (ساموئل خاچیکیان)
۱۳۷۳ کیمیا (احمد رضا درویش)، پری (داریوش مهرجویی)، درد مشترک (یاسمین ملک نصر)
۱۳۷۴ خواهران غریب (کیومرث پور احمد)، عاشقانه (علیرضا داودنژاد)، سایه به سایه (علی ژکان)
۱۳۷۵ سرزمین خورشید (احمد رضا درویش)
۱۳۷۶ زندگی (اصغر هاشمی)، روانی (داریوش فرهنگ)
۱۳۷۸ میکس (داریوش مهرجویی)، عشق شیشهای، دختردایی گمشده (داریوش مهرجویی)
۱۳۷۹ دختری به نام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور)
۱۳۸۰ مزاحم (سیروس الوند)، لژیون (ضیاءالدین دری)، کاغذ بیخط (ناصر تقوایی)، اثیری (محمد علی سجادی)
۱۳۸۲ صبحانه برای دو نفر (مهدی صباغزاده)
۱۳۸۳ حکم (مسعود کیمیایی)، ازدواج صورتی (منوچهر مصیری)، سالاد فصل (فریدون جیرانی)
۱۳۸۴ چه کسی امیر را کشت؟ (مهدی کرمپور)، عروسک فرنگی (فرهاد صبا)، پیشنهاد پنجاه میلیونی، ستارهها (فریدون جیرانی)
۱۳۸۵ دستهای خالی (ابوالقاسم طالبی)، اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد)، رئیس (مسعود کیمیایی)
۱۳۸۶ شب
۱۳۸۷ امروز نه فردا
♦ مجموعههای تلویزیونی
۱۳۶۸ روزی روزگاری امرالله احمدجو در نقش مراد بیگ
مدرس <br/>
آواز مه <br/>
پهلوانان نمیمیرند <br/>
۱۳۷۵ خانه سبز بیژن بیرنگ، مسعود رسام
۱۳۷۷ کاکتوس محمدرضا هنرمند فقط در سری اول این سریال بازی کرده
۱۳۷۸/۱۳۷۹ تفنگ سرپر امرالله احمدجو
۱۳۸۱ در کنار هم فتحعلی اویسی
۱۳۸۶ سرزمین سبز بیژن بیرنگ، مسعود رسام
♦ آلبومهای موسیقی
پری خوانی (سرودههای فروغ فرخزاد)
حجم سبز (سرودههای سهراب سپهری)
نشانیها (سرودههای سید علی صالحی)
نامهها (سرودههای سید علی صالحی)
مهربانی
آلبوم سهراب (سرودههای سهراب سپهری)
♦ جوایز و انتخابها
جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر:
- بهترین بازیگر نقش اول مرد (هامون)، دوره ۸ (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۶۸
- بهترین بازیگر نقش اول مرد (کیمیا)، دوره ۱۳ (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۳
- بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (سالاد فصل)، دوره ۲۳ (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۳
- دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (اتوبوس شب)، دوره ۲۵ (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۵
نامزد سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر:
- بهترین بازیگر نقش اول مرد (یکبار برای همیشه)، دوره ۱۱ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۱
- بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه به سایه)، دوره ۱۵ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۵
- بهترین بازیگر نقش اول مرد (کاغذ بی خط)، دوره ۲۰ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۰
سایت ایران اکتور
لوح زرین بهترین بازیگر مرد سایت ایران اکتور (بهترینهای سال):
- برنده لوح زرین بهترین بازیگر مرد (کاغذ بی خط)، دوره ۳ - سال ۱۳۸۲
- نامزد لوح زرین بهترین بازیگر مرد (سالاد فصل)، دوره ۶ - سال ۱۳۸۴
- نامزد لوح زرین بهترین بازیگر مرد (حکم)، دوره ۶ - سال ۱۳۸۴
سایر
بازیگر نقش اول مرد سال:
- دومین بازیگر نقش اول مرد سال (کاغذ بی خط)، دوره ۱۷ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترینهای سال) - سال ۱۳۸۱
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد (چه کسی امیر را کشت؟)، دوره ۱۰ جشن خانه سینما (مسابقه) - سال ۱۳۸۵